ارباب به خوبی تو پیدا شدنی نیست
هرگز گره ام از علمت وا شدنی نیست
غیر از تو کسی در دل من جا شدنی نیست
باید تو به من اشک دهی ور نه عزیزم
این چشمه خشکیده که دریا شدنی نیست
هر جا که حسین است همان جاست بهشتم
پس هیچ کجا غیر تو زیبا شدنی نیست
مجنونم و از عمر خودم درک نمودم
یک لحظه بدون غم لیلا شدنی نیست
باید نفسی مرثیه خوانت شده باشد
ور نه دم عیسا که مسیحا شدنی نیست
از نوکر بد هم که بپرسید بگوید
ارباب به خوبی تو پیدا شدنی نیست
پیراهن مشکی مرا دوخته زهرا
با دست شکسته که مداوا شدنی نیست