پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

خودمان را نزنیم…

دزمهراب – محمد رشید نژاد : صبح جمعه به عشق سلام های پرشور عموهای فتیله ای از خواب پا می شوند و به اصرار عموهای فتیله ای صبحانه می خورند و به دستور عموهای فتیله ای دور از تلویزیون می نشینند که چشمان نازشان آسیب نبیند،بچه ها را می گویم…

اما پدر و مادرشان بی رحمانه به عموها یورش می برند و مورد ناسزا و توهین قرارشان می دهند،در حالی که حواسشان نیست یکی از خودِ عموهای فتیله ای هم از قوم شریف ترک هست…آخر دیگر چه حرکتی قوی تر و پسندیده تر و قانونی تر و مؤدبانه تراز این که رئیس صدا و سیما شخصاً دستور برخورد با خاطیان را داد؟

بهتر است دنبال شادی دشمن نرویم و خودمان باشیم،خودمان با سلاح عقل،گلیم خود را از آب بیرون بکشیم.

فی المثل بعد از کلاه پنبه ای که دولت محترم بر سر مردم گذاشت،خودمان شروع کردیم به زدن خودمان. کلاه پنبه ای که از فرط نرم بودن،مردم متوجه آن نشدند،حالا این که ابتدا دولت به مردم گفت:اقساط 7 ساله هستند،ولی بعداً 4 ساله شد تقصیر مردم چیست؟ یا این که دولت به مردم گفت:فروش خودرو تا اردیبهشت 95 ادامه دارد،ولی 4 روزه تمام شد تقصیر مردم چیست؟ یا این که دولت به مردم گفته:با چک و سفته می شود ماشین خرید،ولی عملاً خرید فقط با چک امکان پذیر بود،تقصیر مردم چیست که شروع کردیم به خائن خواندن مردم،به نادان خواندن مردم،به این که این کار مردم را ضرر فجیع به اقتصاد تلقی می کنیم…اصل قضیه را بی خیال شده ایم که دولت در این دو سال با استضعاف اقشار کم درآمد آن ها را برده ی اقتصادی خود کرد،مثلاً با تحقیر مردم با پخش سبد کالا که سبد هم نداشت.

یکی در صف سبد کالا ایستاده بود…بالآخره نوبتش رسید و رفت سبدش را گرفت،با تعجب درون سبدش را نگاه می کرد.فردی که سبدها را توزیع می کرد با اخمی که ناشی از معطل کردن فرد سبد در دست بود گفت:چرا وایسادی؟د برو دیگه،مگه چیزی کم داره؟ مرد سبد در دست سرش رو بالا آورد و گفت:بله،تدبیر…تدبیرش کمه

دولت با استضعاف و گاهی استخفاف غیرمستقیم مردم،باعث شده که خودمان به جان خودمان بیفتیم.البته صرف نظر از شاهکار های دولت قبل که در تنگنای مشکلات ازدواج و اقتصاد و امثالهما،یاد بازدید از زندان اوین افتاد،اما حالا باید به فکر حالا بود،به تقلید از صحبت استاد شهید مرتضی مطهری: دولت احمدی نژاد رررررررفت،مررررررد دولت امروزت رو بشناس…

وقتی دور دورِ پلاک اروند های شیک و خوشتیپ در خیابان های شهرمان فوران می کند، پشت سر همین ماشین ها پدر خانواده ای غیر از خودش دو فرزند و همسرش را روی موتورسیکلتی سوار کرده و عاشقانه در خیابان ها می گرداند…

نوشتم استضعاف،بخوان از رکود عبور کردیم…دولت ما از رکود عبور کرد،البته به گفته ی خود خود خودِ رئیس جمهور بزرگوار،اما چند ماه بعد چهار وزیر به ایشان نامه زدند که: جناب آقای رئیس جمهور،شما که از رکود عبور کردید،مرحمتی می کردید و دست ما را هم می گرفتید و ما را هم رد می کردید که ما مجبور نشیم برای این مهم به شما نامه بزنیم.

آن مردان سبد به دست و موتورسوار را که هنوز یادتان هست،حالا در این موقعیت پیش آمده عزم ماشین دار شدن کرده اند و به خیالشان با تسهیلات خیالی دولت،سود هم می کنند…مردانی که به گفته ی کارشناس اقتصادی که در گفتگوی ویژه ی خبری شنبه شب،برای ماشین نیامده بودند،بلکه برای تسهیلات آمده بودند…نکته،نکته ی جالبی بود که گفت خودروسازان فکر نکنند مردم تشنه ی محصولاتشان هستند،بلکه تسهیلات خرید آن قدر وسوسه کننده ی اقشار کم درآمد بود که اگر این وام ها را برای خرید یاماها100 باک قرمز هم می گذاشتند،مردم سراسیمه برای مشمول شدن صف می کشیدند…

سرتان را درد نیاورم که خواهشم این است که دست برداریم از تخریب چهره ی مردم مظلوم و خالص خودمان که والله عاقبت خوشی ندارد،از این که اگر آقای ب.ز اختلاس نجومی می کند،تقصیر را بر گردن مردم بگذاریم و روشنفکرنمایانه بگوییم: تا مردم ما خودشان نخواهند،از این ذلت در نمی آیند،تا سوء برداشت نشده بگویم که منظورم از ب.ز، بیژن زنگنه نیست و منظورم بابک زنجانی است که زبان وراج و طمع کارش مانند چاقوی زنجانی اتهامات را می بُرد و تکه و پاره می کند…

 

علی ایّ حال،مرگ بر آمریکا…

اخبار مرتبط