بسم الله الرحمن الرحیم
نگاهی علمی به مساله ی “تحریم” به جای تحلیل های کوچه بازاری،
یکی از راههای شناخت و بدست آوردن تحلیلی درست و قریب به حقیقت، یافتن نظر متخصصین آن امر است. این مهم در شرایطی که موج شبهات و تحلیل های نادرست به اذهان عمومی سرازیر می شود،دو چندان است. عوام زدگی و تحلیل های کوچه و بازاری از مضر ترین هجمه های فکری به اذهان عمومی یک جامعه است و این ضرر وقتی بیشتر می شود که یا مردم یک جامعه در حوزه ی شبهه خیز پیش روی خود اطلاعاتی نداشته باشد و یا فقط یک سری اطلاعات اندک ژورنالیستی داشته باشد. اینجاست که بی علمی در یک زمینه وقتی که با عنصری چون بی تقوایی جمع شود، ورطه ای بسیار هولناک ایجاد می کند.
در مساله ی مهم “تحریم” هم امکان افتادن جامعه ی ما در چنین گردابی هست.
در ادامه مصاحبه ای با دکتر عادل پیغامی توسط پایگاه اطلاع رسانی دفتر معظم انقلاب شده که برای دقیق شدن افراد در بحث پیرامون “تحریم” کمک می کند.
معمولاً زمانی که صحبت از روابط خصمانهی غرب و در رأس آن آمریکا با ایران میشود، از جنبهی سیاسی یا فرهنگی آن را تحلیل میکنیم و توجهی به ابعاد اقتصادی آن نداریم. از نظر جنابعالی در حوزهی اقتصادی، این نگاه خصمانه به ایران از چه زمانی آغاز شد؟
انقلاب اسلامی ایران ماهیت انسانی و اسلامی دارد و طبیعتاً پیش از پیروزی انقلاب و در ابتدای آن، این پیشبینی بود که این انقلاب با برخی از نظامها و ساختارهای استکباری، طاغوتی و باطل امروز جهان، سر سازش ندارد. در دنیایی که به سمت مادیگرایی محض پیش میرفت و جنگ دو قطب چپ و راست بهنوعی ارزشهای انسانی و دینی را زیر سؤال برده بود، به تعبیری انقلاب ما انفجار نور بود. طبعاً نظام اقتصادی چنین انقلابی هم با نظامهای اقتصادی دنیای غرب سر سازش ندارد و بالعکس. برای همین، جنگ اقتصادی دنیای استکبار با انقلاب اسلامی، از همان روزهای اول شکلگیری انقلاب واضح بود. اولین مثالی که میتوانیم از تحریم در تاریخ انقلاب اسلامی ایران بزنیم، بلوکه شدن سرمایههای ایران، چند روز پس از پیروزی انقلاب است؛ یعنی حتی قبل از تسخیر لانهی جاسوسی. از پیروزی انقلاب تا فتح لانهی جاسوسی، حدود ۹ ماه طول کشید و در این ۹ ماه، چهبسا دولت وقت رابطهی حسنهای با سفارتخانهی آمریکا بهلحاظ دیپلماتیک داشت اما تحریمهای اقتصادی ایران از جانب آمریکا در این ۹ ماه نیز اتفاق افتاده بود
یعنی میفرمایید که نگاه خصمانهی آمریکا علیه ایران حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی هم وجود داشته است؟
بله، دقیقاً؛ درست از همان زمان که برنامههای سوم و چهارم توسعه در دوران پهلوی نوشته شد و مشاوران هارواردی در اقتصاد ما حضور پیدا کردند، تعامل خصمانهی آمریکا با اقتصاد ایران نیز شروع شد. البته در ظاهر اقدامات مفیدی هم انجام شد، مثلاً نظام بودجهریزی ایران را سامان دادند، ولی میبینیم ساختار اقتصادی ایران، که به اصلاحات ارضی و انقلاب سفید شاه منجر شد، نهتنها با تئوریهای علم اقتصاد در تضاد بود، بلکه حتی با تاریخ خود اقتصادهای غربی هم در تضاد بود. یعنی آن مسیری که برای کشاورزی و صنعتی شدن خودشان رفتند، اجازه ندادند که ما نیز آن مسیر را طی کنیم. به ما اجازه ندادند از آن انقلابی که آمریکا در سال ۱۸۸۵ در آموزش و پرورش خود انجام داد تبعیت کنیم، بلکه دقیقاً برعکس آن را در آموزش و پرورش اینجا اجرا کردند.
جالب است بدانید در سال ۱۸۸۵، فردی به نام “سیمون پاتن” در آمریکا یک انقلاب آموزشی بهپا کرد و آن انقلاب این بود که بچههای آمریکایی بهجای اینکه فیزیک، شیمی و ریاضی را بیش از حد بخوانند، به مطالعهی اقتصاد، حقوق و تاریخ آمریکا پرداختند. اما هنوز هم بچههای ما در مدرسه بهخوبی، اقتصاد، حقوق و تاریخ ایران را نمیخوانند. چون غربیها نمیخواستند که ما اینها را بخوانیم. یا در سال ۱۹۶۰، یعنی همان زمانی که گروه هاروارد تازه از ایران رفته بود، یک گروه ضربت در آموزش و پرورش آمریکا به وجود آمد و در آنجا تصمیم گرفتند که بچهها باید تاریخ کارآفرینان آمریکایی را بخوانند. اما تاریخ ما هنوز هم مبتنی بر تاریخ سیاسی و نظامی سلاطین است. اینها بذرهایی است که آنها در اینجا کاشته و رفتهاند..
پس با این حساب، کشورهای قدرتمند و رقیب نیز علیه یکدیگر تحریم وضع کرده و میکنند.
بله، جالب است بدانید تعداد تحریمهایی که کشورهای مختلف علیه همدیگر وضع کردهاند، حدود ۵۰ تحریم بالفعل است که اتفاقاً کمترین فراوانی تحریمها مربوط به منطقه «غرب آسیا» است. شاید مردم ندانند که حتی کشورهای پیشرفته هم علیه همدیگر تحریم دارند، چون تحریم ابزاری رقابتی است. من دقیقاً منطقهبهمنطقه و موردبهمورد میتوانم آمارش را به شما بدهم که الان چه کشورهایی همدیگر را تحریم کردهاند. حتی آمریکا هم رژیم صهیونیستی را تحریم کرده است. در حالیکه هیچوقت این دو با هم دشمن نبودهاند و در واقع اسرائیل زاییدهی آمریکا است. اما وقتی در جایی بهلحاظ بازار اقتصادی، رقابتی صورت بگیرد، تحریم نیز اتفاق میافتد.
آیا در شرایط تحریم، امکان رشد و پیشرفت اقتصادی وجود دارد؟ چگونه؟
بیایید فرض کنید که مذاکرات ما به نتیجه رسید و به توافق رسیدیم و آنها همهی تحریمها را برداشتند و همهی پولهای ما را که در این سالها بلوکه کرده بودند پرداخت کردند، در این صورت، ما تازه شبیه یونان، مجارستان و لهستان میشویم. مگر یونان مشکل سیاسی دارد؟ مگر یونان مشکل مذاکرات هستهای دارد و مگر تحریم بوده که حالا با این همه مشکلات اقتصادی مواجه است؟
ما باید تمرین کنیم که در دریای متلاطم حرکت کنیم. ثانیاً فرضاً تلاطم هم نباشد، آیا مشکلات این کشتی حل میشود؟ حرکت کشتی با موتور خود انجام میگیرد؛ یعنی درونزایی به این موتور بستگی دارد. وقتی کشتی راه نمیرود، آیا میتوانیم بگوییم موجهای دریا اجازه نمیدهد که ما حرکت کنیم؟ وقتی موج بالاتر میرود و شدیدتر میشود، موتور کشتی شما هم باید قویتر باشد. این طبیعت زندگی در دنیای واقعی است. الان خود کشور آمریکا با موجهای بزرگ میجنگد و کشتی خود را جلو میبرد و تلاطمهای بزرگی دارد، چون اقتصاد بزرگی دارد. اصلاً پیشرفته شدن یعنی همین.
اینکه شما این تلاطم را به فرصت تبدیل کنید یا به تهدید، به خودتان و به درونزا بودن اقتصادتان برمیگردد. ما در تاریخ خودمان و در تاریخ کشورهای پیشرفته، نمونههایی را داریم که تلاطمهای خارجی را به فرصت تبدیل کردهاند و نمونههایی را هم داریم که این تلاطمهای بیرونی را به تهدید تبدیل کردهاند و به ضررشان تمام شده است. این تلاطمها ذاتاً تهدید نیستند، بلکه به نحوهی برخورد ما مرتبط هستند. همانطور که من بهعنوان یک برنامهریز، ممکن است با برنامههای اشتباه، اقتصاد نفتی کشورم را به یک تهدید تبدیل کنم. این در حالی است که کشوری مثل نروژ نفت را به یک فرصت تبدیل میکند. بعضیها میگویند ایکاش ما نفت نداشتیم، در حالی که این برداشت غلطی است. این خود ما هستیم که نفت را به تهدید تبدیل میکنیم. نفت یک نعمت الهی است. شما میتوانید نفت را مایهی نقمت یا نعمت خود کنید. تحریم هم همینطور است و به برنامهریزی خود ما برمیگردد.