از راه دور آمده بود مدینه فقط برای دیدن امام، از خراسان! رسید، پاچههایش را بالا زد، راه طولانی بود، پاهایش زخم شده بود، پوست انداخته بود.
عرض کرد: “و الله” فقط محبت شما این کار را با من کرد!
امام باقر «ع» رو کرد و فرمود: فلانی! “والله” اگر سنگی ما خاندان را دوست بدارد، روز قیامت با ما محشور میشود!
امامم! دوستت داریم!
و الله شهادتت قلبمان را خراش داده است…
“احرار