سال 84 «امتداد» متولد شد. نشریهای خوش بر و رو با سرکلیشه و ستونهای خوشنام و ابتکاری. ابتدا فقط در اردوهای راهیان نور دستمان میرسید اما کمی بعد فهمیدیم که میشود مشترک شد و هر ماه یکی از آنها را در خانه تحویل گرفت. «امتداد» آنقدر خوب بود که یک زمانی تعداد مشترکانش به بیش از 50هزار نفر هم رسید. کمکم امتداد دیگر فقط یک مجله نبود. سامانه پیامکی بیسیمچی به آن اضافه شد. بعدتر سامانه تلفنی «امتدادگویا» هم آمد. اما خب هنوز امتداد به ماهنامهاش شناخته میشد که این ماهنامه هشتاد و دومین شمارهاش را چندی پیش به روی دکهها فرستاد و البته ظاهراً آخرین شمارهاش هم بوده است. حالا دیگر خبری از ماهنامه امتداد نیست.
بیسیمچی از کار افتاده و امتداد گویا هم بوق انتظار میزند. تلفن هاتف هم که قرار بود پلی باشد بین امتداد و خوانندگان، جواب کسی را نمیدهد. این حال و روز این روزهای پرمخاطبترین نشریه فرهنگ ایثار و شهادت کشور است که روزگاری رفیق دهها هزار نوجوان و جوان ایرانی بود و حال و هوای یادمانهای راهیان نور را تا شهر و روستا و خانههایشان امتداد میداد. ماهنامه امتداد دوبار هم توانسته بود در جشنواره مطبوعات به عنوان مجله برتر انتخاب شود تا همه متوجه شوند فعالیت های این نشریه چقدر حرفهای و روی حساب و کتاب است.
همه بوق میزنند
این اولین بار نیست که نفسهای امتداد به شماره میافتد. تا حالا حداقل یکی دو بار امتداد تا مرز تعطیلی پیش رفته و برگشته است. آخرین بارش حوالی سال 90 بود. اما این دفعه ظاهراً اوضاع فرق میکند. در امتداد هیچکس خبر درست و حسابی نمیدهد. به غیر از تلفنهای امتداد، مسئولانش هم خیلی با خبرنگار جماعت راه نمیآیند. رضا مصطفوی، مدیرمسئول و سردبیر این ماهنامه در پاسخ به ما درباره چرایی تعطیلی امتداد و آینده پیش روی این نشریه میگوید: «تصمیم صاحب امتیاز مجله بوده. از جزئیات و کم و کیف تصمیم اطلاعی ندارم. شاید بخواهند با یک گروه جدید کار را ادامه بدهند. به هر حال با خودشان صحبت کنید بهتر است».
اما داوود صالحی مدیرعامل موسسه طلایه داران نور آفاق که صاحب امتیازی امتداد را هم بر عهده دارد همین قدر هم پاسخگو نیست. او در تماس اولیه ایمیلی میگیرد و وعده گزارشی مکتوب را میدهد. ما که شمّ خبرنگاری گوشی را دستمان داده که احتمالا این هم یکی از راههای پیچاندن است، باز بنا را بر حسن ظن میگذاریم و یکی دو هفته انتشار مطلب را طول میدهیم تا گزارش او برسد. اما متأسفانه خبری نمیشود. این نوع برخورد همراه با قرائنی که در بیرون وجود دارد باعث میشود جدی جدی فکر کنیم این تو بمیری با آن تو بمیریها فرق دارد و احتمالاً دیگر روی امتداد را نخواهیم دید.
خاک پاشیدن در چشمه خودجوش
تیرماه سال 89 دست اندرکاران امتداد به دیدار رهبر معظم انقلاب رفتند. ایشان در آن دیدار فرمودند: «این احساس تعهد و این احساس مسؤولیت چیزی است که پایداری حرکت عظیم انقلاب را تضمین میکند. کارتان کار بسیار خوبی است. دغدغهتان دغدغة ارزشمندی است. این خودجوشی که بدون متولّی رسمی و ابلاغ و دستور و از سر احساس تکلیف و روشنبینی این حرکت آغاز شده، ارزشمند است. همین چشمههای خودجوش است که مظاهرش را در عرصههای مختلف میبینیم. مسؤولین هم وقتی این کارها را ببینند، تشجیع می شوند و در این مسیر هدایت میشوند. ما از کار مجموعه امتداد اطلاع نداشتیم؛ ناگهان میبینیم جوشید و این نشان از برکت این کارها دارد. کارتان کار خوبی است.»
حالا سه سال از آن دیدار و تعریف و تمجیدهای رهبری گذشته است و درست وقتی که رهبر انقلاب از وضعیت فرهنگی ابراز نگرانی کردهاند، یکی از بازوهای فرهنگی ما خیلی راحت و آسان از کار میافتد. نه کسی جواب میدهد که این اتفاق چرا افتاده و نه کسی از آینده این ماهنامه تاثیرگذار چیزی میگوید. انگار دیدن این اتفاقات و با یک ابراز تاسف کوچک، عبور کردن از کنار آنها عادت شده برایمان، و بیشتر برای مسئولین فرهنگی که همین چند روز پیش عتاب رهبر انقلاب را شنیدند که فرمود «برای فرهنگ نگرانم».
بلند بگو آمین
رهبر انقلاب ضمن ابراز نگرانی درباره فرهنگ تاکید میکنند که «اگر رخنه فرهنگی ایجاد شود به سادگی پر نخواهد شد.» از این سو اما عرصهای که اتفاقا جزء مزیت های نسبی ما در برابر دشمن است خالی میشود تا دشمن بتواند رخنهای در آن ایجاد کند. ماهنامه امتداد یک شبه امتداد نشده بود. هشت سال زمان برده بود تا این نشریه جا بیفتد، مخاطب پیدا کند، بازوهایی مثل بیسیمچی داشته باشد و دهها نفر در انجمنهای گفتگوی آن به تبادل نظر بپردازند.
اما حالا این بنای هشت ساله به راحتی خراب میشود و کلی از مزیت ها و ظرفیتهای فرهنگی انقلاب اسلامی زیر آوار میرود. هیچ کس هم نیست که دادی بکشد، فریادی بکند و حداقل نیروهای امدادی را به کمک بخواند. چرا کسی داد نمیزند؟ چون عادت کردهایم. امتداد نه اولین نشریه است و نه آخرینش خواهد بود. از این دست نشریات زیاد بوده و خواهند بود. در حالی که پیشخوان دکههای روزنامه فروشی پر است از نشریات شبه روشنفکری فرهنگی و هنری، ما معدود جای پاهای خودمان را در پیشخوان روزنامه فروشیها از دست میدهیم. و جالب آنکه خیلی از نهادهایی که باواسطه و بیواسطه متموّل که مسئول حمایت از نشریاتی چون امتداد هستند، دلشان خوش است به انتشار انواع و اقسام بولتنها و ویژهنامهها و رصدنامههای داخلی که اصلاً رنگ مخاطب عام را هم نمیبینند.
دیگران برای مخاطبان چند صدتایی خود چند مجله منتشر میکنند اما چندده هزار مخاطب امتداد و امثال امتداد به یکباره رها میشوند به امان خدا و کسی نیست لااقل جواب تلفنهایشان را بدهد. امتداد اولین قربانی بیبصیرتی فرهنگی نبوده ولی اگر برنگشت و واقعا تعطیل شد، انشاءالله آخرینش باشد. مسئولان فرهنگی! لطفاً بلند بگویید آمین!
منبع: هفته نامه 9 دی