تغییرات حاکم بر خانواده
در این قسمت قصد داریم که تغییرات رخداده در حوزۀ خانواده را که در تحولات جمعیتی و بر میزان باروری تأثیرگذار بوده بررسی کنیم. هرچند این نکته را نباید نادیده گرفت که خود این تغییرات خانواده متأثر از عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و… بوده است.
۱. تغییر خانوادۀ گسترده به هستهای
مهمترین تغییری که در دهههای اخیر، در خانوادۀ ایرانی شاهد آن بودیم، تغییر شکل خانواده است. در گذشته، غالباً خانواده گسترده بود. در خانوادۀ گسترده، اصل تولید، اساس تجمع افراد خانواده بود و اعضای مختلف خانواده در انجام فعالیت تولیدی دخالت داشتند و تغییر در روابط و وظایف بسیار دیر و کُند صورت میگرفت؛ اما خانوادۀ هستهای بسیار متفاوت است. خانوادهای نومکان است که با ازدواج یک زوج بهوجود میآید. خانواده در آغاز فقط شامل زن و شوهر است. پس از مدتی فرزند یا فرزندانی نیز به آن اضافه میشوند (اعزازی، 1382: 105) . بهنظر میرسد پس از روند صنعتیشدن غرب شکل حاکم بر خانواده چه در دنیای صنعتی و چه در دیگر مناطق جهان خانوادۀ هستهای شد (همان: 92). هم اکنون در ایران خانوادۀ هستهای بیشترین درصد خانوادهها را به خود اختصاص میدهد.
۲. تغییر از خانوادهسالاری به فرزندسالاری
در گذشته فضای حاکم بر خانوادهها، غالباً بر محور احترام و اقتدار والدین بود؛ ولی امروزه، بهتدریج فرزندسالاری پررنگتر میشود و تبعات آن در خانواده و جامعه کاملاً مشخص است. در این شرایط میزان فرزندآوری کاهش مییابد؛ زیرا توانایی برآوردن انتظارات فرزندان و رسیدگی و توجه بیشازحد والدین به آنها، مانعی برای داشتن فرزندان بیشتر خواهد بود. مهمترین ویژگی فرزندسالاری، نبود حس مسئولیتپذیری و استقلالنداشتن در خانوادههای فرزندسالار است. چنین خانوادههایی شرایط رشد و شکوفایی و خلاقیتهای اجتماعی را از فرد میگیرند. قدرت انتخاب و تصمیمگیری و حل مسائل و مشکلات فردی و اجتماعی در چنین فرزندانی بسیار پایین است (همان: 115).
3. رواج فردگرایی
جامعۀ ایران در دهههای اخیر، در مسیر تحولات فرهنگی و اجتماعی وسیعی قرار گرفته است. این تحولات بهویژه در خانواده مشهود بوده است. از تحولاتی که خانواده از آن مصون نمانده، رشد فردگرایی بوده است. منظور از فردگرایی این است که افراد بهجای اولویتدادن به خواستها و علایق جمعی و سنتی و خانوادگی به ارزشها و خواستهای فردی خود اولویت میدهند. فردگرایی خود، میتواند نتیجۀ توسعۀ خانوادۀ هستهای باشد و نیز میتواند پیامدهایی همچون کاهش مسئولیتپذیری، افزایش سن ازدواج، افزایش طلاق و طبیعتاً کاهش فرزندآوری را داشته باشد.
4. افزایش سن ازدواج
از عواملی که به کاهش فرزندآوری منجر میشود، افزایش سن ازدواج است. بررسیهای آماری نشان میدهد در ایران نیز میانگین سن ازدواج همین روند را دارد، با این تفاوت که این افزایش در زنان بیشتر است. همچنانکه در جدول زیر میبینیم در سرشماری سال 90، میانگین سن ازدواج در مردان 26.7 و در زنان 23.4 بوده است و همچنان نیز درحال افزایش است (سرشماری عمومی نفوس و مسکن، 1345تا1390).
جدول 1. میانگین سن در اولین ازدواج برحسب جنس به تفکیک نقاط شهری و روستایی 1335تا1390.
در جامعۀ امروز ایران، سن ازدواج زنان بهدلیل افزایش میزان سوادآموزی آنان روبه افزایش است. همچنین، فشارهای اقتصادی بر زوجهای تازهازدواجکرده وارد میشود؛ مگر اینکه قبل از ازدواج شغل و مَسکن داشته باشند. طبیعی است که با افزایش سن ازدواج، فرصت باروری نیز کمتر خواهد بود و درنتیجه به کاهش تعداد فرزندان منجر خواهد شد.
5. افزایش آمار طلاق
طلاق پیامدهای عمیق اقتصادی، اجتماعی، روانی، قانونی و والدینی بر مردان و زنان مطلقه، فرزندان طلاق و اجتماع دارد. (ویس، ۱۹۷۵) طلاق خود، میتواند از عوامل متعددی ناشی شود که در هرصورت به کاهش فرزندآوری در خانواده منجر خواهد شد.
متأسفانه، در جامعۀ ایران نیز آمار طلاق بهخصوص در نقاط شهری (بهویژه شهر تهران) درحال افزایش است. براساس آمار ثبت احوال کشور: در سال 1372، از هر 100 ازدواج یکی به طلاق منجر میشد، این میزان در سال 1385، به 12 طلاق و در سال 1390، به 16 طلاق در 100 ازدواج رسیده است؛ یعنی 33/16درصد و نکتۀ درخور توجه اینکه در استان تهران و البرز 33درصد است، یعنی از هر سه ازدواج یکی به طلاق منجر میشود. آمار طلاق تا پایان سال 1391، در کشور به 66/16درصد نیز رسیده است. اگر به این آمار، طلاقهای عاطفی که ثبت نشده و آماری از آنها در دست نیست را هم اضافه کنیم، میبینیم متأسفانه، بسیاری از خانوادهها درگیر آن هستند و یکی از عوامل کاهش تعداد فرزندان نیز همین موضوع است.
6. افزایش سطح تحصیلات و اشتغال زنان
افزایش سطح تحصیلات بهخصوص در زنان یکی از عواملی است که به افزایش سن ازدواج و درنتیجه کاهش فرزندآوری منجر میشود. بین افزایش میزان تحصیلات و افزایش سن ازدواج رابطۀ دوسویه وجود دارد. در دو دهۀ گذشته، سواد زنان افزایش چشمگیری داشته و حتی نسبت دختران به پسران در دانشگاه فزونی گرفته است. این موضوع به تساوی بیشتر جنسیتی و نقش پررنگتر زنان در تصمیمگیری باروری منجر میشود.
افزایش میزان تحصیلات زنان به افزایش تمایل زنان به حضور در بازار کار منجر میشود و میزان اشتغال زنان درمقایسهبا گذشته بیشتر شده است. حضور بیشتر زنان در بیرون از خانه به کاهش تمایل زنان به فرزندآوری منجر شده و بر کاهش نرخ فرزندآوری در ایران تأثیرگذار بوده است.
تحقیق صورتگرفته توسط کیو در سال ۱۹۷۳ با عنوان «ازدواج، باروری و بازار کار در ایالات متحده امریکا»، نشان داد که در 40 سال گذشته تعدادی زیادی از زنان وارد بازار کار شدند و درنتیجه، شغلی برای خود دستوپا کردند. این اشتغال و بازار کار در ساختار خانوادگی آنها تغییر ایجاد کرده است و منجر به تعویق نقش مادری شد. بنابراین، مشارکت در امور اجتماعی خود، میتواند بهعنوان عاملی مهم در گرایش کمتر افراد به فرزندآوری تلقی شود (1937 ,Kuo).
7. افزایش میزان شهرنشینی
روند روبه افزایش شهرنشینی دلیل دیگری است که کاهش بیشتر در میزان باروری را پیشبینی میکند. مطابق سرشماریهای انجامشده در کشور در سال 1365، میزان شهرنشینی در کشور 3/54درصد بوده که در سال 1375 به 3/61درصد افزایش پیدا کرده و تا سال 1390، 4/71درصد جمعیت کشور در شهرها ساکن بودند.
شهرنشینی توقعات افراد را برای داشتن زندگی بهتر افزایش داده است و آنها را با افزایش هزینههای زندگی روبهرو خواهد کرد. این امر بهخودیخود سبب تغییر رفتارهای باروری زنان به نفع اندازۀ کوچکتر خانوار و تعداد فرزند کمتر خواهد شد (خلجآبادی فراهانی، 1390: 37). گسترش شهرنشینی سبب گسترش خانوادۀ هستهای میشود که همانگونه که توضیح داده شد، بر کاهش تعداد فرزندان نیز تأثیرگذار خواهد بود.
8. آپارتماننشینی و کوچک شدن خانهها
از پیامدهای گسترش شهرنشینی، کوچکشدن خانهها و افزایش آپارتمانهاست. خانههای آپارتمانی، بهدلیل نوع فضاسازی و ساخت آن، بسیاری از کارکردهای سنتیاش، مانند محل تفریح و آسایش، محل ملاقات و میهمانی، محل جشنها و برگزاری آیینها و محل کار و البته تولید و همه چیز بهجز محل خواب را به فضاهای شهری منتقل کرده است. طراحی آپارتمانها بهگونهای است که سبب فردیشدن خانه و گسستن اعضای خانواده از یکدیگر میشود. بهعبارتدیگر، آپارتمان و زندگی آپارتمانی یکی از عرصههای فردگرایی شده است.
9. تحقیر کار خانگی، مادری، بارداری و شیردهی
در سالهای اخیر، تمایل زنان به کار و کسب درآمد افزایش یافته و درنتیجه، اشتغال زنان و حضور زنان در بازار کار فزونی یافته است. در کنار این موضوع، نوعی تغییر نگرش به ازدواج و نقشهای همسری و مادری و حتی کارخانگی بهوجود آمده است که نوعی تحقیر این نقشها را بهدنبال داشته است. این تغییر نگرش، از تفکرات فمینیستی و از جوامع غربی به دیگر کشورها و ازجمله ایران سرایت کرده است.
بنابراین، وقتی حضور زن در خانه را تلفشدن و تباهی شخصیت او بدانند و کار خانهداری و نقشهای همسری و مادری را نوعی اسارت و تحقیر بهشمار آورند، طبیعی است که رواج این نگرش به کمارزششدن و تحقیر این نقشها در جامعه و بهخصوص در بین زنان منجر میشود و در نهایت بر کاهش باروری بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
جدول2 تغییرات حاکم بر خانواده که منجر به کاهش باروری شده.
نتیجهگیری
تغییرات حاکم بر خانواده بر کاهش باروری تأثیرگذار بوده است. مثلاً افزایش میزان تحصیلات و اشتغال زنان هم با افزایش سن ازدواج مرتبط است و هم با افزایش شهرنشینی. تحقیر کار خانگی و مادری هم علاوهبر کاهش فرزندآوری بر افزایش طلاق نیز میتواند تأثیرگذار باشد. افزایش آپارتماننشینی علاوهبر کاهش تعداد فرزندان بر رواج خانوادۀ هستهای و فردگرایی نیز تأثیر گذاشته است. در حقیقت، عوامل فوق هم خودشان بهطور مستقیم بر کاهش باروری و تعداد فرزندان خانواده تأثیرگذارند هم میتوانند به واسطۀ دیگر عوامل در کاهش باروری نقش ایفا کنند. البته ذکر این نکته لازم است که تغییرات رخ داده در حوزۀ خانواده خود، متأثر از عوامل دیگری است که جا دارد در پژوهشهای جداگانه، بهطور مفصل به آنها پرداخته شود. عواملی همچون تغییرات فوق، بهطور زنجیروار با هم مرتبط بوده و در بروز این تغییرات و در نهایت کاهش نرخ باروری کشور نقش داشتند که ازقبیل عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و… . عوامل اقتصادی، همچون بیکاری، تورم، گرانی، کاهش درآمد و کمشدن قدرت خرید خانوادهها، تحریمها و… . عوامل فرهنگی نیز دراینزمینه نقش بسیار پررنگی ایفا کردند. تبلیغات و شعار معروف «فرزند کمتر، زندگی بهتر» که از دهۀ 60 در ایران رواج یافت و تبلیغات متنی و تصویری با همین مضمون روی مواد غذایی و بسیاری از کالاها و بیلبوردهای تبلیغاتی در شهر و… . فیلمها و سریالهای تلویزیونی که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم فرزند کمتر را ترویج کردند و در نهادینهکردن این فرهنگ (دو فرزند و حتی تک فرزندی) تأثیر بسزایی داشتند. سیاستگذاریها و اقدامات پزشکی و بهداشتی درزمینۀ تنظیم خانواده و ارائۀ خدمات پیشگیری از بارداری به مردم که به آنها اشاره کردیم نیز دراینزمینه تأثیر بهسزایی داشت.
منبع: متن زندگی