دوم اردیبهشت ماه سالروز تولد ˈ قیصر امین پور ˈ بود، مردی که مشهورترین چهره شعر انقلاب به شمار می رود و برخی از اشعارش از شهرتی گسترده برخوردار است.
تکیه کلامی میان جامعه ادبی هست که قیصر نیز شامل آن می شود ، معمولا می گویند فلان شاعر یا نویسنده جوانمرگ شد و این اصطلاح برای قیصر نیز همچون بسیاری از اعضای خانواده ادب صدق می نماید مانند پروین اعتصامی ، سلمان هراتی ، بیژن نجدی و سهراب سپهری.
اکثر این شاعران همچون قیصر در اوج شکوفایی ذهن و زبان دار فانی را وداع گفتند.
قیصر به امکانات زبان فکر می کرد و رسیده بود به ˈ توفان در پرانتزˈ یا در طبیعت تامل داشت و ˈ به قول پرستو ˈ را در بیان کشف می کرد و دست آخر دکترای ادبیات گرفته و رسیده بود به ˈدستور زبان عشقˈ .
این قابلیت ها چیز کمی نبود و فقط در درک جهان بینی کسی می گنجید که به حق می توان او را قیصر شعر انقلاب لقب داد.
قیصر امین پور 48 سال زندگی کرد و این زندگی سرشار از تجربه های حرکت ، کشف و جولان بود.
او 2 اردیبهشت ماه 38 آمد و هشت آبان 86 رفت.
رفتنش برای خیلی ها سخت بود، هزاران هزار نفری که سپیده دم یک پاییز همراه پیکرش بودند این را می گفتند در چشمانشان اشک می نشست ، همه یاد لحظه ای می افتادند که قیصر گفته بود:
ˈناگهان چقدر زود دیر می شود.ˈ
قیصر حلال برخی از گره های ذهنی بود، آنانی که اعتقاد دارند شاعر دانشگاه رفته شاعر نمی شود دیگر سکوت می کنند.
قیصر شاعر لحظه های ناب ، استاد رشته ادبیات دانشگاه تهران ، حافظ ابیات کهن و نو این معادله را زدود.
انگار برای ذهن کلیشه ای یادآور می شد که انسان می تواند هم استاد دانشگاه باشد هم بهترین شاعر.
هم سر کلاس برود و هم لحظه های شاعرانه را از دست ندهد، گرچه قبل از او هم معلمش ˈ شفیعی کدکنیˈ همین راه را رفته بود.
قیصر در تداوم شعر ناب فارسی آمد، همچنان هم در آن جریان ناب جایی در اذهان و افکار خواهد ماند.
( ایلیا آریایی نژاد)
ایرنا