پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

روز دهم:: “ایران برگر”؛وقتی فیلمی برای مردم ساخته می شود

روزدهم؛ایران برگر”؛وقتی فیلمی برای مردم ساخته می شود / “خانه دختر”؛ فیلم سیاه جشنواره

رحیم قاسمی-خبرنگار دزمهراب:

حواشی: در روز نهم سینما شکوفه میزبان دو فیلم متفاوت بود. فیلم اول با نام ایران برگر یک فیلم طنز اجتماعی بود اغلب طنز هایی که در آن پرداخت شده بود طنزهای قابل قبولی بودند و نمادی است از پرداخت به یک موضوع ملی و فیلم دوم به نام خانه دختر که یکی از تلخ ترین و سیاه ترین فیلم های جشنواره امسال بود و خوراکی شد برای جشنواره های خارجی!

حواشی:

  • امروز سینما شکوفه یکی از شلوغ ترین روزهای خود را سپری کرد و مخاطبان برای هر دو فیلم صف های خیلی طولانی گرفته بودن.
  • وقتی سالن کاملا پر شده بود و حتی روی پله ها هم آدم نشسته بود! و آماده نمایش فیلم “ایران برگر” شده بودیم، آپارات چی سالن فیلم دیگه ای رو اشتباها پخش کرد! و سوژه ای شد برای خنده حضار!
  • طبق برنامه ریزی مسئولین محترم جشنواره فیلم رخ دیوانه که حالا بعنوان اولین فیلم(تاکنون) از نگاه تماشاگران معرفی بشه، در برنامه بلیط های سینما شکوفه قرار نداشت؛ امیدوارم مسئواین دلیل قانع کننده ای واسه این مشکل داشته باشن!

نگاهی به فیلم ها:

  1. “ایران برگر”؛ وقتی فیلمی برای مردم ساخته می شود

ایران برگر

ایران برگر ساخته مسعود جعفری جوزانی است. فیلمی با موضوعی ملی و اجتماعی با چاشنی طنز. در خلاصه داستان آمده است: «”ایران برگر” داستان فتح‌الله خان و امرالله خان است که بر سر انتخابات شوراها در یک روستا با یکدیگر رقابت می‌کنند.» اکثر تکه های طنزی که این فیلم ارائه می دهد، طنزهای قابل قبولی هستند. البته چند تا تکه طنز جنسی نیز در فیلم وجود داشت که مقداری از شرافت فیلم کاسته است. جای چنین طنزهایی که طنزهای فاخر و باشرافتی هستند به شدت در سینمای ما احساس می شود. فیلمنامه این فیلم فیلمنامه ای سر زنده و قصه دار است که مخاطب را به خوبی تا پایان فیلم با خود همراه می کند و در ورای طنزهایی که مطرح می کند پیامی جدی برای مخاطب خود در نظر دارد.

ایران برگر1

  1. “خانه دختر”؛ یکی از سیاه تریم فیلم های جشنواره امسال

خانه دختر

این فیلم نوشته پرویز شهبازی است و کارگردان آن شهرام شاه حسینی است. در خلاصه این داستان آمده است: «مرتضی قصد دارد خانه کوچکشان را زیر قیمت بفروشد تا زودتر از محله و نگاه سنگین مردمانش فرار کند.» این فیلم را یک از بدترین فیلمهای جشنواره امسال می دانم که خوراکی تازه است برای جشنواره های خارجی ای که به دنبال تصویر بد و تلخی از جامعه ایران هستند. در این فیلم شخصیت های مذهبی شخصیت های منفی فیلم هستند. شخصیت های مذهبی به گونه ای تصویر شده اند که مخاطب از آنها پس از تماشای فیلم از آنها نفرت پیدا می کند! معلوم نیست که قرار است که این روند بد نشان دادن شخصیت های مذهبی در سینمای ایران به پایان برسد؟!

خانه دختر1

*************************************

***********

روز نهم؛ اکران فیلمی در ژانر کودک و نوجوان

رحیم قاسمی-خبرنگار دزمهراب: در روز جشنواره در سینما شکوفه دو فیلم از بخش مسابقه به نام های “بوفالو” و “فرار از قلعه رودخان” به نمایش در آمدند.

حواشی:

  • رتبه بندی فیلم های برگزیده ی تماشاگران به حالت قبلی خود باقیه و به ترتیب رخ دیوانه، عصر یخبندان و کوچه بی نام در رتبه اول تا سوم هستن. این نتایج تا روز نهم جشنواره محاسبه شده.
  • متاسفانه دیشب سانس ساعت 19:30 رو به دلیل اینکه کلاس داشتم فرصت نکردم ببینم و فقط در مورد یک فیلم با هم صحبت می کنیم.

·        طبق خبر سایت سینماپرس فیلم سینمایی “محمد(ص)” صبح دوشنبه همین برای مدیران ارشد فرهنگی و رسانه‌ای کشور به نمایش در اومد. توی این رونمایی افراد مختلفی مثل رئیس صدا و سیما، رئیس سازمان سینمایی کشور، حسام الدین آشنا و… حضور داشتن.

نگاهی به فیلم ها:

  1. “فرار از قلعه رودخان”؛ فیلمی با ژانر کودک و نوجوان

فرار از قلعه رودخان

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «گروه دانش آموزان برای اردوی دریا به شمال آمده‌اند. ولی با نظر مسئولین دبیرستان ناگهان هدف اردو تغییر می‌کند. برخی از بچه‌ها که این بدقولی را نپذیرفته‌اند. از اردو جدا شده تا خود را به دریا برسانند ولی در مسیر راه درگیر ماجراهای متفاوت می‌شوند. با پشت سر گذاشتن حوادث آن‌ها سعی دارند خود را به قلعه رودخان محل استقرار اردو برسانند.» این فیلم پس از کسب پروانه زرین بهترین کارگردانی مسابقه سینمای ایران بیست و هشتمین جشنواره بین المللی فیلم‌های کودکان و نوجوان به صورت مستقیم امکان حضور در جشنواره فیلم فجر راه پیدا کرده است. فیلمی که با وجود اینکه از چهره های شناخته شده در عرصه بازیگری به حز چند نفر استفاده نمی کند ولی بازیگران نوجوان آن و سایر بازیگران آن به خوبی از عهده نقش خود برآمده اند.

این فیلم، فیلمی با نشاط و سرزنده است. برای مخاطب خود قصه می گوید و مخاطب را در سالن سینما به خوبی با خود همراه می سازد. و با گره هایی که در فیلمنامه ایجاد می کند از خستگی مخاطب جلوگیری می کند.

یکی از مشکلاتی که این فیلم با آن دست و پنجه نرم می کند همان مشکلی است که گریبان بسیاری از فیلم های سینمای امروز کشورمان را گرفته است. این مشکل این است که از دریچه سینمای ارزشی و دینی با مخاطب ارتباط برقرار نمی شود به این معنا که سعی نمی شود موضوعات دینی و ارزشی را با کودکان و نوجوان در میان بگذاریم(البته این فیلم بدی نیست و این نکته را بنده به صورت کلی دارم عرض می کنم). خلا سینمای کودک و نوجوان بویژه سینمای سینمای ارزشی و دینی کودک و نوجوان در این روزهای سینمای ایران به شدت احساس می شود در صورتی که قشر کودک و نوجوان قابلیت اثرپذیری بسیار بیشتری نسبت به بزرگسالان و حتی جوانان دارند. سینمای کودک و نوجوان ایران باید به سمت بیان مفاهیم دینی و ارزشی حرکت کند.

فرار از قلعه رودخان1

************************************

****************

روز هشتم؛ کسی به فکر گیشه هست؟!

رحیم قاسمی-خبرنگار دزمهراب: روز هشتم اکران فیلم های بخش مسابقه سی و سومین جشنواره فیلم فجر هم به پایان رسید. فیلم هایی که تاکنون دیده ام یک سوال را در ذهن من برجسته کرده است؛ واقعا با این فیلم ها در سال آینده وضعیت فروش سینماها چگونه خواهد بود؟! و آیا این فیلم ها بر کسادی سینماها نمی افزایند؟!

حواشی:

  • اول لازمه از تاخیر های که در روند به روز شدن این خبر پیش میاد از شما عذرخواهی کنم؛ من تمام تلاشم رو می کنم که تاخیری پیش نیاد ولی خوب اکران فیلم های خیلی فش ردست و گاهی وقت کم میارم.
  • دیشب فقط تونستم یک فیلم رو ببینم و بدلائلی فرصت نشد فیلم دوم رو ببینم لذا در مورد یکی از دو فیلم صحبت می کنیم.

نگاهی به فیلم ها:

  1. “ارغوان”؛ اثر مشترک کیوان علیمحمدی و امیدبنکدار

ارغوان

در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «یک زن و یک مرد برای شنیدن آخرین قطعه ی ساخته شده ی یک موزیسین مشهور جهانی در شب مرگ او، رو در روی یکدیگر قرار می گیرند. این رویارویی مسیر زندگی هر دوی آن ها را تغییر می دهد.» اجازه بدهید در مورد پیام این فیلم صحبت نکنم چون چیز مشخصی از منظور و منظور تولید کنندگان این فیلم متوجه نشدم. شاید بشود بخشی از پیام فیلم را در عبارت روبرو خلاصه کرد: «دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد». این فیلم ریتم و ضرب آهنگ قابل قبولی نداشت و مخاطب را تا اندازه ای خسته می کرد. این فیلم حرف تازه ای برای گفتن ندارد. به مسائل فرمی مانند قاب تصویر، تصویربرداری، رنگ و لعاب صحنه و… بیش از اندازه بها داده است. تا حدودی توانسته است که درام های نسبتا موفقی را ایجاد کند. این فیلم خیلی بعید است بتواند نظر مردم را در گیشه به خود جذب کند چراکه جذابیت خاصی برای جذب عموم مردم در خود نمی بیند.

ارغوان.1jpg

****************************************

**********************

روز هفتم؛ مبالغه در مورد فیلم های نسبتا خوب در جشنواره ای ضعیف!

رحیم قاسمی-خبرنگار دزمهراب: جشنواره فیلم فجر امسال کم کم دارد به روزهای پایانی خود نزدیک می شود. جشنواری که دیگر بعد از گذشت اکثر روز های آن می توان لقب جشنواره ی فیلم های ضعیف را شایسته آن دانست! وقتی در جشنواره ای اکثر فیلم های وضعیت مناسبی نداشته باشند، فیلم های نسبتا خوبی مانند عصر یخبندان به یکباره دیده شده و در مورد آنها بزرگنمایی صورت می گیرد و به اصطلاح به صورت غیر واقعی به آنها بها داده می شود.

حواشی:

  • امروز شلوغ ترین روز سینما شکوفه در جشنواره فجر بود. مردم از حدود ساعت 7:15 دقیقه برای سانس ساعت 10 شب صف کشیده بودن! تا فیلم عصر یخبندان رو ببینن. جایی که قحط الفیلم باشه همین میشه دیگه!
  • امروز فقط یه فیلم از بخش مسابقه اکران شد و فیلم دیگه خارج از مسابقه بود به همین دلیل امروز فقط در مورد یک فیلم صحبت می کنیم.

نگاهی به فیلم ها:

  1. “عصر یخبندان”؛ جدیدترین ساخته کارگردان جوان، مصطفی کیایی

متاسفانه به دلیل فشردگی زمان فیلم ها و مشغله های دیگه ای که داشتم فرصت نشد در مورد این فیلم برای شما بنویسم به همین خاطر یادداشت دوست عزیزم، حامد یامین پور ر در مورد این فیلم به شما پیشنهاد می کنم. البته اختلاف نظرهایی با محتوای این یادداشت دارم که اگر فرصت شد در روزهای آینده نظرم رو با شما در میان می گذارم.

عصر یخبندان

نقد فیلم «عصر یخبندان» / حامد یامین پور

مصطفی کیایی سینماقصه گو را بلد است. این گذاره زمانی که ضدگلوله در جشنواره چند سال پیش اکران شد و توانست جایزه ی بهترین فیلنامه را کسب کند اثبات شد.

کیایی سینمای قصه گو را فهمیده و مخاطب را هم به خوبی می شناسد. او برای مخاطب فیلم می سازد و حرف های مهم اش را با قصه بیان می کند و اتفاقا این وجه آثار اوست که او را شایسته ی عنوان هنرمند می کند. اگر نه کیست که بلد نباشد دوربین را بکارد و آن را در حالت ضبط قرار داده و چهار نفر هم جلوی آن بر سر یک دیگر فریاد بکشند و فیلم به اصطلاح اجتماعی بسازد.

کیایی اجتماعی ساز است. اما با قصه گویی و ایجاد تعلیق. با گره افکنی و گره گشایی. با فراز و فرود. با عبور از تیپ و رساندن کاراکتر ها به شخصیت و به طور کلی با خلق موقعیت هایی آشنا که مخاطب می تواند خود را در آن موقعیت قرار دهد و با کارکتر فیلم همذات پنداری کند.

عصریخبندان روایت خیانت بین زن و شوهر است. پس تلخ است و علی القاعده باید فیلمی سیاه باشد. اما عصریخبندان نه سیاه است و نه تلخ.تکاندهنده است. انسان را به فکر فرو می برد . تلنگر می زند و بعضی از چیزها را یادآوری می کند. و همه ی این ها به واسطه ی چینش دقیق کاراکتر ها در فیلمنامه و پرداخت به اندازه به هر کدام از آن ها اتفاق می افتد. کاری که کیایی نشان داده در آن به بلوغ رسیده است.

آخرین اثر کیایی حرف های خوبی دارد و نهاد خانواده را پاس می دارد و چه کسی می تواند مخالف پاسداری از نهاد خانواده باشد پس حرف فیلم حرف خوبی است.

اگر چه در این فیلم همه ی خطاکاران به عقوبت گناهشان می رسند و شخصیتی به سرانجام رها نمی شود اما در این خصوص دو نکته ی مهم وجود دارد نخست اینکه جامعه ای که کیایی به تصویر می کشد بی قانون است و هرکس خوش باید حق اش را از ظالم بگیرد و دوم نمایش بی پرده و عیان خیانت بر پرده‌ی سینماست . این دو مسئله در ساده ترین حالتش فیلم کیایی را دارای رنج سنی خاصی می کند.

همین وجه البته فیلم او را به مورد مناسبی در حوزه ی مطالعات سینما تبدیل کرده است.

عصر یخبندان 1

با این اوصاف بیاید گفت کارگردان عصریخبندان با نگاهی که به سینما دارد و پرهیزی که تا به امروز از افتادن در دام اطوار های روشنفکری کرده است پیش از تماشای فیلم هایش در آینده می توان مطمئن بود که با اثری مواجه خواهیم شد که حداقل استاندارد های سینمای قصه گو را دارد و این در اوضاع سینمای این روزهای ایران وجه قابل اعتنایی است.

*********************************************

*******************

روز ششم؛ به کجا چنین شتابان؟!

رحیم قاسمی-خبرنگار دزمهراب: جشنواره فجر روز ششم خود را نیز در سینما شکوفه سپری کرد. روز به روز که بر تعداد فیلم هایی که می بینم افزوده می شود بیشتر نسبت به جهت سینمای ایران نگران می شوم؟! نمی دانم این سینما قرار است به کجا راهنمایی مان کند؟! ولی می دانم با راهی که ما قرار بوده در پیش بگیریم فرسنگ ها فصه داریم!

حواشی:

  • تا روز ششم جشنواره فیلم های رخ دیوانه به کارگردانی ابوالحسن داودی، فیلم عصر یخبندان به کارگردانی مصطفی کیایی و فیلم کوچه بی نام به کارگردانی هاتف علیمردانی رتبه اول تا سوم آرای مردمی رو به خودشون اختصاص دادن. البته فیم عصر یخبندان و رخ دیوانه هنوز در سینما شکوفه اکران نشدن. اگه خدا بخاد فیلم عصر یخبندان امشب(روز هفتم) توی این سینما اکران میشه.
  • چند فیلم که “روباه” و “طعم شیرین خیال” نیز جز آنان هستند به دلیل دیر رساندن نسخه نهایی فیلمشان به جشنواره از بخش جایزه ویژه تماشاگران حذف شدن؛ بنابراین بعد از این فیلم ها نظر مخاطبان گرفته نمیشه.

نگاهی به فیلم ها:

    1. “من دیه گو مارادونا هستم”؛ جدیدترین ساخته بهرام توکلی

من دیگه مارادونا هستم

اکران فیلم “من دیه گو مارادونا هستم” که جدیدترین ساخته بهرام توکلی محسوب می شود در روز پنج جشنواره فیلم فجر در سینما شکوفه اکران شد. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «تو میدونی من از چیه مارادونا خوشم میاد؟ از اینکه تو زندگیش هیچوقت واقعیت و رویا براش مرز نداشت، وقتی بازی می کرد با همه وجودش بازی می کرد، پرواز می کرد، بازی نمی کرد، وقتی معتاد شد یه کوه کوکائین می ریخت جلوش د بکش همه چیز و تا تهش می رفت، خودشو لوس نمی کرد… همش برای این بود که واقعیت و رویا براش مرز نداشت، اگه هم داشت اون نمی تونست مرزشونو تشخیص بده.» این فیلم قصه دو خواهر سالخورده است که یکی وضع مالی خوبی دارد و دیگری ضعیف تر و خانواده این دو با هم دچار اختلافاتی شده اند. ترجیح می دهم در ادامه تحلیل این فیلم از شما دعوت کنم که بخشی از نظر مهدی آذرپندار را در رابطه با این فیلم بخوانید: « “توکلی” دو خانواده را نشان می دهد که بیخود و بی جهت بر سر هم می کوبند، در حالی که درامی خلق نشده مدام بحران خلق می شود. یکی در پس زمینه ای مضحک بیانیه ی هنری خلق آثار شبه روشنفکری اش را می خواند که مدعی است هنرمند باید درد را مطرح کند نه درمان، (همان جمله همیشگی فیلمسازان سینمای اجتماعی ایران) و دیگری دیالوگ های سینمایی ای را که حفظ کرده مدام تکرار می کند. نویسنده این خزعبلات هم که خود در فیلم حضور محوری دارد، مدعی است اثر عمیقی خلق کرده که هرکسی متوجه آن نمی شود.»

من دیگه مارادونا هستم 1

 

 

  1. “اعترافات ذهن خطرناک من”: چه بنویسم؟!

اعترافات ذهن خطرناک من

این فیلم ساخته هومن سیدی است. قصه این فیلم در یک 24 ساعت روایت می شود و درباره مردی است که در یک روز کامل هیچ چیزی را به یاد نمی آورد. از سالن سینما که بیرون می آمدم تا چند ساعت بعد فکر می کردم که درباره این فیلم چه بنویسم؟! این فیلم با آثار معمول سینمای ایران تفاوت داشت و پیام آن نیز مبهم بود! اصلا آنچنان واضح نبود که کارگردان آن دقیقا با این فیلم می خواسته است چه چیزی را بگوید؟! بلکه شاید برای رسیدن به پیام آن باید ساعت ها فکر کرد که آن هم کار هر کسی نیست. به قول امیر ابیلی: « “اعترافات ذهن خطرناک من” فیلمی است با فضای مالیخولیایی که معلوم نیست سازنده اش در چه دنیایی سیر می کند. فیلمی که احتمالا عکسهایش خیلی ها را کنجکاو دیدن فیلم خواهد کرد و دیدن خود فیلم مثل آب سردی می ماند بر سر مخاطب، از بیهودگی مفرط فیلم.»

1اعترافات ذهن خطرناک من

***********************************************

**********************************

روز پنجم؛ اولین فیلمی که برای آن کف زدم!

رحیم قاسمی-دزمهراب : روز پنجم جشنواره هم در سینماشکوفه سپری شد ولی فیلم هایی که تاکنون در این سینما پخش شده اند، هنوز انتظارات را برآورده نکرده اند؛ انتظاراتی که گاه به تکنیک های سینمایی تنزل پیدا کنند ولی باز هم برآورده نمی شوند. البته احتمال می دهم که در روز های آینده فیلم های قوی تری انتظار مخاطبان را بکشد. ببینیم و تعریف کنیم!

حواشی:

  • فیلم با حدود ده دقیقه تاخیر شروع شد و دلیل این تاخیر هم چیزی نبود جز ازدحام علاقه مندان به تماشای فیلم “مرگ ماهی”. در زمان شروع فیلم تمام صندلی های سالن پر شده بود و چند دقیقه بعد از شروع فیلم چند نفری وارد سالن شدن و روی پله ها به تماشای فیلم نشستن.
  • فیلم “روباه” اولین فیلمی بود که به احترام آن بلند شدم و برای آن کف زدم، دلیل این کار را بعد از مطالعه تحلیل من از این فیلم متوجه میشید.

نگاهی به فیلم ها:

  1. “مرگ ماهی”؛ مرگ ذوق و خلاقیت!

مرگ ماهی

شاید خیلی ها خود را برای دیدن فیلمی جذاب و اجتماعی از سیدروح الله حجازی، در ادامه ی فیلم های خوب وی آماده کرده بودند که ناگهان “مرگ ماهی” غافلگیرشان کرد! در خلاصه داستان این فیلم آمده است:«همیشه فکر می‌کردم ماهی‌ها موقع مردن، وقتی لب می‌زنن، یه چیزی می‌خوان بگن که من اونو نمی‌شنوم…» این فیلم داستان خانواده ای است که پس از مرگ مادرشان برای تشییع و خاکسپاری فیلم با مشکلاتی مواجه می شوند. فیلمی که مجموعه ای از بهترین بازیگران سینمای ایران در آن به ایفای نقش پرداخته اند ولی امان از ضعف فیلم نامه! فیلمنامه ی فیلمی اگر ضعیف باشد هرچقدر هم بازیگران ماهر باشند، فیلم راه به جایی نخواهد برد! ابتدای فیلم خیلی خوب شروع شد و گره ها و راز هایی را در پیش روی مخاطب قرار داد تا مخاطب در طول فیلم به دنبال پاسخ آنها باشد و با فیلم همراه شود. ولی هرچه به جلوتر رفتیم از ریتم و ضرب آهنگ فیلم کاسته شد و اتفاق خاصی هم در فیلم رخ نداد. ضمنا معرفی شخصیتهای فیلم نیز ضعیف بود که از روح الله حجازی چنین مساله ای بعید بود.

مرگ ماهی. 1jpg

  1. “روباه”: تلاشی در جهت سینمای استراتژیک

روباه

روباه ، اثر بهروز افخمی و روایتی است از تلاش رژیم صهیونیستی برای ترور دانشمندان هسته ای ایران، در خلاصه داستان این فیلم آمده است : یک مامور اسرائیلی برای دور جدید ترور دانشمندان هسته ای به ایران فرستاده می شود ، این مامور ورزیده تنها کار می کند و از همکاری آدم های فریب خورده و یکبار مصرف استفاده می کند که تا آخرین لحظه از ماموریت خود خبر ندارند . یک موتور سوار مسافرکش در دام او می افتد و نادانسته برای ترور تسلیم و ….

خلا سینمای استراتژیک به شدت در فضای سینما کشورمان احساس  می شود. سینمایی که باید گاهی به بیان آرمانهای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بپردازد، گاهی از مظلومیتش سخن بگوید و گاهی جانانه از آن دفاع نماید، گاهی هم از آنچه بر آن گذشته یا آنچه که بدنبال آن است با جهانیان سخن بگوید.

روباه تلاشی است در جهت سینمای استراتژیک جمهوری اسلامی ایران

جالب است بدانید فیلم های زیادی در جهت منافع کشورهای مستکبر جهان تولید شده است که حتی در آنها حقایق وارونه جلوه داده شده اند ولی در کشور ما متاسفانه توجه به تولید اینگونه فیلم ها خیلی اندک است.

البته امیدواریم که انتظاراتتان از این فیلم را خیلی بالا نبرده باشم چرا که این فیلم به رغم خوبی های زیادی که دارد از لحاظ تکنیک های سینمایی با مشکلات نه چندان کمی مواجهه است و همچنین از لحاظ محتوایی نیز میتوان بعضا ایراداتی را به فیلم وارد دانست ولی در کل تلاش قابل توجههی است.

روباه.1jpg

**********************************************

*************************

روز چهارم؛ روز فیلم های کاملا معمولی!

رحیم قاسمی-دزمهراب: روز چهارم جشنواره در سینماشکوفه با اکران فیلم طعم شیرین خیال اثر کمال تبریزی در آغاز شد و این مساله انتظار تماشاگران را حداقل از لحاظ جنبه سینمایی فیلم بالا برده بود به طوری که فکر می کنم برای اولین بار بود که سالن سینما به طور کامل پر می شد؛ ولی باز هم خبر آنچنانی ای نبود! همچنین پس از تماشای فیلم دوم دیگر کاملا مصمم شدم تا لقب روز فیلم های معمولی را به چهارمین روز بدهم!

حواشی:

  • برخی دوستان گفته بودن که چرا اینقدر تحلیل هام از فیلم ها منفی هستن؟! والا حقیقتش من که علاقه ای به منفی نوشتن ندارم ولی گاهی گریزی از امر نمی بینم چراکه تا به امروز اکثر فیلم ها نه تنها از لحاظ محتوایی بلکه از لحاظ رعایت تکنیک های سینمایی در وضعیت خوبی نمی بینم.
  • بخش قابل توجهی از تماشاگران بعد از دیدن اسم آقای کمال تبریزی بر روی پرده سینما شروع به تشویق ایشون کردن البته بعد از پایان فیلم فک نمی کنم خیلی هاشون انتظار چنین فیلمی از ایشون داشته بوده باشن!

نگاهی به فیلم ها:

  1. “طعم شیرین خیال”؛ فیلمی معمولی با موضوعی خوب.

کمال تبریزی که سابقه فیلم های مساله دار را نیز در کارنامه فیلم سازی خود می بیند، اینبار به سراغ سوژه ای خنثی و البته خوب رفته است! موضوع این فیلم در دو کلمه حفظ طبیعت است و در خلاصه این داستان آمده است:« در این فیلم شیرین (نازنین بیاتی) ماجرای آشنایی خود و خانواده خود با شخصی که قرار است به خواستگاری او بیاید (شهاب حسینی) را برای ما روایت می کند». نکته جالب این است که در میانه های فیلم با انیمیشن هایی مواجه می شویم که مکمل سکانس های دیگر فیلم هستند ولی به نظر من این انیمشن ها مقداری فیلم را مضحک نشان می دهند و از شان آن می کاهند. فیلم طنز نیست ولی سعی کرده با خلق تعدادی موقعیت طنز بر جذابیت داستان بیفزاید که در این امر نیز تا حدودی موفق بوده است. در رویکرد این فیلم نسبت به طبیعت می توانید تا حدودی فیلم نارنجی پوش را در ذهن خود آورده و آنرا با این فیلم مقایسه کنید.

فیلم طعم شیرین خیال

  1. “حکایت عاشقی”: روایت موضوعی مهم با داستانی کلیشه ای و تکراری.

این فیلم به روایت رابطه ای عاشقانه در اثنای بمباران شیمیایی حلبچه در زمان جنگ تحمیلی می پردازد ولی نه توانسته رابطه عاشقانه را به خوبی به تصویر بکشد و نه بمباران شیمیایی حلبچه را! و پرداخت فیلم به هر دو موضوع که البته رابطه تنگانگی باهم دارند پرداختی تکراری و کلیشه ای است و اشکال اصلی آنرا من در فیلمنامه آن می بینیم لذا این فیلم نیز از فیلمی معمولی فراتر نمی رود. در خلاصه داستان این فیلم آمده است:«فیلم درباره یک عکاس جنگ است که اولین نفری است که بعد از بمباران شیمیایی حلبچه به این منطقه وارد می‌شود و از آن عکاسی می‌کند. این عکاس طی این سفر با زنی آشنا می‌شود و ماجراهای عاشقانه‌ای میان آن‌ها اتفاق می‌افتد»

************************************************

*********************************

روز سوم؛ هنوز خبری از سینمای امید نیست!

رحیم قاسمی-خبرنگار اعزامی دزمهراب به جشنواره فجر : فیلم های روز سوم نیز در سینما شکوفه چنگی به دل نزد تا همچنان تماشاگران به امید فیلم های بهتر در روزهای آینده صبر پیشه کنند!

حواشی:

  • برخی دوستان پیشنهاد داده بودند که از فضا و حال و هوای سینما شکوفه نیز تصاویری رو منتشر کنم. ولی هم از این باب که عکسبرداری و فیلمبرداری درون سالن سینما ممنوعه و به خاطر اینکار از مسئول سالن تذکر هم گرفتم! از فضای لابی سینما هم نمیشه عکس گرفت چون مردم نسبت به این مساله واکنش نشون می دن. خلاصه، نشد.
  • سربسته میگم که اخبار خوبی در رابطه با محتوای یکی از فیلم هایی که چند روز پیش در برج میلاد اکران شده، به گوش نمیرسه. ان شا الله به محض اکران این فیلم در سینما شکوفه در رابطه با صحت و یا عدم صحت این صحبت ها نظرم رو با شما در میون میزارم.

نگاهی به فیلم ها:

  1. “خداخافظی طولانی”: عاشقانه ای زیبا با ضرب آهنگی ضعیف و پیامی غیر قابل قبول!

خداحافظی طولانی فیلمی است از فرزاد موتمن کارگردان کارکشته سینمای ایران. این فیلم از لحاظ فرمی فیلمی خوش ساخت است. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: « ماجرای مردی را روایت می کند که از اتهام یک قتل جنجالی تبرئه شده ولی جامعه و اطرافیانش هنوز به عنوان مجرم نگاهش می کنند. مرد که درگیر یک رابطه عاطفیست برای تداوم عشق و زندگی باید بر این بحران غلبه کند.»

«خداحافظی طولانی» همچنان در قلعه حسن‌خان/ آلبوم فیلم را ورق بزنید

بازیگر نقش اول این فیلم سعید آقاخانی است که بازی درخشانی انجام می دهد ولی ضعف قصه فیلم مقداری از توانایی بازی او را می کاهد. ضرب‌آهنگ فیلم بسیار پایین است و داستان فیلم به کندی پیش می رود به طوری که مخاطب را خسته و منتظر نگه می دارد. البته در نیمه دوم فیلم مقداری از این کندی ریتم کاسته می شود. این فیلم در ابتدای خود هیچ گره خاصی ندارد تا بتواند مخاطب را با خود همراه کند و بنابراین یک ایده خوب را که قابلیت پردازش مناسب را داشت،

«خداحافظی طولانی» همچنان در قلعه حسن‌خان/ آلبوم فیلم را ورق بزنید

در سطح معمولی نگه می دارد. نکته مهم دیگر در رابطه با این فیلم این است که به دلیل سکانس ها و دیالوگ های مبهم فیلم، مخاطب در برداشت خود از پایان بندی فیلم دچار ابهام می شد که این نیز نشان از ضعف پردازش پایان داستان دارد.

 

عوامل فیلم «خداحافظی طولانی»:
کارگردان: فرزاد موتمن/ نویسنده: اصغر عبداللهی/ تهیه‌کننده: فرزاد موتمن، علی حضرتی/ مدیر فیلمبرداری: مرتضی غفوری/ طراح صحنه و لباس: جهانگیر میرزاجانی/ صدابردار: امیر نوبخت/ صداگذاری و میکس: ایرج شهزادی/ طراح چهره پردازی: میشا جودت/ جلوه‌های ویژه: آرش آقابیک/ تدوین: ژیلا ایپکچی/ مدیر تولید: میثم کائد/ منشی صحنه: زهرا تحقیقی / موسیقی: ایمان وزیری/ مجری طرح: نیما حسنی نسب/ مشاور رسانه‌ ای: شیوا آبا/ عکاس: مریم تخت کشیان
بازیگران:
سعید آقاخانی، ساره بیات، میترا حجار، نادر فلاح
  1. “شکاف”: یک سناریوی تلخ و غم انگیز با پایان بندی مبهم

فیلم سینمایی “شکاف” ساخته کیارش اسدی زاده کارگردان جوان کشورمان است. در خلاصه فیلم آمده است: «”شکاف” روایت زوج جوانی است که ناخواسته برای مدت کوتاهی از فرزند دوست خود نگهداری می‌کنند اما حادثه ای برای کودک باعث می شود که زندگی این زوج به بحران کشیده شود.»

این فیلم گریزی است به حفظ حقوق کودکان در خانواده ها و جامعه امروز. این فیلم نیز متاسفانه کیفیت مناسبی ندارد و علیرغم بازیگران مشهور آن به دلیل ضعف در سایر عناصر فیلم عملا فیلمی معمولی و غیر قابل توجه است. نوسانات زیاد در ریتم فیلم، روایت سطحی از شخصیت های فیلم، مشخص نبودن پیام و هدف فیلم از جمله مواردی هستند که این فیلم را تبدیل به فیلمی نسبتا ضعیف کرده است. نکته مهم دیگر پایان بندی فیلم است که به صورت بسیار بد انجام گرفته است و بنده به دو دلیل چنین نظری را در رابطه با پایان فیلم دارم. دلیل اولم به خاطر لو رفتن داستان فیلم قابل بیان نیست ولی دلیل دوم این است که مخاطب در پایان فیلم متوجه نمی شود که سرانجام زوج فیلم چه خواهد شد و در رابطه با دوراهی خود چه تصمیمی می گیرند؟ در کل این فیلم را فیلمی تلخ و دارای حداقل دستاورد می دانم.

 

کارگردان: کیارش اسدی‌زاده، فیلمنامه‌نویسان: کیارش اسدی‌زاده و شاهرخ کافی، مدیر فیلمبرداری: مجید گرجیان، دستیار کارگردان و برنامه‌ریز: سمیرا برادری، صدابردار: بابک اردلان، طراحی صحنه و لباس: ملودی اسماعیلی، طراح گریم: عباس عباسی، منشی صحنه: نائله شریفی، بازیگردان کودک: نوال شریفی، عکاس: مریم تخت‌کشیان، فیلمبردار پشت صحنه: امین آزمندیان، مدیرتدارکات: رضا راحت، مدیرتولید: جعفر عروجی، مجری طرح: سروش سرتیپی، تهیه‌کنندگان: علی سرتیپی و منیژه حکمت.
بازیگران : هانیه توسلی، بابک حمیدیان، پارسا پیروزفر، سحر دولتشاهی، امیرکیان نجف زاده، احسان امانی، علیرضا علویان، حسین راضی، مرتضی آقا حسینی، طوفان مهردادیان.
پی نوشت: مطمئنا انتقال نظراتتون به بنده در شیوه و کیفیت این روزنوشت ها تاثیر بسزایی میذاره؛ پس فراموش نشه.

 

  ****************************************

جشنواره فجر امسال و نگاهی به اکران فیلم ها و حواشی آن از دریچه دزمهراب

روز دوم؛ روز بد جشنواره در سینما شکوفه

رحیم قاسمی-خبرنگار اعزامی دزمهراب به جشنواره فجر : فیلم های روز دوم جشنواره آنقدر در نظرم بد جلوه کرده است که انگیزه و انرژی من را برای نوشتن کاسته است ولی چاره ای جز صبر رنج ها نیست. به قول شهید آوینی: «آرمان خواهی انسان مستلزم صبر بر رنج هاست». پس به امید تحقق آرمانهایمان قلم می زنیم و گوشه نمی گیریم.

حواشی:

  • خنده های پراکنده و خش و بش های تماشگران در اواسط پخش فیلم اول(تگرگ و آفتاب) نشان از عدم رضایت مخاطبان از فیلم داشت؛ حتی در پایان فیلم هم فقط عده اندکی فیلم را مورد تشویق قرار دادند که البته احتمال هم میدم که شاید این تشویق هم کنایه آمیز بوده باشه!
  • فیلم دوم(دوران عاشقی) که شروع شد، عده زیادی از تماشاگران برخی بازیگران را که نامشان روی پرده سینما نمایش داده شده بود را مورد تشویق قرار دادند. شهاب حسینی، لیلا حاتمی، فرهاد اصلانی، و همچنین خانم هایده صفی یاری تدوینگر فیلم. تا اینجا همه چیز عادی بود تا اینکه برخی حضار پس از نمایش هر اسمی بر روی پرده سینما او را با حالت طنز مورد تشویق خود قرار می دادند!! و این عمل پی در پی ادامه داشت!! خلاصه این عملشان اسباب فرح حضار را برای لحظاتی فراهم کرد!
  • راستی نظم فروش بلیتها و اکران فیلم ها امروز برخلاف روز گذشته خیلی خوب بود. البته اگه چشم نخوره!

نگاهی به فیلم ها:

  1. “تگرگ و آفتاب”: فیلمی که ناامیدمان کرد! / پرداختی ضعیف به ظرفیتی عظیم!

این فیلم اثر رضا کریمی، کارگردان جوان و نه چندان نام آشنای این روزه های کشورمان است. ژانر این فیلم دفاع مقدس است. داستان دو خطی فیلم اینگونه ارائه شده است: «یحیی که رزمنده جوانی است و برای یک مرخصی چند روزه به شهر آمده ناخواسته در موقعیتی خاص قرار می‌گیرد و تردید در اینکه در شهر بماند یا دوباره به منطقه برگردد.» این فیلم را من آنقدر ضعیف و غیر قابل قبول دیدم که حتی صحبت در مورد محتوای موجه با غیر موجه آن برایم سخت شده است. بازی های معمولی و سطح پایین البته به جز جواد عزتی. فیلمنامه بسیار ضعیف و غیر باورپذیر. به طوری که بعضی تصمیم های شخصیت اول فیلم با بازی بسیار ابتدایی یک بازیگر جوان و جدید. امیدوارم این کارگردان دیگر سراغ سوژه های دفاع مقدس نرود و اگر هم می رود اثر جدید او بسیار متفاوت از این فیلم او باشد.

تگرگ و افتاب

راستی چقدر جالب است که ما یک ظرفیت عظیم و ملی برای پرداختن در سینمای کشورمان به نام دفاع مقدس داریم ولی سوژه های دفاع مقدسی ای که انتخاب می کنیم، مسخره ترین سوژه ها هستند و پردازش های ما از بدترین پردازش ها از آب در می آید؟! بماند…!

عوامل فیلم «تگرگ و آفتاب»:

کارگردان، نویسنده: رضا کریمی/ تهیه کننده: رضا کریمی با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی/ مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده/ صدابردار: جواد مقدس/ صداگذاری: محسن روشن/ طراح چهره پردازی: مجید اسکندری/ طراح صحنه: حسین مجد/ طراح لباس: افسانه صرفه جو/ مدیر تولید: محمدصادق آذین/ تدوین: مهدی جودی/ منشی صحنه: جمشید خندان/ مشاور رسانه ای: بهناز شیربانی/ عکاس: علی نیک رفتار/ فیلمبردار پشت صحنه: میلاد سنایی

بازیگران: کسری عزیزا، پردیس احمدی، پریوش نظریه، جواد عزتی، اصغر همت، پیام دهکری، ناهید مسلمی، زهرا سعیدی، مهران احمدی، سحر قریشی

  1. “دوران عاشقی”: یک فیلم تکراری و غیر سینمایی!

“دوران عاشقی” ششمین فیلم علیرضا رئیسیان در مقام کارگردان است. دوران عاشقی یک درام خانوادگی است که در یک بستر اجتماعی روز اتفاق می‌افتد. تم مرکزی این فیلم موضوع عشق و خیانت است. بله درست فهمیدید باز هم موضوع خیانت!. تم اصلی بسیاری از فیلم های امروز سینمای ایران. سندرم خیانت آنچنان گریبان سینمای ایران را گرفته که معلوم نیست زمان رهایی از آن کی فراخواهید رسید. این فیلم حتی در بیان موضوع تکراری، کلیشه ای و تلخ خود نیز نتوانسته است از تکنیک های سینمایی بهره کافی را ببرد. شخصیت های این فیلم به خوبی پرداخته نمی شوند و درک مخاطب از آنان یک درک سطحی و ساده باقی می ماند. بازی برخی بازیگران مانند لیلا حاتمی و حتی شهاب حسینی نیز چنگی به دل نمی زند. البته درک من این است که مقداری از ضعف بازی بازیگران به خاطر این سات که فیلمنامه فیلم به خوبی از آنان به اصطلاح بازی نگرفته است.

 

 

تصاویری از پشت صحنه فیلم دوران عاشقی  با بازی لیلا حاتمی و شهاب حسینی!

تصاویری از پشت صحنه فیلم دوران عاشقی  با بازی لیلا حاتمی و شهاب حسینی!

کارگردان: علیرضا رئیسیان، فیلمنامه نویس:رویا محقق، مدیر هنری: مجید فخرایی، مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده، صدابردار: عباس رستگارپور، طراح چهره پردازی: سودابه خسروی، تدوین: هایده صفی یاری، طراحی صدا: رضا دلپاک، مدیر تولید و مجری طرح: مجید کریمی

بازیگران : لیلا حاتمی ، شهاب حسینی ، فرهاد اصلانی ، پرویز پورحسینی ، بیتا فرهی ، لی‌لی فرهادپور ، سوگل قلاتیان ، نسیم ادبی ، سعید داخ ، عاطفه للهی ، داریوش فائزی ، شهرام جمشیدی ، فرزان نجفی ، حمیدرضا حیات ، حسین کوهستانی و بازیگر خردسال با نام عرشیا خلج .

پی نوشت: برخی دوستان گفته بودن چرا داستان کامل فیلم ها رو توی تحلیل هام ننوشتم. من از این دوستان عذر خواهی میکنم چون گفتن داستان کامل فیلم قبل از پایان اکران عمومی، کاری حرفه ای و صحیح نیست چون داستان را برای مخاطب به اصطلاح لو میده و مولفان اثر نیز چنین کاری را نمی پسندند و حق آنان هم همین است.

                                                 ***********************************

    ***************************

رحیم قاسمی-خبرنگاراعزامی دزمهراب به جشنواره فیلم فجر: امسال قرار است ان شاالله هر روز نگاهی کوتاه داشته باشیم به فیلم های پخش شده ی بخش سودای سیمرغ(مسابقه) سی و سومین جشنواره فیلم فجر در سینما شکوفه ی تهران.

روز اول؛ شروع نسبتا خوب ولی با حاشیه جشنواره در سینما شکوفه

اولین گزارش ما نگاهی کوتاه و کلی دارد به اکرانهای روز اول بخش سودای سیمرغ در جشنواره سی و دوم و همچنین حواشی این اکران ها. روزی که می توان روز کارگردانان اجتماعی ساز جوان لقب بگیرد.

حواشی روز اول:

  • حدود ساعت 19:13 بود که رسیدیم دم در سینما شکوفه. یه صف طولانی دم در سینما واسه ی خریدن بلیط تک سانس تشکیل شده بود، ولی ما که از قبل بلیط فیلم ها رو خریده بودیم با عزت و احترام با عبور از کنار این صف طولانی وارد سالن انتظار سینما شدیم!!
  • همراه با مردم داشتیم کم کم وارد سالن نمایش فیلم می شدیم که به محض ورود متوجه شدیم که قبل از اینکه حتی یک سوم صندلی ها پر بشن، فیلم رو شروع کردن! عده ای هم بلافاصله با داد و فریاد شروع کردن به اعتراض! توجه کنید با داد و فریاد!؛ آپارات چی هم بعد از دیدن اعتراض مردم سریع فیلم رو قطع کرد و دوباره از اول پخشش کرد!
  • تیتراژ آغازین فیلم که داشت پخش می شد یه دفعه دیدیم که دو سه نفر به صورت پراکنده شروع کردن به کف زدن! منم هاج و واج مونده بودم که اینا دارن کی رو تشویق می کنن! خلاصه از بغل دستیم پرسیدم و متوجه شدم که اسم آقای محمود کلاری روی پرده نمایش بعنوان مدیر فیلمبرداری فیلم “کوچه بی نام” نمایش داده شده و چند نفر از علاقه مندان ایشون فرصت رو فراهم دیدن تا ایشون رو تشویق کنن! آقای محمود کلاری از فیلمبردان حرفه ای و زبردست کشورمون هستند که تجربه بسیار زیادی هم در این زمینه دارن.
  • خب دیگه حاشیه کافیه! داره فیلم شروع میشه… همه حواسها جمع باشه…!

نگاهی به فیلم ها:

  1. “کوچه بی نام”: فیلمی پر از مصیبت و تلخی با پایانی امیدوارانه!

این فیلم که کارگردان، نویسنده و تهیه کننده آن هاتف علیمردانی هنرمند جوان کشورمان است، فیلمی است که از ریتم و سرعت بسیار خوبی برخوردار است به طوریکه این ریتم سریع به کمک تعلیق های هنرمندانه ای که در فیلمنامه نگاشته شده است به خوبی مخاطب را روی صندلی سینما میخکوب کرده و ذهن وی را با خود همراه می کند. داستان این فیلم داستان دو خانواده است که در یک ساختمان دو طبقه در یک از محلات جنوب تهران مشغول زندگی هستند و با تلخیها و مصائبی دست و پنجه نرم می کنند. روابط عشقی غیرشرعی، تضاد گرایشهای سنتی پدر و مادر و گرایش های آزادی طلبانه فرزندان، قرائت های صرفا ظاهری و سطحی از دین و… از موضوعاتی هستند که در فیلم به آنها پرداخته می شود. به طور کلی فیلم قصد دارد به مانند بسیاری از آثار امروز سینمای ایران قسمتی از تلخی های جامعه را بر روی پرده سینما به نمایش بکشد؛ با این تفاوت که خوشبختانه در پایان بندی این فیلم سعی شده است روحیه امید را در مخاطب زنده کند و او را مغموم راهی منزل نکند! که از نظر من این نکته امتیاز بسیار مثبتی برای این فیلم محسوب می شود.

راستی طبق روال معمول سینمای ایران افرادی که در این فیلم بعنوان انسان های مذهبی معرفی می شدند، به هیچ وجه چهره خوبی نداشتند و رفتارهای دینی آنان به هیچ وجه نسبتی با اسلام واقعی نداشت و صرفا تقریرهای اشتباه از دین نمایش داده می شد و اثری از دین الگو نبود! به نظرتون چرا در سینمای ایران مذهب اینگونه نمایش داده می شود؟! بماند…

مشخصات فیلم کوچه بی نام:

هاتف علیمردانی
هاتف علیمردانی
فرهاد اصلانی، باران کوثری، پانته آ بهرام، فرشته صدرعرفایی، ملیسا ذاکری، ستاره پسیانی، محمدرضا غفاری، امیر آقایی، علیرضا استادی، فرخنده فرمانی زاده، حمیدرضا محمدی، پروین ملکی، علیرضا علویان، نیوشا جهانی، حسام رحیمی منش
  1. “شیفت شب”: یک فیلم تکراری و غیر سینمایی!

این فیلم داستان زنی به نام ناهید است که در خیابانهای تهران به دنبال شوهرش می‌گردد تا راز زندگی‌شان را کشف کند.

فیلم شیفت شب برخلاف کوچه بی نام اثری قوی نبود و حرف آنچنانی برای گفتن نداشت. یک فیلم با موضوعی تکراری، پرداختی ضعیف و روندی کسل کننده؛ البته موضوع فیلم موضوعی اخلاقی و قابل تحسین بود و و پیام آن شامل تقبیح نزولخوری، سرزنش طمع و عدم قناعت و… می شد ولی متاسفانه تکینک های سینمایی به خوبی در خدمت این موضوع قرار نگرفته بود. کارگردان این فیلم نیکی کریمی است که البته خود نیز در آن بازی می کند. داستان آن مربوط به زن و شوهری جوان است که برای مرد خانواده مشکل مالی پیش می آید ولی پنهانکاری او در این مساله زندگی آنان را به هم می ریزد و دلهای آنان را از هم دور می کند تا اینکه در پایان دوباره به هم رو می آورند و با هم به جنگ مشکلات می روند…

شیفت شب بیشتر به اثری تلویزیونی شبیه بود تا اثری سینمایی و شاید اگر این فیلم به جای سینما در تلویزیون نمایش داده می شد تفاوت چندانی احساس نمی شد. راستی چقدر تفاوت سینما با تلویزیون زیاد است…

کارگردان: نیکی کریمی

تهیه کننده: نیکی کریمی

نویسنده: نیکی کریمی، علی اصغری

بازیگران: محمدرضا فروتن ، لیلا زارع، سحر قریشی، امیرحسین آرمان، ترلان پروانه ، اکبر رحمتی، روح الله مهرابی ، شایان خلیلی و ….

 

 

اخبار مرتبط