تلویزیون به عنوان پیش قراول سیاستگزاری برای کل مجموعه صداوسیما از جمله رادیو، در شش ماه اخیر رویکردی را در دستور کار قرار داده که نه در شان یک رسانه رسمی دولتی است و نه در شان دهها میلیون ایرانی است که برای تماشایش از کیسهشان هزینه صورت میپذیرد؛ اقداماتی که میتواند به جایگاه رسانه ملی لطمات جدی وارد سازد.
گویا سرنوشت بد رسانه ملی به دلیل افزایش هزینه به همان سمتی می رود که تا پیش از این به دلیل حرکت به سوی تبلیغاتی شدن شبکه های ماهواره به سمت آن می رفت؛ سرنوشت سازمان صداوسیما دقیقاً همین گونه شده و رسانهای که در حال حرکت رو به جلو بود، با افزایش شبکهها بدون افزایش زیرساختهای کیفی، بزرگ تر از حد معمول شده و با بیپولی، مجبور به پخش دوباره تمامی برنامههای سالهای اخیرش برای پر کردن آنتن و سرپا نگه داشتن شبکهها شده است در چنین شرایطی طبیعی است که اکر تخته پارهای هم بر آب باشد، گرفته شود و در کوره موتورخانه کشتی پرتاب شود و این گونه است که شاهد ورود برخی تبلیغات عجیب به تلویزیون هستیم؛ تبلیغاتی که دقیقاً حکم همین تخته پارهها را دارد .
در همین راستا برخی تبلیغات ماهوارهنکته ای که پیش از این شیوه و کیفیتش مورد نقد قرار میگرفت و حتی در تلویزیون خودمان برای به چالش کشیدن و نازل بودن سطح شبکههای ماهوارهای به شکل کمدی طرح میشد، سر از تلویزیون خودمان درآورده و از کرمها رنگارنگ تا منقل کباب و کفشهای لاغری با همان مدل تبلیغ ماهوارهای در تلویزیون خودمان تبلیغ میشود و ظاهراً سخت گیریهای سابق که تبلیغات تلویزیونی میبایست از یک استاندارد کیفی حداقلی برخوردار بود نیز دیگر جدی گرفته نمیشود و هر تبلیغی با هر نوع طراحی پخش میشود.
بعد از همه ی این قصه ها امروز شاهد آن هستیم که تبلیغات برخی شرکت ها از حالت یک تبلیغ تلویزیونی خارج شده و نظیر شبکه های بی خاصیت لس انجلسی دیگر تبلیغات برای شرکت ها و افراد خاص تبدیل به یک برنامه پانزده دقیقه ای در پر بازدید ترین شبکه رسانه ملی یعنی شبکه یک سیما شده است که با توجه به نوع ساختار آن بیشتر به یک برنامه تولیدی برای پر کردن آنتن شبه است تا یک تبلیغ تلویزیونی!
روند پخش آگهی های بازیرگانی به حدی غیر قابل تحمل شده که به نظر می رسد هر فردی که از تمکن مالی برخوردار باشد می تواند برای خود در تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی که متعلق به ۷۰ میلیون آدم است برنامه شخصی داشته باشد و نمونه آن را چند روزی است در پخش یک برنامه که متعلق به شرکت یک سرمایه دار ایرانی است مشاهده می کنیم.
ویژه برنامه های یک شرکت هواپیمایی شخصی که در شبکه یک سیما روی آنتن می رود این نکته را به ذهن نزدیک می کند که هر کس در ایران پول داشته باشد می تواند برای خودش برنامه ای بسازد و آن را با هر شکل و طریقی که می خواهد در ساعت دلخواه خودش از رسانه ملی پخش کند همانطور که در تبلیغات این شرکت هواپیمایی مشاهده می شود که یک خانم مهماندار با لباسی رنگی و جذب کننده همراه با آرایشی غلیظ برای جلب مشتری برنامه های شرکت هواپیمایی مورد نظر را تبلیغ می کند .
در هر حال تبلیغات رسانه ها مخصوصاً رسانه های دیداری و شنیداری جدای از تاثیرات مستقیم اقتصادی دارای لایه های پنهان فرهنگی و اجتماعی است، ترکیبی از تصاویر و افکت های ویژه که هر روز چندین ساعت در مقابل دیدگان هزاران مخاطب قرار دارد پروپاگاندا (propaganda) یا همان جنجال رسانهای عنوانی است که در غرب به مجموعه روشهای شناخته شده ای اطلاق می شود که هدف آن تاثیر بر ذهن مخاطب است این واژه گرچه در ابتدا کاربرد سیاسی داشت اما رفته رفته بر سایه وجوه زندگی بشر نیز سایه افکند و از زمان جنگ جهانی دوم نه تنها جنگ بمبها و گلولهها، بلکه جنگ کلمات و تبلیغات و بی شک با توجه به اهمیت حیاتی این مسئله برای یک ملت نباید به راحتی اجازه داد که به سادگی در رسانه ای که خصوصی نیست و در اختیار یک ملت است اشخاصی بتوانند به دلیل سرمایه دار بودن برای تبلیغات شرکت های خود پا را از حوزه تبلیغات بازرگانی خارج کنند و برای خود برنامه سازی کنند .