ابوالقاسم طالبی، کارگردان «قلادههای طلا»: اگر«آقا» نبود دیکتاتوری راه می انداختند/ آزادی بیان هنرمندان دستمایه تبلیغاتی بعضی جناحهای سیاسی است
یک کارگردان سینما گفت: حضرت آقا مثل رهبر یک ارکستر بزرگ به پهنای همه امت اسلام، هم سازهایی را که از این سو و آن سو نواخته میشوند، میشناسند، هم جریانها و جناحها را خوب میشناسند و هر کسی که فالش بزند، خیلی خوب متوجه میشوند.
ابوالقاسم طالبی کارگردان «قلادههای طلا» گفتوگویی با نشریه رمز عبور درباره رهبر معظم انقلاب انجام داده است که مشروح آن در ادامه میآید:
با وجود 16 سال سابقه مطبوعاتی، چندان اهل گفتوگو با رسانهها نیست و بعد از اکران «قلادههای طلا» هم به ندرت در رسانهها ظهور و بروز داشته است. اما به قول خودش ما دست گذاشته بودیم روی نقطه ضعفش. چنان که میگفت: «یک هفتهای بود با خودم درگیر بودم و تزلزل داشتم بالاخره حرف بزنم یا نزنم، چون مطمئن نبودم در آن «من» مطرح نشود و خالص باشد، اما این را میدانستم که باید برای شکر نعمت وجود حضرت رهبری حرف بزنم.» اما حرفهای «طالبی» خیلی فراتر از حرفهای همیشگی چنین گفتوگوهایی بود. حرفهایی آنچنان صریح که راستش را بخواهید، اصلاً انتظار شنیدنش را از یک سینماگر 53 ساله نداشتیم. چنان که شاید شنیدن چنین حرفهایی با این درجه از صراحت از زبان سیاسیون غیرمحافظهکار نیز کمی غیرمنتظره باشد. اما «ابوالقاسم طالبی» در این گفتوگو همان قدر صریح و پرانگیزه بود که پشت دوربین «قلادههای طلا». تا جایی که میگفت: «دوست دارم وقتی راجع به رهبری حرف میزنم، دشمنان ناراحت شوند و به من چیزی بگویند و از غیظ دندانهایشان را به هم فشار بدهند و بگویند دوباره این بابا حرف زد و به آنها بگویم: «مُوتُواْ بِغَیْظِکُمْ.»(1) هیچ چیز دیگری هم برایم مهم نیست.» توضیح بیشتری نمیدهم جز این که شما را دعوت میکنم به خواندن یکی از صریحترین گفتوگوهای مطبوعاتی یک سینماگر در سالهای اخیر:
امسال بیست و پنجمین سالگرد زعامت مقام معظم رهبری است؛ ما البته در این گفتوگو نمیخواهیم از کرامات ایشان و مقولههایی از این دست حرف بزنیم، بلکه میخواهیم در حیطه فرهنگ مروری بر استراتژیهای ایشان و اتفاقاتی که افتاده، داشته باشیم. چون تحلیل دقیق در این مورد کم صورت گرفته.
طالبی: به نام خدایی که حضرات خمینی و خامنهای را به امت اسلام هدیه داد. ببینید ایشان به دلیل اخلاقی که دارند که منطبق بر سیره حضرات ائمه(ع) است (البته خود حضرت امام (سلامالله علیه) هم همین طور بودند) دوست ندارند کسی از ایشان تعریف و تمجید کند. اگر در حضور حضرت رهبری تعریف ایشان را بگویید، عصبانی و ناراحت میشوند. این شیوه، مشقی و تعارف هم نیست. ایشان واقعاً خودشان را ساخته و از منیت خود گذشتهاند.
انسان وقتی به حضرت الله وصل میشود، او را که مطرح میکنند، ناراحت میشود و میگوید شما دارید چیزهایی را که خدا انجام داده پای من مینویسید و این شرک بزرگی است و از شرک عصبانی میشوند. در غیر از محضر ایشان هم کسی خیلی جرأت نمیکند از این کراماتی که شما گفتید نمیخواهید از آن حرف بزنید، چیزی بگوید. دشمنان هم از این موقعیت سوءاستفاده میکنند و غیر از ترور فیزیکی، ایشان را ترور فرهنگی هم کرده و مطالبی را گفتهاند که واقعیت ندارد. البته مردم به ایشان عشق میورزند و فرزانگان هم ایشان را میشناسند، ولی بالاخره ما هم وظیفهای داریم.
به همین دلیل هم هست که در حوزه سینما در تمام این سالها نتوانستهاند حق مطلب را ادا کنند؟
طالبی: اگر سؤال کنید سینما در مورد ایشان و ولایت فقیه چقدر کار کرده است، دستهایمان را کاملاً بالا میبریم و میگوییم نه در سینما، نه در سیما، نه در تئاتر، هیچ کار جدیای نه درباره امام(ره) که بزرگترین انقلاب معاصر را به سرانجام رساندند و به اعتراف دوست و دشمن رهبر بسیار بزرگی بودند و نه درباره جانشین صالح ایشان انجام نگرفته است.
این کوتاهی چند دلیل هم دارد. یکی عظمت خود سوژههاست و دیگر این که خود آنها بشدت از این که مطرح شوند، استنکاف میکردند و میکنند. حضرت امام(ره) تا زنده بودند، حتی اجازه ندادند عکس ایشان روی اسکناس چاپ شود. میگفتند عکس مردم را چاپ کنید. یک بار هم که بقیه اصرار کردند و نامه نوشتند، جواب دادند که عکس شهید مدرس را بیندازید. بعضیها دوست دارند همه جا باشند و دیده شوند و عکسشان همه جا باشد و بگویند ما همه جا بودهایم و اصلاً ما اول بودیم و بقیه دنبال ما بودند؛ حتی امام(ره) دنبال ما بود و از این منیتها. ولی برخلاف آنها، رهبران الهی و کسانی که رهبری واقعی انقلاب عظیم اسلامی ما را در دست داشتند، این طور نیستند. برای همین واقعاً نشده است که درباره آنان کار کنیم، یعنی تمام تقصیرها هم به گردن سینما، تلویزیون و… هم نیست.
چرا شما هیچ وقت فیلمی درباره حضرت امام(ره) یا مقام معظم رهبری کار نکردید؟
طالبی: باید عرض کنم که سالها پیش تصمیم گرفتم یک فیلم راجع به ایشان بسازم و اسمش را گذاشتم «رهبر ارکستر»؛ البته ابتدا قصدم ساختن فیلمی راجع به ترور ایشان بود و اسمش را گذاشته بودم «کوثر» ولی بعد وقتی آقای «ستار اورکی»-آهنگساز و موسیقیدان- ماجرایی را که برای مرحوم «بابک بیات» اتفاق افتاده بود، برایم تعریف کرد، من بر اساس آن، فیلمنامهام را تغییر دادم و قصهای به نام «رهبر ارکستر» نوشتم و تصمیم گرفتم آن را بسازم. خب آقای «اورکی» شاگرد بسیار نزدیک مرحوم «بابک بیات» و تا آخرین لحظه زندگی هم در کنار ایشان بود…
ماجرای آقای «بیات» چه بود که شما بر اساس آن فیلمنامه را تغییر دادید؟
طالبی: مرحوم بیات بعد از این که موسیقی سریال «ولایت عشق» [امام رضا(ع)] را در ایران میسازد، به دلایلی از اینجا زده میشود و به کانادا میرود. طبیعی است که آنجا خوانندههای لسآنجلسی سراغ او بروند و آقای بیات هم برای آنها موسیقی میسازد. اما بعد از چند وقت اداره مالیات کانادا سراغ او میآید و میگوید مالیات این موسیقیها را بدهید. آقای «بیات» میگوید من بابت این کارها هنوز پولی نگرفتهام. میگویند ما در اینجا این حرفها را نداریم و نهایتاً او را به زندان میبرند و در آنجا به شکل بدی تحقیر میشود.
بالاخره به هر شکلی بود، برای او مرخصی میگیرند که برود پول جور کند و چون کارهایی هم علیه انقلاب ساخته بود، دوستانش به او میگویند اگر به ایران بروی، دستگیر میشوی. اما آقای بیات به قدری از آنجا دلزده بوده که تصمیم میگیرد با وجود این به ایران برگردد. ظاهراً ایشان هم کسی را داشته که به حضرت رهبری نزدیک بوده. به هر حال آقای بیات برمیگردد و مطمئن بوده که دستگیر میشود.
حضرت آقا هنرشناس هستند و به احترام موسیقیای که مرحوم بیات برای حضرت امام رضا(ع) ساخته بود، او را بخشیدند و از فرودگاه تا در خانهاش اسکورت شد. او تصور میکرد دستگیر شده و دارند او را به زندان میبرند، اما وسط راه متوجه میشود موضوع چیست و فرو میریزد. به خود من که او را در دفتر آقای اورکی دیدم، گفت دوست دارم برای حضرت آقا یک سمفونی بسازم. بعد که موضوع را از آقای اورکی سؤال کردم، ایشان گفت چنین ماجرایی اتفاق افتاده است و نامهاش را دیدهام، ولی خود من نامهاش را ندیدهام، لذا نمیدانم. با بیت هم صحبت کردم. نه تأیید کردند و نه تکذیب. میگفتند این چیزی است که خود آقا میدانند و ما نمیدانیم. لذا تا تأیید حضرت رهبری نمیشد کاری کرد.
چه اتفاقی افتاد که این فیلمنامه تبدیل به فیلم نشد؟
طالبی: 8-7 سالی است که میخواهم، اما هنوز موفق نشدهام این فیلم را بسازم. دلیلش همینهایی است که میگویم. اول این که خود حضرت آقا چندان مایل نیستند برای زندگی و شخصیت ایشان به عنوان آقاسید علی آقای خامنهای فیلمی ساخته شود. ضمن این که به هر حال کار کردن درباره ایشان حساسیتهای زیادی دارد. سوای این که اصل همین قضیه هم باید توسط دفتر ایشان تأیید شود.
چرا عنوان فیلمنامه را گذاشته بودید «رهبر ارکستر»؟
طالبی: به خاطر این که حضرت آقا واقعاً مثل رهبر یک ارکستر بزرگ به پهنای همه امت اسلام، هم سازهایی را که از این سو و آن سو نواخته میشوند، میشناسند، هم جریانها و جناحهای مذهبی و غیرمذهبی را خوب میشناسند و هر کسی که فالش بزند، خیلی خوب متوجه میشوند هیچ نوازندهای نمیتواند سر یک رهبر ارکستر کارکشته و بزرگ کلاه بگذارد، چون او تمام سازها را میشناسد و خیلی از آنها را خودش میتواند بنوازد و بهنوعی هماهنگکننده ارکستر هم هست. تمام تلاشهای یک رهبر هم در این جهت است که همه سازها باشند، چون هرچه سازها و نوازندهها بیشتر باشند، عظمت ارکستر هم بیشتر خواهد شد. ولی قاعده نوازندگی در ارکستر این است که همه باید ملودی را که هماهنگ شده است بنوازند، نه این که هر کسی ساز خودش را بزند، چون آن وقت دیگر ارکستری وجود ندارد. خیلیها دوست دارند ساز خودشان را بزنند. بعضیها هم احتمالاً در حمام خواندهاند و تصور میکنند صدایشان خیلی خوب است. شاید هم واقعاً صدای خوبی داشته باشند، ولی صدای خوبی که با ارکستر هماهنگ نباشد، وقتی وسط سمفونی بالا برود، گوشخراش و انکرالاصوات میشود. حضرت آقا معمولاً تا سازی از حیز انتفاع نیفتد، تمام تلاششان این است که آن را حفظ کنند تا ساز و نوزاندهاش از نوا نیفتند.
حالا تعبیر ما ساز است، تعبیر خود ایشان این است که نمیخواهیم هیچ کسی را از قطار انقلاب پیاده کنیم و میخواهیم همه سوار این قطار باشند. خلاصه تعبیر حقیر در چارچوب این فیلمنامه این است که در ارکستری که رهبریاش با حضرت آقاست، ایشان سعی دارند همه سازها باشند.
خبرگزاری دانشجو