آورده اند که روزی شخصی نزد شیخ رسید و گفت: عرضی دارم. شیخ گفت: عرضت را بگو. شخص عرضش را گفت. سپش شیخ پرسید طولت را هم بگو، شخص طولش را هم گفت، آنگاه شیخ مساحت شخص راحساب کرد و هر دو خوشحال و شادمان گشته گپ و گفتی را با هم آغاز کردند که در ادامه بخشی از آن گپ و گفت به حضور انورتان تقریم می گردد:
شخص در ادامه سخنان خود در محضر شیخ آب دهان را جمع نموده و قورت داده سپس گفت: مرا در سر راه اندازی جشنواره ای است. شیخ گفتا بگوببینم و آن جشنواره چیست؟ شخص گفتا جشنواره ای مردمی است که در آن مردم فیلم ببینند و خوشحال گردند. شیخ بگفتا عالیست این کار بهترین کار دنیا بُوَد و دگر مانند آن مادر عالم نزاییده و نزاید. چه کار خلاقانه ای، عجب ایده مبدعانه ای، چه سخن متحورانه ای!!! سپس فرمود حال دلیل این کار چه باشد؟ شخص گفتا خاری باشد در چشم جشنواره های دیگر و حزب الله از آن شادمان گردد فراوان. آن جشنواره دیگر که مکان ضد انقلاب است و همه کافر می نمایند؛ ما را نه به وزارت ارشاداسلامی جمهوری اسلامی امیدی هست نه به سازمان تبلیغات اسلامی و نه بقیه شان!!! اما ما خوبیم و عالی هستیم. شیخ نعره ای بزد و از فرط خوشحالی جامه درید و گریبان چاک کرد و موی برآشفت و سربه آستان سایان اعلام موافقت اصولی نمود و این گونه بود که به قول آن کارگردان برنده بهترین کارگردانی در جشنواره فیلم فجر امسال(جشنواره ضد انقلاب) که گفتا ما خیلی خرسند شدیم، قبلتر ها اصلا ما را رضایت نبود، چرا که آثار دره پیت هم کنار آثار هنری قرار می گرفت اما الان خوب شده است جشنواره عمار راه افتاده است و… آن آثار کذا آنجا دیده می شود و ما کار خودمان را می کنیم، آنها هم کارخودشان را بکنند. بله…
اما ما گفتیم ای ضد انقلاب! ای ……..(بقیه ناسزاها به میل خودتان)! ما بیشماریم ما اصلیم، انقلاب برای ماست شما یک عده معدودید. ما شش سال است جشنواره عمار برگزار می کنیم هنوز نتوانسته ایم یک فیلم سینمایی درست و حسابی بسازیم. ما خوبیم شما اخید بدید تخید پخید!!! ما به جای اینکه برویم چهار تا آدم درست و درمان تربیت کنیم. رفته ایم کل انرژی مان را گذاشته ایم جشنواره زده ایم و هر آبدوغ خیاری را نشان می دهیم(منکر خوب ها نیستم)!!! خلاصه این گونه بود که ما هم یک جشنواره زدیم و هی به به وچه چه کردیم و هی خوبیم خوبیم راه انداختیم. بعد به دهانمان مزه کرد یک جشنواره رسانه های دیجیتال انقلاب اسلامی هم زدیم و گفتیم این جشنواره که وزارت ارشاد به اسم رسانه های دیجیتال برگزار می کند که همه ضد انقلابند ما خوبیم ما انقلابی هستیم؛ هه هه ما هم جشنواره می زنیم و به ریشتان می خندیم و زدیم و هی دوباره به به چه چه کردیم وهی ما به ریش آنها بخند آنها به ریش ما بخند، هی خندیدیم و خنداندیم و خنداناندیم و هی خندیدیم! خلاصه هی خوشحال خوشحال زیر بغل خودمان هندوانه گذاشتیم و هی گفتیم ما موفقیم ما خوبیم ما حزب اللهیم شما حزب شیطانید و در راستای دفع حداکثری و جذب حداقلی به مقامات فخیمه نائل آمدیم. باشد که مقبول افتد.
باشد که بازهم از این کار ها بکنیم. پیشنهادات بنده هم این است که مثلا نمایشگاه کتاب انقلاب اسلامی بزنیم لیگ برتر فوتبال انقلاب اسلامی راه بیندازیم، قوی ترین مردان انقلاب اسلامی( مردان آهنین) بزنیم، شبکه تلویزیونی انقلاب اسلامی( بقیه که ول معطلن) بزنیم؛ دیگه برو تا لبو فروشی انقلاب اسلامی، جیگرکی انقلاب اسلامی( که واقعا لازمه البته زغالی با نوشابه اگرنبود دوغ) وصدالبته از کباب زغالی انقلاب اسلامی هم که با دوغ می چسبد نمی شود گذشت و مواردی از این دست. کله پاچه انقلاب اسلامی را فراموش کردم معذوردارید!!!
دوغ باشد کباب می چسبد همره چیبس ، آب می چسبد
از پس بهار چرتیدن ساعتی خواب ناب می چسبد
چون که گل رفت و شد گلستان برج اضطرارا گلاب می چسبد
زیر پایت اگر که بنزی بود توی جاده شتاب می چسبد
مطمئن گر شدی بهشتی نیست به جهنم ، صواب می چسبد
چون خوشی زد به زیر دل، آنگاه یکهویی انقلاب می چسبد ( منظور شاعر رفت به میدان انقلاب است!!!)
گر که ایران کویت شد،آن وقت جداْ اسلام ناب می چسبد !!!
شعر ما هم اگر به دل چسبید کف زدن بی حساب می چسبد
رضا رفیع با تلخیص و سانسور
مصطفی بیاتی