یکی از محورهای مورد چالش در مذاکرات وین 6 اختلافنظر طرفین روی 4 هزار و 8هزار دستگاه سانتریفیوژ است./موافقت احتمالی آنها با 8 هزار سانتریفیوژ به معنای برخورداری ایران از غنیسازی صنعتی نیست که در صورت انجام، از سوی تیم هستهای کشورمان به عنوان یک پیروزی! تلقی شود…
شواهد و گزارشهای موجود حکایت از آن دارند که آمریکا بعد از مذاکرات وین 4 و دریافت این واقعیت که خطوط قرمز اعلام شده از سوی ایران قابل عبور نیست، به ترفندهای پیچیده دیگری روی آورده است که در این وجیزه فقط به یک نمونه از آن اشاره میکنیم؛
- یکی از محورهای مورد اختلاف در مذاکرات وین6، حق ایران برای غنیسازی صنعتی است و آمریکا با پیش کشیدن یک واژه به اصطلاح حقوقی! ولی در واقع من درآوردی «نقطه گریز- BREAK OUT» ادعا میکند برنامه و فعالیت هستهای ایران باید به گونهای باشد که در صورت تصمیم به ساخت سلاح هستهای، از هنگام تصمیم (نقطهگریز!) تا زمان تولید یک سلاح هستهای حداقل بین 12 تا 18 ماه فاصله داشته باشد و مدعی است این فاصله به منظور آن است که اگر ایران تصمیم به ساخت سلاح گرفت، کشورهای 5+1 فرصت کافی برای متوقف کردن آن را در اختیار داشته باشند. جان کری در وین4 اعلام کرده بود که این فاصله در حال حاضر فقط 2 ماه است!
در پی طرح این ادعا و استناد به قانون مندرآوردی نقطه گریز، از ایران خواستهاند که اولا؛ تعداد سانتریفیوژهای فعال از 4 هزار دستگاه بیشتر نباشد. ثانیا؛ مواد هستهای ذخیره شده یعنی اورانیوم زیر 5 درصد غنی شده بیشتر از دو هزار کیلو نباشد و…
- تیم هستهای کشورمان در مقابل اعلام کرده است که برای تأمین سوخت راکتور بوشهر حداقل به 56 هزار سانتریفیوژ فعال نیاز دارد و ظاهرا پذیرفته است برای مدتی محدود تعداد سانتریفیوژهای فعال را به 8 هزار دستگاه تقلیل دهد. ولی آمریکاییها در مذاکرات قبلی – و اکنون نیز- فعالیت 8هزار سانتریفیوژ را نمیپذیرند و شواهد حاکی از آن است که یکی از محورهای مورد چالش در مذاکرات وین 6 همین اختلافنظر طرفین روی 4 هزار و 8هزار دستگاه سانتریفیوژ است. و اما، ترفند آمریکاییها دقیقا در همین نقطه شکلگرفته و احتمالا به میدان خواهد آمد.
- آنچه مورد نظر جمهوری اسلامی ایران است و به عنوان یکی از خطوط قرمز در مذاکرات اعلام شده، برخورداری جمهوری اسلامی ایران از «غنیسازی صنعتی» است و حریف روی غنیسازی آزمایشگاهی- پایلوت- اصرار دارد. و این در حالی است که برخورداری از 8 هزار سانتریفیوژ نیز در حوزه غنیسازی پایلوت – آزمایشگاهی- قابل تعریف است و نه غنیسازی صنعتی. به بیان دیگر، آنچه آمریکا به عنوان خط قرمز خود مطرح میکند- برخورداری ایران از 8 هزار سانتریفیوژ- در واقع و در عمل شکل دیگری از همان غنیسازی آزمایشگاهی است و نه صنعتی!
بنابراین موافقت احتمالی آنها با 8 هزار سانتریفیوژ به معنای برخورداری ایران از غنیسازی صنعتی نیست که در صورت انجام، از سوی تیم هستهای کشورمان به عنوان یک پیروزی! تلقی شود… و درباره بندهای دیگر مورد چالش در مذاکرات وین 6 گفتنیهای دیگری نیز هست که به بعد موکول میکنیم ولی اشاره به این نکته را برای ترسیم جغرافیای کنونی مذاکرات ضروری میدانیم که؛
- اگرچه دولت محترم، تمامی برنامهها -بخوانید حیثیت- خود را به مذاکرات گره زده است ولی آنچه تاکنون شاهد بودهایم، امتیازات فراوانی است که «نقد» دادهایم و «وعده»هایی که به صورت نسیه تحویل گرفتهایم. به قول «جان کری» وزیر امور خارجه و مذاکرهکننده ارشد آمریکا در یادداشتی که اخیرا به روزنامه آمریکایی واشنگتنپست سپرده است؛
«ایران ذخایر اورانیوم زیاد غنیشده خود را از بین برده است و با خودداری از نصب سانتریفیوژهای بیشتر، فعالیتهای غنیسازی خود را محدود کرده است، پیشروی در تأسیسات غنیسازی و راکتور آب سنگین را متوقف کرده است و اجازه داده است بازرسیهای جدید و بیشتری به عمل آید و…» جان کری در این رجزخوانی که آن را گزارش موفقیتها و دستاوردهای آمریکا درجریان مذاکرات اخیر میداند، برخلاف اظهارنظر آقای دکتر روحانی که گفته بود «کاسهتحریمها شکسته است» تاکید میکند که سامانه تحریمها دست نخورده و چنانچه ایران درخواستهای ما را بپذیرد، به تدریج تحریمها را لغو میکنیم! آنهم به گفته «وندی شرمن» حداقل طی 20 سال و فقط تحریمهای مربوط به برنامه هستهای ایران … و متأسفانه این دروغگو، راست میگوید!
و بدیهی است که ایراناسلامی بنای کمترین عقبنشینی در مقابل باجخواهی آمریکا و متحدانش را ندارد. راهکاری که تاکنون بارها موفقیت آن را آزموده است.
حسین شریعتمداری-کیهان