دکترهادی آجیلی، استاد روابط بینالملل در دانشگاه علامه طباطبایی و تحلیلگر مسائل بینالملل در خصوص تضادهای بین ایران و آمریکا گفت: پس از جنگ جهانی دوم شرایطی پیش آمد که ایالات متحده آمریکا توانست حداقل در بلوک غرب و نظام سرمایهداری، نقش هژمونیک و رهبری را ایفا نماید. لذا ایالات متحده طی آن عادت به سردمداری و کدخدایی برای جهان پیدا کرد. پس از اینکه جنگ سرد پایان یافت با فروپاشی شوروی و کمونیسم به عنوان اصلیترین رقیب آمریکا، ایالات متحده خود را یکهتاز سردمداری جهان یافت.
اینکه کشوری مانند جمهوری اسلامی مستقل باشد و سلطه آمریکا را نپذیرد برای آمریکا گران تمام میشود زیرا بیم آن دارد که میتواند الگویی برای سایرکشورها باشد و برای ایجاد نشدن چنین الگویی اقدام به اعمال فشار، تحریم و تهدید علیه ایران نمود تا دیگر کشورها در مقابل آمریکا قد علم نکنند.
استاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: شعار «مرگ بر آمریکا» بیشتر یک نماد است. همانگونه که امام نیز تصریح کردند منظور از این شعار ملت آمریکا نیست بلکه منظور نظام سیاسی و خوی استکباری و برتریطلبی آمریکا است.
برای بهبود مناسبات دو کشور، ایالات متحده باید خوی استکباری خود را کنار گذارد و از سلطهجویی و استثمار ملتها دست بردارد.در این صورت شعار مرگ بر آمریکا را کنار میگذاریم. جمهوری اسلامی ایران با توجه به آرمانهای انقلاب نمیتواند در مقابل ظلم و ستم سکوت کند و اگر منفعل باشد ماهیت انقلاب اسلامی زیر سوال میرود. مشکل جمهوری اسلامی با آمریکا نیست بلکه با استکبار و ظلم است.
آجیلی در بخش دیگری از مصاحبه خود ابراز داشت: اگر ماهیت و مبنای انقلاب اسلامی و ماهیت آمریکا را به خوبی بشناسیم پی به تعارض ماهوی میبریم. لذا بحث مذاکرات با آمریکا در چارچوب اصطلاح «مذاکره با دشمن» است نه مذاکره برای تعامل، زیرا اگر جمهوری اسلامی دشمنی خود را کنار بگذارد ایالات متحده دشمنی خود را کنار نخواهد گذاشت. لذا نمیتوان از موضع ضعف با آمریکا برخورد کرد.
در خصوص امکان بهبود مناسبات ایران و آمریکا افزود: طیف دولت آمریکا اعلام نموده است به دنبال تلطیف کردن فضای مناسبات است اما کنگره ، جمهوریخواهان ،لابی عربی و صهیونیست در آمریکا مخالف سیاست تنشزدایی با ایران هستند که در اکثریت میباشند. زمانی روابط بهبود مییابد که ایالات متحده، جمهوری اسلامی و حقوق ملت ایران را به رسمیت بشناسد و ایران را به عنوان قدرت منطقهای بپذیرد. در این صورت میتوان باب مذاکره را باز کرد. باید یک اجماع داخلی از نخبگان و سیاستگذاران آمریکایی ایجاد کنند تا موضع خود را در برابر ایران مشخص کنند و در قبال ایران یک موضع واحد اتخاذ کنند و ضمانتهایی را نیز ارائه کنند اما در این شرایط نیز رابطه برقرار نمیشود و تعارض ماهوی به قوت خود باقیست. گام نخست برای ترمیم روابط ، تغییر سیاستهای خصمانه آمریکا است و نباید سیاست تغییر رژیم در ایران را دنبال کند. اوباما بارها اعلام نموده که به دنبال تغییر حکومت ایران نیست اما سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا کماکان این سیاست را دنبال میکنند که با دیدگاه دولت اوباما در تعارض است. نظام سیاسی آمریکا باید سیاست واحدی در قبال ایران اتخاذ و به یک اجماع دست پیدا کنند و بدانند در مقابل ایران چگونه میخواهند برخورد نمایند. برای بهبود مناسبات ایران به تعهدات بینالمللی خود عمل میکند و حتی همکاری و شفافیت بیشتر با جامعه بینالملل خواهد داشت اما در ازای آن هدف ونتایج نهایی مذاکرات مشخص شود و ایران با اتهامات دیگر از سوی آمریکا مواجه نشود.
دکتر هادی آجیلی درباره ریشههای بی اعتمادی ایران به آمریکا هم گفت: ریشه بیاعتمادی ایران به آمریکا در سوابق و رفتارهای آمریکاست. بزرگترین دشمنیها توسط آمریکا علیه ملت ایران صورت گرفته است از تحریمهای درازمدت و فلج کننده تا حمایت از صدا م حسین در جنگ ایران و عراق و حمله به هواپیمای مسافربری ایران و تداوم تحریمها. حتی در دوران حکومت کلینتون که دموکرات بود نیز تحریمها تشدید شد. در دوره اوباما نیز سختترین تحریمها وضع شده است .این در حالی است که براساس قوانین بینالملل اعمال تحریمهای سخت علیه ملتی و بستن رگهای حیاتی یک کشور به نوعی اعلان جنگ است و در واقع ایران در یک شرایط اعلان جنگ به سر میبرد. آمریکا همچنین در ترور دانشمندان هستهای ایران دست داشته و گروههای تروریستی که اطراف ایران هستند مورد حمایت آمریکا میباشند. ایالات متحده آمریکا اعتراف نموده که علیه ایران اقدام به حملات سایبری کرده است، لذا با ایالات متحده در حالت دشمنی قرار داریم و نه همکاری و رقابت . در حالی که روابط ایران با کشورهای دیگر مبتنی بر همکاری، رقابت و در برخی زمینهها اختلاف است که در روابط بینالملل یک امر طبیعی تلقی میشود.