24th، سپتامبر 2013
عکس نوشتی پیرامون من و رئیس جمهور محترم حاج آقای روحانی از زمان انتخاب ایشان تا الان!
بدنم یخ کرده بود چشمانم دودو می زد حال عجیبی داشتم بین ماندن و رفتن،گفتن و نگفتن،عکسی که در پایین می بینید واقعا می تونه حالت منو در زمان اعلام نتایج انتخابات نشون بده نمی دونم شما در چنین حالتی قرار بگیرید چه جوری میشید !!!
نمی دونم چرا احساس می کنم اونی که داره آب میریزه(آبش هم اینجوری که به نظر میرسه واقعا تگری و یخه) رئیس جمهوره و اونی هم که مثلا بنده رو گرفته که در نرم آقای الف.ه اصلی ترین حامیه آقای روحانیه فکر کنم داره بهش میگه بریز خوب آب بریز این نامرد سال 84 هم به ما رای ندادو به اون معلوم الحال رای داد بریزبریز…داری خوب میریزی!
البته بعد از اینکه ایشون رئیس جمهور شد در اولین کنفرانس خبری که برگزار کردن مواضعی فوق العاده خوب و منطقی در مورد مسائل داخلی و بسیار مقتدرانه در سیاست خارجی گرفت و باعث خوشحالی وشادمانی ما شد.
یعنی در این حد خوشحالی و شادی بر ما غلبه نمود.التبه خوشحالی با کمی سس تعجب!
و توانستیم اون شب سرراحت بر بالین بزاریم و راحت بخوابیم.
البته در حالی که تبسمی برلب داشتیم و خوشحالی و شادمانی می کردیم به خواب رفتیم.به امید روزهای آینده و به قول رئیس جمهور رفتن زمستان و آمدن بهار!
صبح که دوباره پاشدیم زمان انتخاب کابینه بود فکر کنم این عکس بتونه حال منو بعد شنیدن اسامی کابینه نشون بده!
چرا که پیران و خسته دلان در این کابینه زیاد بودن و کسایی که دلنوشته های قبلی منو خونده باشن از رابطه بنده با پیران طریقت اطلاع کافی و وافی دارن.بابا قرار بود از زمستان بیایم بیرون و برسیم به بهار؛ با این کابینه که بنده دارم احساس می کنم به جنوبی ترین نطقه قطب جنوب رفتیم و برف و یخبندان ویخچال های طبیعی!
یه احساس دیگه ای که داشتم این بود که انگار سوار بر ماشین زمان شدم و به عهد تیرکمون رفتم البته منظورم سال های اول انقلابه چرا که چندتا از این وزیرا اون موقع هم وزیر بودن دیگه!
ولی در هر صورت واقعی بود البته انشاالله که خیره!
الان هم که ایشان با هیئت همراه رفتن نیویورک و آروزی توفیق براشون دارم.
ولی هنوز نمیدونم چرا کلا در مورد دولت احساسی دارم شبیه این عکس! که واقعا نمی تونم توصیفش کنم مطمئن باشید اگر می تونستم میکردم!
البته بعضی وقتا یه همچین احساسی هم دارم
شما هم بگید از احساستون وخجالت نکشید دیدید من خجالت نکشیدم حتی عکسامم گذاشتم!!!
یاعلی
واقعا ایول داشت نوشتتون آقامصطفی.
دست گلتون درد نکنه
سلام جیگر
فوق العاده
مصطفى فوق العاده است
قشنگ بود
سلام
مثل همیشه روان ساده و صمیمی بود.منتظر قلم های بعدی شما هستیم.با ارزوی موفقیت!
سلام و ممنون ازلطف همه دوستانی که نظر دادن
البته از دوستانی که خوندن ولی نظر ندادن هم تشکر میکنم!
سلام
خوب بود خیلی از این عکسا حس مشترکه
خیلی خوب نوشتید و عکسای خوبی پیدا کردید.
سلام ؛ آقا مصطفي
عالي نوشتي …!!!
الان كه دارم فكر مي كنم تو الان شبيه دهخدا شدي …
اون هم مشكلات جامعه رو مثل داستان هاي طنز درمي آورد و به جامعه تحويل ميداد البته با اسم مستعار “دخو”
تو هم خوبه يه اسم مستعاري بزاري …!!!!
سلام
واقعا عالی بود…این قلمتون از کجا نشئت می گیره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام چندوقته که متن هاتون رو میخونم و بعضا از تحلیل هاتون خبردارم.میخواستم ببینم من چطور میتونم مسایل سیاسی یا کلا مسایل مختلف جامعه و غیره تحلیل کنم و کلا قدرت تحلیل داشته باشم و بالاببرمش؟
آی گفتی… ما که پاک گیج شدیم… اما گاهی احساس می کنم فرهنگ لغت آقای رئیس جمهور با مال ما فرق داره… یکی از اون احساس ها سر کلمه ی اعتداله… احساس می کنم اعتدال ایشون همون ضرب المثل «شریک دزد و رفیق قافله» ماست … احساسه دیگه… دست خود آدم که نیس که…
سلام
نوشته و عکس ها بامزه و شیرین و جذاب بودن!
مخصوصا دو عکس آخر که من و مامانم رو روده بر کرد 🙂
سلام.پس چرا جواب من رو آقای بیاتی ندادید؟
جهت دار مینویسید مطالبتون رو
واقعیات رو ببینید چشاتون رو نبندید به روی واقعیات
ممنون از راهنماییتون
سعی کردم نباشه در ضمن طنزه دیگه!
آقای مشتاق شرمنده راسیتش برای تحلیل داشتن چیزی که به نظرم میرسه اینه که حرفای آقا رو اگه آدم پیگیری کنه بعد مدتی می تونه شبیه آقا فکر کنه واین یعنی بصیرت و بصیرت یعنی تحلیل درست داشتن البته این به معنای این نیست که فقط حرفای آقا رو پیگیری کنیم بلکه باید آدم بتونه از منابع درست تمامی اخبارو حرفای موافق و مخالفو بفهمه و بعدش تصمیم بگیره!!!!! انشاالله که تونستم منظورمو برسونم
ممنون از راهنمایی تون فقط من به جز حرفای آقا چطور منابع درستی که گفتید رو پیدا و تشخیص بدم؟