پایگاه خبری تحلیلی دزمهر

تعبیر وارونه یک رویا…

فسبح باسم ربک العظیم…

تعبیر وارونه ی یک رویا، واقعا هم که وارونه بود. فیلمی که در ابتدا با توجه به موضوعش مخاطبان را جلب خود می کند. موضوع جاسوسی، ترور، دانشمندان هسته ای و… و بیننده را با این امید پای آنتن می نشاند که داستانی جذاب از فداکاری های سربازان گمنام امام زمان(عج) و تلاش های دانشمندان هسته ای برای اعتلای نام وطن را شاهد باشد.

اما رفته رفته که از جریان فیلم میگذرد اشکالات زیاد آن خود را نشان می دهند. مخصوصا در دو سه قسمت پایانی که واقعا چیزی نبود جر به تمسخر گرفتن و ضعیف و ساده لوح نشان دادن نیروهای خدوم اطلاعات. داستان فوق العاده ضعیف، بازی های ضعبف، غیرواقعی و غیرقابل باور بودن بسیاری از صحنه ها و اتفاقات، غیر حرفه ای بودن عوامل اطلاعات حتی در کار ساده ای مثل دست گرفتن اسلحه و خیلی موارد دیگر از جمله اشکالات این سریال به شمار می آید.

(آقا من خسته شدم از کتابی نوشتن. بعضی حرفا رو با این ادبیات نمیشه گفت. دیشب تا پاراگراف بالا نوشتم ولی بقیه حرفام قلمبه شد. دیگه با لحن عادی ادامه میدم) یعنی خدایی خیلی مسخره بود. تو دو تا قسمت مونده به آخر انقدر داستان افتضاح شد واقعا نمیشد تحمل کرد. ولی بازم گفتیم بذار تا تهش ببینیم شاید قسمت آخر اتفاقات حیرت انگیزی بیفته که از سر اشکالات دیگه بگذریم و اونا رو ندید بگیریم. ولی متاسفانه قسمت آخر واقعا مسخرگی رو به نهایت رسوند و آخر فیلم با پخش یه سرود ای ایران، خواستن حس میهن دوستی و حس قدردانی رو از کسانی که برای وطن فداکاری میکنن، در بیننده به وجود بیارن. اما آدم همیشه از کسانی قدردانه که با هوش و صلابت و اقتدار فداکاری کنن. نه اینکه با حماقت خودشون رو بندازن تو چاه و چندین نفر رو به کشتن بدن. معلوم نیس این دونفر نیروی اطلاعاتی یعنی مصطفی و ناصر(داریوش ارجمند و امیر جعفری)احیانا مافوق نداشتن که همه مسئولیت عملیات رو خودشون به عهده گرفته بودن و مسائل امنیتی به این مهمی رو براش تصمیم گیری میکردن؟ مملکت انقدر بی صاحاب بود که اینا انقدر سرخود عمل میکردن؟

معلوم نیست با این همه بارونی که تو این فیلم اومد ما واقعا چرا با بحران کمبود آب مواجهیم؟

معلوم نیست قسمت آخر اون آقای ناصرو با پای پیاده کجا ولش کردن تو بیابون بره؟یهو هم یه اتوبوس از راه میرسه و سوارش میکنه. انگار جاده ی تهران- قمه.

معلوم نیست طبق چه منطقی به هاشم جاوید گفتن همه چیز رو به رویا(یا همون منیر)بگه و با این کار سه تا جنازه بمونه رو دستشون.

غیر از اینها، ابتدایی ترین مسائل فرهنگی ما تو فیلم رعایت نمی شد. تو اکثر بخش های فیلم افراد وقتی به هم میرسیدن یا تلفنی صحبت میکردن سلام به هم نمیکردن. همینطور گوشی رو برمیداشتن شروع به حرف زدن میکردن. یا مرد و زن با هم خیلی راحت صحبت میکردن. صحنه هایی که ناصر و احسان پور با ژاله موید درباره ماموریتش حرف میزدن انگار دارن با خواهرشون حرف میزنن و اصلا صورت خوشی نداشت.

درضمن مشخصاتی که مهندس سعید برازنده داشت، شبیه مشخصات شهید عزیز، مصطفی احمدی روشن بود. و کاری که می کرد همون کار فوق العاده ای بود که شهید احمدی روشن به اون مشغول بود و همون هم باعث ترورش شد. انتظار میرفت لااقل مانور بیشتری میدادن رو کار بزرگی که ایشون داشت انجام میداد. یه جورایی خیلی معلوم نشد این جوان 31-2 ساله چرا هدف ترور قرار گرفته؟

خلاصه ما که نفهمیدیم این فیلم چرا ساخته شده بود و چه هدفی رو دنبال میکرد و دنبال القای چه چیزی به ببیننده بود. به هرحال عمدا یا سهوا اشتباهاتی که در این فیلم رخ داد اصلا قابل بخشش نیست. فک کنم اگه یه نظرسنجی واقعی انجام بدن درصد کمی از مردم از فیلم راضی بوده باشن.

 

 

اخبار مرتبط