صفت کلیدی یاران اباعبدالله (ع)
در متن پیشین که با نام «کربلا هم گریستن است ؛ هم نگریستن » منتشر گردید به این نکته اشاره کردم که باید صفات یاران ابا عبدالله (ع) را بشناسیم و در زندگی خویش به کار بریم تا ان شاء الله از یاران حجت عصر ، مهدی فاطمه روحی و ارواحنا لتراب مقدمه فداه باشیم .
در زیر به یکی از مهم ترین و کلیدی ترین و یژگی های اصحاب حسین (ع) اشاره خواهم کرد . امید است که مورد توجه قرار گیرد .
معرفت و فهم عمیق
اگر یقین با جانی گره بخورد و عجین شود ، نه تنها هرچه پرسش و حیرت و تردید است را از میان بر می دارد ؛ حتی به گام ها شتاب و جهت می دهد . همین است که یاران ابا عبدالله در ذکر هاشان می گویند : « اللهم مکن الیقین فی قلبی و اغلبه علی رایی و عزمی »
اگر معرفت نباشد ، کژی و انحراف رخ می نماید و خود فریبی و دیگر فریبی رسم می شود . نبود معرفت در عبادت و نفهمیدن عمیق راه خطر آفرین است و نتیجه اش می شود گروهی همانند خوارج که نه تنها به امام خویش پشت کرده و او را تنها می گذارند ؛ حتی در مقابل او می ایستند و به جنگ با وی می پردازند . همان گروهی که پیامبر ، آنان را « یمرقون من الدین »(1) نامید .
و مگر عمر سعد و یاران عمر سعد این چنین نبودند . افرادی خشک مغز و سطحی نگر و دنیا بین . هنگامی که عمر خواست اولین تیر را به سوی خیمه های ابا عبدالله شلیک کند ، همه را گواه گرفت که « یا خیل الله ارکبی و بالجنه ابشری »
او در کربلا نماز گزارد و در سلام نمازش به حسین (ع) سلام داد « السلام علینا و علی عباد الله الصالحین » اما چون عبادتش بی معرفت بود امام را به گودال قتلگاه کشانید .
در سوی مقابل یاران ابا عبدالله که به یقین های عمیق و تزلزل ناپذیر رسیده اند امام را تنها نمی گذارند و تا آخرین قطره خون از جان امام و آرمان امام محافظت می کنند .
مگر نه معرفت است که عدم آن سی و سه هزار را برای قتل امام به کربلا می کشاند و وجود آن اندکی را برای حفاظت از امام .
علی اکبر زمانی که در منزل بنی مقاتل از پدر استرجاع(2) شنید از پدر سوال پرسید : « علت استرجاع شما چیست »
امام پاسخ داد : « هاتف غیبی خبر داد که مرگ در کمین است و این کاروان رهسپار مرگ است . »
علی اکبر دوباره پرسید : « پدر جان ، مگر ما بر حق نیستیم ؟ »
امام پاسخ می دهد : « به خدایی که فرجام همه ما به سوی اوست ، ما بر حقیم »
علی اکبر بلا فاصله گفت : « ای پدر پس پروا و هراسمان از مرگ نیست . »
و یا حضرت قاسم در شب عاشورا از امام می پرسد : « عمو جان من هم شهید می شوم ؟ »
امام به جای پاسخ دادن پرسید : « چنین رفتنی پیش تو چگو نه است ؟»
قاسم: « شیرین تر از عسل »
امام : « آری تو هم شهید خواهی شد »
چنین پرسش و پاسخ هایی شناخت عمیق و استوار یاران ابا عبدالله را بیان می کند .
- در روایتی بخارى در صحیح خود از ابو سعید خُدرى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل کرده که آن حضرت فرموده است :
یَخْرُجُ نَاسٌ مِنْ قِبَلِ الْمَشْرِقِ وَ یَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لاَ یُجَاوِزُ تَرَاقِیَهُمْ، یَمْرُقُونَ مِنَ الدِّینِ کَمَا یَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِیَّهِ، ثُمَّ لاَ یَعُودُونَ فِیهِ حَتَّى یَعُودَ السَّهْمُ إِلَى فُوقِهِ .
افرادى از ناحیه مشرق، قیام مى کنند و قرآن تلاوت مى کنند و حال آن قرآن که از گلوگاه آنها تجاوز نمى کند (در قلب آنان تاثیر نمى گذارد) و از قرآن بهره نمى برند، این گروه از دین خارج مى شوند همان گونه که تیر از کمان خارج مى شود و دیگر به طرف دین برنمى گردند مانند تیر که به سوى کمان برنمى گردد. - گفتن آیه ی «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ»