پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

کاش «پایتخت» زبان ما را مسخره می کرد!

کاش «پایتخت» زبان ما را مسخره می کرد!

در زمان پخش سری دوم مجموعه پایتخت قصد داشتم مطلبی در مورد این فیلم به یاد ماندنی بنویسم. خوشبختانه آنقدر تعریف و تمجید در سایت های مختلف از این سریال انجام شد که گمان کردم برای همه، نکات مثبت این فیلم و چرایی جذابیتش برای مردم، روشن است. اما سخنان روز گذشته یکی از نمایندگان استان مازندران در صحن علنی مجلس به من ثابت کرد که اگر کسی اندکی و تنها اندکی کج-فهم باشد، دیگر به هیچ زبانی وی را نمی توان متقاعد کرد که حرف دیگران را بپذیرد؛ حتی به زبان شیرین مازندرانی! پس از پایان سری اول مجموعه پایتخت، عده ای از صاحبان تریبون استان مازندران، بی دلیل به هیاهو و سر و صدا پرداختند که در این مجموعه به فرهنگ و قومیت ما توهین شده است ، هرچند که این موضع گیری ها هیچگاه از سوی مردم مازندران شنیده نشد. با شروع پخش سری دوم پایتخت، با خود گفتم که خدا را شکر که آن عده ای که به اعتراض نسبت به این مجموعه پرداخته بودند، به اشتباه خود پی برده اند و خبری از اعتراض آنان نیست و آنان نیز متوجه شده اند که این موضوع که خانواده دوست داشتنی نقی، در قالب یک خانواده علی آبادی در این مجموعه حضور دارند، از اقبال خوب مردم مازندران است.
خانواده ای که در آن از تمام نسل ها حضور دارند و هر کدام شیرینی خاص خود را دارند. گاهی اشتباه می کنند اما گناه نمی کنند. گاهی به مشکل بر می خورند اما به دید مصیبت به آن نگاه نمی کنند. بد رفتاری مردمانی از سایر شهرها را در طول سفر می بینند ولی رفتار پسندیده و مهربانی خود را کنار نمی گذارند. صمیمیتی که در این خانواده علی آبادی وجود دارد، احترام متقابل اعضای خانواده، ایمان، پشتکار، یکرنگی و سایر خصوصیت های اخلاقی آنان، الگویی برای تمام خانواده ها می تواند باشد. اگر نمایان کردن این خصوصیات در یک خانواده مازندرانی، مسخره کردن آنان است، باید گفت که ای کاش دست اندرکاران مجموعه پایتخت، یک خانواده از استان ما را به این صورت مسخره می کردند! اگر مجموعه پایتخت به یکی از ماندگارترین مجموعه های تلویزیون در این سالها تبدیل شده است و اینقدر در میان مردم طرفدار پیدا کرده است، تنها به این خاطر است که زندگی این خانواده و اتفاقاتی که برای آنها رخ می دهد، آینه ای است برای زندگی تک تک مردم. این فیلم بر خلاف نامش، از آپارتمان های پایتخت جدا شده و به جای اینکه زندگی مجلل بالاشهری های پایتخت را در قالب کلاه برداری و شارلاتان بازی و هرزه گری نشان دهد(که حتی مصداق چنین زندگی هایی در همان خانه های بالاشهر هم وجود ندارد)، زندگی یک خانواده مانند خانواده من و شما را به تصویر می کشد و اتفاقاتی هم که برای آنان رخ می دهد، از جنس اتفاقاتی است که روزانه در زندگی مردم روی می دهد. و گواه این ضرب المثل که… هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند…

می گویم: یکبار هم که صداوسیمای به ظاهر ملی ما بصورت کاملا تصادفی و ناخواسته یک سریال جذاب و البته پرمحتوا تولید کرد، عده ای تمام نکات مثبت آنرا نادیده میگیرند… یکی مثل امام جمعه شهر ما، به رقص محلی نقی و ارسطو در خانه سالمندان گیر میدهد و یکی مثل نماینده ساری، گویشش را خدشه دار شده می بیند … بنده خدا «ضرغامی» به ساز کی برقصد؟!!!

به نقل از : وبلاگ خیمه نشین

 

 

 

 

 

اخبار مرتبط