نشست حکمت تمدنساز رویکرد تمدنی حکمت متعالیه از سلسله نشستهای علمی سومین همایش طلبه عصر انقلاب،از سوی خانه طلاب جوان، گروه علمی فرهنگی عهد و مؤسسه فرهنگی ساحت حضور در سالن همایشهای مدرسه عالی دارالشفای قم برگزار شد.
حجتالاسلام والمسلمین دکتر خسروپناه از استادان حوزه و دانشگاه به بیان رویکرد تمدنی حکمت متعالیه در تمدنسازی پرداختند و بر این موضوع تأکید کردند که حکمت متعالیه ملاصدرا تمدنساز است که برخی از حاضران در جلسه با این رویکرد موافق نبودند و خواستار گفتوگو در این زمینه شدند.
درس حکمت تمدنساز در حوزه ارائه شود
مدیر گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ابتدای سخنان خود تدریس کتابهای فلسفی را به تنهایی کافی ندانست و با بیان اینکه حتما باید فلسفه را پس از خواندن تحلیل کرد و پس از آن با یک رویکرد تمدنی به فلسفه نگریست، خواستار ارائه درسی با عنوان حکمت تمدنساز در حوزه شد.
این استاد حوزه و دانشگاه با طرح این سؤال که آیا به تمدن نیاز داریم و یا نیاز نداریم و اگر به تمدن نیاز داریم، حکمت متعالیه تمدنساز است یا تمدنسوز، تعریف خود را از تمدن ارائه کرد و گفت: تمدن مجموعه دستاوردهای نرمافزاری و سختافزاری بشر است که در راستای پیشرفت او به کار میرود.
وی با بیان اینکه تمدن با پیشرفت و توسعه پیوند وثیقی دارد، گفت: اگر پیشرفت این جهانی ماتریالیستی باشد، تمدن نیز جهانی و ماتریالیستی میشود اما اگر پیشرفت را منحصر به عالم دنیا نگرفته و ملکی و ملکوتی گرفتید و انسان در این تعالی مقام بندگی را پیدا کند و عبد خدا شود، معانی و فرایند تمدن تفاوت پیدا میکند.
حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه با اشاره به برخی مؤلفههای تمدن همچون عقلانیت و فلسفه، عقلانیت را به داشتن نگرش کلان به معرفت معنا کرد و افزود: اگر تمدن مدرنی از رنسانس به بعد شکل پیدا میکند ابتدا عقلانیت آن شکل پیدا کرده است که این عقلانیت در عرصههای مختلف و مؤلفههای دیگر تمدن مانند فلسفه خود را نشان میدهد.
وی اظهار کرد: عقلانیت مانند روحی تمام مؤلفههای دیگر همچون فلسفه و دانش را شامل میشود؛ هر دانشی مبتنی بر یک نگرش فلسفی است، برای شناخت تمدن مدرن غرب ابتدا باید عقلانیت و فلسفه غرب را بشناسیم و منظور، فلسفه غربی است که از یونان باستان شروع میشود تا فلسفه معاصر مانند حلقات یک زنجیر ادامه دارد.
بحران هویت، اخلاق و معنویت لایه پنهان تمدن غرب است
وی صنعت، امنیت، سیاست، سلامت، معنویت و سبک زندگی را از دیگر مؤلفههای تمدن نام برد و با بیان اینکه همه مؤلفههای تمدن در مسیر هدفی هستند، گفت: بخواهیم یا نخواهیم با تمدن مدرن غرب روبهرو هستیم و در این تمدن زندگی میکنیم، این تمدن ظواهری دارد که پیشرفتهای صنعتی و پزشکی او است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی سرعت و دقت در تمدن مدرن غرب را انکارناپذیر دانست، اما تصریح کرد: سرعت و دقت تنها لایه تمدن غرب نیست، بلکه یک لایه پنهانی هم دارد و آن بحران هویت، بحران اخلاق، بحران خانواده، بحران معنویت و بحران محیط زیست است.
وی اما با اشاره به عقلانیت تمدن مدرن که ویژگی آن است به تبیین سوبژه و اوبژه پرداخت و یادآور شد: سوبژکتیویسم عبارت است از اینکه تنها فاعل شناسا انسان است و تنها من انسانی هستم که حق دارم بشناسم، بفهمم و درباره عالم و آدم سخن بگویم؛ در این تفکر خدا اوبژه یعنی متعلق شناخت میشود.
حجتالاسلام والمسلمین خسروپناه با بیان اینکه جامعه بشری به مؤلفههای تمدن نیاز دارد، به این دو سؤال که آیا حکمت متعالیه ملاصدرا و تابعان ملاصدرا تمدنسازی کرده و یا میتواند تمدنسازی کند، پاسخ گفت و ابراز کرد: ملاصدرا در ادامه مسیر فلسفه علمی، بحث عقلانیت را کامل کرد و یک عقلانیت اسلامی را پیشنهاد داد.
وی افزود: عقلانیت ملاصدرا این بود که ما از یک عقل مستقل و عملی که همانا معرفت است و نه ایمان، شروع میکنیم، از اینرو اگر طرف ما مسلمان نباشد و دین هم نداشته باشد میتوانیم با او تعامل کنیم؛ ملاصدرا هم عقل مستقل نظری را قبول دارد و منطق را میپذیرد و هم عقل عملی مستقل را قبول میکند.
نتیجه عقلانیت حکمت متعالیه ایمان است
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: ملاصدرا از عقلانیت مستقل حرکت میکند و به یک منبع معرفتی دیگر به نام وحی میرسد، از اینکه عقل مستقل را قبول دارد شبیه دکارت است و از ایمانگرایان فاصله دارد اما وقتی از عقلانیت مستقل به منبع وحی میرسد و میگوید این منبع وحی خود فاعل شناسا است، عقلانیت مستقل را پرورش میدهد.
وی با بیان اینکه حکمت متعالیه ملاصدرا عقلانیت مستقل را صبغه وحیانی میکند و همانا نتیجه عقلانیت حکمت متعالیه ایمان است، اظهار کرد: عمده همّ و غمّ ملاصدرا این بود که از این عقلانیت در الهیات استفاده کند، چراکه دغدغه فلسفه ملاصدرا، پرداختن به مؤلفه سیاست، امنیت، دانش و صنعت نبود.
حجتالاسلام والمسلمین خسروپناه با اشاره به اینکه عقلانیت حکمت متعالیه ملاصدرا به سمت مؤلفههایی مانند الهیات و معرفت رفت اما عرصههای دیگر را پوشش نداد، به این پرسش که آیا میتوانیم از حکمت متعالیه مؤلفههای دیگر تمدن همچون امتداد سیاسی، اجتماعی، علمی و صنعتی به دست بیاوریم، پاسخ مثبت داد.
وی با تأکید بر اینکه با کمک عقلانیت اسلامی که مقابل سوبجکتیویزم است میتوان سیاست و امنیت متعالیه را ساخت، گفت: معتقدم حکمت متعالیه این قابلیت و توانمندی را دارد و این مدل عقلانیت میتواند مؤلفههای دیگر تمدن را با صبغه حکمت متعالیه در اختیار ما قرار دهد و یک تمدن متعالی برگرفته از حکمت متعالیه را بسازد.
علم بدون گفتوگوی موافقان و مخالفان رشد نمیکند
وی با بیان اینکه معتقد است اگر این گفتوگوها صورت نگیرد، علم رشد نمیکند، تصریح کرد: به هر حال باید توجه داشت و در نظر گرفت آن ملاصدرایی که وقتی به مشکل علمی برخورد میکند از کهک با پای برهنه به محضر حضرت معصومه(س) میآید و میگوید که محدثان بزرگی اینجا دفن هستند.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: بنده نمیگویم ملاصدرا وحی مُنزل است، اما متأسفانه حرمت همدیگر را رعایت نمیکنیم و با این وضعیت علم به جایی نمیرسد؛ دوستانی که فلسفه ملاصدرا را قبول ندارند بگویند با چه عقلانیتی میخواهیم تمدن سازی کنیم و نسبت این مدل عقلانیت ما با دانش، معنویت، امنیت و سیاست چیست.
رویکرد تمدنی حکمت متعالیه ملاصدرا بازخوانی شود
در ادامه نشست علمی حکمت تمدنساز، اصغر طاهرزاده از استادان حوزه و دانشگاه به بیان دیدگاه تمدنی خود درباره موضوع نشست پرداخت و گفت: اگر فرض ما این باشد که انقلاب اسلامی ایران در بیکرانههای آینده حضور توحیدی پیدا میکند، یکی از عواملی که میتواند ما را در رسیدن به این امر کمک کند، نگاه توحیدی ملاصدرا است.
وی با اشاره به سخنی از رهبر معظم انقلاب که میفرمایند «این فکر طوری است که آینده حضور خودش را روشن و مخاطبش را پیدا میکند، خواستار بازخوانی حکمت متعالیه ملاصدرا به عنوان رویکرد تمدنی شد و اظهار کرد: انقلاب اسلامی که با تهدیدهای بسیاری مواجه است، برای حضور در صحنه آینده نباید از نگاه صدرایی غافل شود.
این استاد حوزه و دانشگاه شخصیت علمی ملاصدرا و تلاشهای وی برای تشکیل حکومت را به هیچ عنوان کمتر از حضرت امام(ره) ندانست و با اشاره به حضور مؤثر تاریخی صدرالمتألهین در قطعهای از تاریخ که منجر به ایدئولوژی یک حکومت شده است، گفت: ملاصدرا میداند که تشکیل حکومت نیازمند فکر و ایدئولوژی است.
وی با بیان اینکه پیدا کردن روحی که حکمت متعالیه را شکل داده بسیار پیچیده است، اظهار کرد: تاریخی دست به دست هم داد تا حکمت متعالیه شکل گرفت، همانطور که انقلاب اسلامی ایران، انقلاب یک شخص نیست که اگر انقلاب یک شخص بود این همه عالم و مجاهد پشت سر آن قرار نمیگرفتند.
طاهرزاده در پاسخ به این سؤال که چرا برای ادامه انقلاب اسلامی با این هویت جدید، حکمت متعالیه نیاز است، گفت: امروز نمیتوان غرب را نشناخت، چراکه ما در یک گذرگاه خاصی به نام سوبژکتیویسم هستیم که به هیچ حقیقتی رجوع ندارد و با تمام امکانات بشر را به نهیلستان منتهی میکند.
وی با بیان اینکه ملاصدرا مانند انقلاب امام راحل یک حقیقت تاریخی با زوایای مختلف است که باید ملاصدراشناسی کرد، ادامه داد: روح ملاصدرا یک دغدغه دارد که آینده حکومت اسلامی چه میشود و دغدغه دیگری دارد و آن اینکه در برابر مستشرقانی که به دربار صفویه آمدند و میخواستند دکارت را تبلیغ کنند، ایستادگی کند.
پایگاه اطلاع رسانی دکتر خسروپناه