پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

خدا همه چیز را در خوزستان برای کشاورزی آماده کرده/آب مازاد نداریم/ناله دشت خوزستان بلند شده است/تنها راه باقی مانده دخالت مستقیم دولت است

به گزارش دزمهراب بخش دوم گفتگو دزمهراب با دکتر آخوندعلی پیرامون مسائل کم آبی و ریزگردها در خوزستان به شرح زیر آمده است. بخش نخست را می توانید از اینجا مشاهده کنید.

بخش دوم / با این وضع، دولت ها باید وارد شوند.

ریز گرد ها، نتیجه ی خشک شدن هور های داخل کشور و خارج از کشور

رابطه انتقال آب با ریزگردها چگونه است؟
در مناطق صاف و وسیع چنانچه میزان بارندگی کمتر از 250 تا 300 میلیمتر در سال باشد و منطقه بادخیز نیز باشد شرایط برای فرسایش بادی خاک میسر میشود، مثل جنوب خوزستان. رمل های وسیعی که کرخه و کارون در شرایط سیلابی آن جا ریخته است، اینها خاک های سست بنیه ای هستند که استحکام ندارند و درصد کمی رس در آن ها وجود. این خاک ها شیرین هستند ولی رس آزاد دارند. خاک های دیگری نیز در منطقه وجود دارد که ممکن است درصد سدیم آن ها زیاد باشد. این خاک ها را قلیایی می نامند. این خاک ها نیز سست بنیه هستند. هر دوی این خاک ها تحت اثر وزش باد بلند می شوند. اصطلاحاً به این ها ریزگرد گفته می شود. اینها برروی کشاورزی، انسان، جانوران و احشام اثر منفی دارند و روزنه های گیاهان را از بین میبرد و باعث میشود گیاهان چه صیفی، چه سبزی و درختان گرفتار اختلال رشد شوند. در مورد انسان نیز بیماری های تنفسی ، چشمی و قلبی هم که تجربه روزانه ماست. وقتی ما با انتقال آب و یا قطع جریان با افراط در سد سازی و کنترل همه سیلاب ها، سهم پایین دست ها مثل هورهای خوزستان را نا دیده بگیریم این مناطق مرطوب خشک و به بیابان ها اضافه می شوند. آن وقت تمام این محیطی که خشک و اکثرا بیابانی است مهیا برای بلند شدن ریزگردها میشود. پس بنابراین رودخانه ها در انتهایشان وقتی که سیلابی میشوند یک عرصه سیلاب دشتی دارند که اصطلاحاً که آن را آبیاری طبیعی می گویند و یک پوشش گیاهی حتی از نوع خارو خاشاک ویا درختان وحشی ایجاد می کنند که خاک را تثبت می کنند. وقتی اینها نباشد خاک آماده فرسایش بادی میشود که همین ریزگردها هستند.
آیا این مواردی که فرمودید تنها به داخل مربوط میشود؟
خیر ما فقط بحث داخلی تنها نداریم. الان چندسال است که بعضی از کشورهای همسایه دارند با سدسازی های عجیب و غریب حق آبه هایی را که باید به پایین دست بدهند را، یواش یواش برمی دارند. در کشور عراق زندگی مردم وابسته به دجله و فرات است؛ رودخانه فرات سرچشمه هایش در ترکیه است که هزاران سال این رودخانه ها آمده و بعد در سوریه و سپس در عراق با دجله ایی که از بازار ترکیه می آید و در القرنه عراق شط العرب را تشکیل می دهند. با پیوستن کارون بزرگ به شط العرب در اطراف خرمشهر اروند رود تشکیل و مجموعاً به خلیج فارس ریخته میشود. پس حوزه اروند رود یا خلیج فارس کشورهایی چون ایران، عراق بخش هایی از عربستان و اردن، سوریه و ترکیه را در بر میگیرد.

نتیجه ی سد سازی ترکیه / مدیران سیاست خارجه وقتشان را روی این مسائل بگذارند

حالا یک کشور در بالا دست دارد سد سازی می کند. سد آتاتورک را روی فرات ساخته است که سوریه را دارد بیچاره میکند. بخشی از این ریزگردها از آنجا ممکن است بلند شود. همچنین الان سدی در حال ساخت دارد به اسم ایلیسو که این حدود 40 میلیارد مترمکعب ظرفیتش است. یعنی به اندازه بیش از هشت برابر مخزن سد کرخه ما. اگر این اتفاق بیافتد که چند سال است که ساخت آن شروع شده است اینها باتلاق هایی که در کشور عراق در همسایگی ما هستند را به سمت خشکی میبرد. هورالعضیم که عمده آن در کشور عراق قرار دارد و از سرریز و سیلاب های شط العرب و انتهای کرخه ما تغذیه می شود نابود خواهد شد. در نتیجه ریزدگردهایی که آن طرف هم هست و الان از آنجا هم می آید، تشدید شده و چون باد غالب به سمت ماست اینها به سمت کشور ما می آیند و استان هایی چون خوزستان، ایلام، کرمانشاه و دیگر استان ها را هم فرا می گیرند.
بنابراین مدیران ارشد محیط زیست ما و مدیران سیاست خارجه ما باید به جد وقتشان را صرف این مسائل بکنند و الا اگر حالا با ریزگردها زندگی می کنیم در سالهای آینده ما باید در ریزگردها دفن شویم. پس آثار زیست محیطی و عوارضی دارد که بعداً ممکن است اصلا نشود جلویش را گرفت. الان قطع آب و برق یکی از عارضه های خشکی، خشکسالی و انتقال آب و افراط در ساخت همین سدهایی است که ایجاد شده است. همین سد کرخه خودمان لازم و کافی است. ولی اگر در سد سازی افراط شود و در استان های بالا دست همین طور بی حساب و کتاب سد بزنند، رودخانه کرخه هم در آینده خشک خواهد شد، کما اینکه الان تحت تاثیر قرار گرفته است. کما اینکه هورالعظیم و هورالهویزه که در اصل ته رودخانه کرخه هستند تحت تاثیر قرار گرفته اند و بخشی از این ریزگردها بدلیل به عقب دامن کشیدن این هورها و خشک شدن بخشی از آن ها می باشد. ولی همه ی قضیه این نیست.

حداقل وظیفه ی ما ؛ مدیریت سهم خودمان هست!

در خصوص ریزگردها، آیا مشخص است عامل آنها چند درصد سهم داخلی و چند درصد سهم خارجی است؟
واقعیت امر این است که هنوز مطالعه دقیقی بر روی این که چند درصد عامل داخلی و چند درصد عامل خارجی هست نشده است، ولی کانون ها تا حدودی شناخته شده اند. من با آن معرفی که از جغرافیای کشورمان نمودم، اشاره کردم. میشود گفت عمده ریز گردهای شدید که به خوزستان صدمه جدی می زنند، داخلی هستند. بخشی از عراق، قسمتی از سوریه، اردن و عربستان و بخشی از شمال آفریقا، همگی جزء کانون ها هستند که برخواستن گردوغبار از این کانون ها با استفاده از ماهواره های هواشناسی و برخی از رادارها تاحدودی قابل پیش بینی است و کانونها هم شناخته میشود. ولی به صورت آماری و دقیق خود ما الان داریم تحقیق میکنیم. ما می توانیم سهم خودمان را مدیریت کنیم. تا چند سال پیش گفته شد ولی عملا کاری صورت نگرفت. حالا که ناله محیط زیست خوزستان بلند شده است می خواهند اقدامی انجام دهند و راهکارهایی برای جلوگیری و کنترل اینها وجود دارد از جمله تثبیت بیولوژکی و کشت درختان مقاوم به خشکی و حفظ سهم آب برای غرس اولیه این درخت ها. ولی این ها با افراط در سد سازی و انتقال آب از سرشاخه ها و قطع حق آبه ها در تضاد است. به هر حال امیدواریم مسئولین به فکر چاره باشند و بستر کار را فراهم واز نیروهای توان مند بیشتر استفاده کنند تا شاید این معضل حل گردد.

خاک؛ آدم را خاک برسر می کند
اما موضوع مهمتر اینکه وقتی خاک می آید سر انسان، اصلاً بیچاره اش می کند. از نظر بهداشتی، درخت ها، کشاورزی برای همه آثار دارد. همان طور که قبلا صحبت کردم خشکی به عنوان یک پدیده طبیعی برای هر منطقه تعریفی دارد که شرایط برای محیط زیست جانوران، گیاهان و انسان ها را در آن محیط از هزاران سال پیش توسط خالق هستی شکل و تطبیق داده است و این ها در نوع هستی خود به تعادل و پایداری رسیده است. یعنی یک انسان اگر در کویر زندگی می کند متناسب با آن منطقه زندگی اش را شکل داده و ادامه میدهد و آن کسی که در محیط مرطوب نیز هست همین طور. بنابراین نوع زندگی ما و تمدن ما وشکل گیری اجتماع و فرهنگ ما تحت تاثیر اقلیم فرق میکند و متناسب با آن اقلیم شکل گرفته است. به همین دلیل است که اگر دست به طبیعت بردید و یک جایی اش را بخواهید به نفع خودت بیش از حد تحمل تغییر بدهید، در اصل دست و پا پایش را قطع کرده اید و نهایتاً سرو صدا و ناله این طبیعت از پاییین دست و بالا دست در می آید و گاهی به صورت قهر خود را نشان می دهد و تلفات زیادی از انسان ها و محیط اطراف خود می گیرد.

خدا همه چیز را در خوزستان برای کشاورزی آماده کرده
آب مازاد نداریم.

در رابطه با اقتصاد و کشاورزی نیز همان مقدمه ای که در رابطه با اقلیم صحبت کردیم ما را می تواند هدایت بکند. در تابستان دمای خوزستان تا بیش از 50 درجه میرسد در صورتی که در مناطق مرکزی علی رغم اینکه بخشی از آن کویری است ولی این شدت گرما را ندارند. ریزش های جوی در زاگرس مرکزی از طریق رودخانه ها ظاهرا آب قابل توجهی برای دشت های خوزستان تولید می کند. واقعیت امر این است که این دشت ها را رسوبات این رودخانه ها ایجاد کرده اند و آب مورد نیاز آن ها را برای کشاورزی و دیگر مصارف هم همین رودخانه ها تامین می نمایند. وجود گرما و نور زیاد در دشت های خوزستان هم بی حکمت نیست و متناسب با وجود آب و خاک می باشد. تحت شرایط جاری در همه طول سال زمین های کشاورزی به صورت بی وقفه می تواند زیر کشت باشد بطوریکه براحتی می توان 2 تا 3 کشت در طول سال برقرار نمود. در حالیکه در حوضه زاینده رود و دیگر مناطق مرکزی نه تنها این امکان وجود ندارد، بلکه برای همان دوره کشت محدود، بدلیل خنک تر بودن هوا، طول دوره رشد معمولا طولانی تر و به همین دلیل مصرف آب هم زیادتر می باشد. برای مثال طول دوره رشد گندم در خوزستان برای شهرهای اهواز، دزفول، و رامهرمز 180 روز (معادل 6 ماه) و آب خالص مورد نیاز آن با احتساب بارندگی موثربه ترتیب 5990، 5930 و 5310 متر مکعب (متوسط معادل 5743متر مکعب) برای هر هکتار در طول دوره رشد توسط مراکز تحقیقاتی وزارت جهاد کشاورزی برآورد گردیده است. در حالی که طول دوره رشد گندم در اصفهان و کاشان 240 روز (معادل 8 ماه) و نیاز خالص آن با احتساب بارندگی به ترتیب برابر 6820 و 7210 متر مکعب ( متوسط معادل 7015 متر مکعب) برای این دوره رشد محاسبه شده است. این یعنی دوره رشد گندم در خوزستان نسبت به مناطق مرکزی 2 ماه زودتر بدست می آید و از طرف دیگر مصرف آب آن 1272 متر مکعب کمتر می باشد. این هم نکته ای است که اینجانب قبلا برای اولین بار در جوامع علمی بیان کرده ام. بنابراین اگر چه در ظاهر تبخیر و تعرق روزانه که معادل مصرف روزانه گیاه است در خوزستان بیشتر است اما سرجمع آن برای طول دوره رشد نسبت به مناطق مرکزی که 2 ماه زودتر است، 1272 متر مکعب کمتر می باشد و چون در خوزستان 2 تا 3 کشت می توان داشت، سر نخ وجهاهت اقتصادی تر بودن کشاورزی در خوزستان کاملا آشکار می شود. ما در خوزستان تقریبا شش میلیون هکتار زمین از کوهپایه ها تا سواحل خلیج فارس داریم که حد اقل 3 ملیون هکتار آن قابل کشت می باشد. چنانچه به فرض محال همه 10 ملیارد متر مکعب آب باقی مانده کارون بعد از 5 ملیارد سهم زیست محیطی را بخواهیم صرف کشت گندم که یک کشت کم مصرف است بنماییم ما فقط قادریم حدود 1/7 ملیون هکتار گندم کشت کنیم پس بنابراین این آب مازاد که برخی متعرض آن شده اند کجاست؟

چند هزار ملیارد تومان خسارت ناشی از کاهش توان تولید برق
متناسب با حذف هر مقدار آب از سرشاخه ها، انرژی برق آبی هم کاهش می یابد. در اصل انرژی تولیدی از آّب رابطه مستقیم با اختلاف ارتفاع و نرخ حجم جریان آب دارد. نتایج محاسبات بیانگر خسران چند هزار ملیارد تومانی و از دست دادن بخش قابل توجهی از انرژِی برق آبی است که از نظر مسئل زیست محیطی جزو پاک ترین انرژی ها محسوب می شود.

انسان مگر چقدر آب شرب نیاز دارد!؟
پیشنهادتان برای تامین آب شرب مناطق مرکزی ایران چیست؟
ما به عنوان انسان حتی اگر خارج از کشور، در مقاطعی نیاز به آب شرب باشد، شاید موظف به رساندن آب به آنها باشیم. این دستور دین رئوف ما اسلام است. اما انسان مگر چقدر آب شرب نیاز دارد؟ در بعضی کشورها که کمبود آب شیرین دارند، آب شربشان از شیر روشویی تامین نمیشود و آبی که با آن استحمام می کنند یا از طریق سیفون تخلیه میشود و یا برای فضای سبز و شستشو ممکن است مصرف شود با آب لب شور و یا حتی شیرین که با فرآوری از منابع دیگر نظیر آب دریا یا جمع آوری آب باران بدست می آید مورد استفاده و مصرف قرار می گیرد. دربسیاری جاها آب استاندارد شرب خود را به صورت بسته بندی های ویژه تامین می کنند. سرانه آب مورد نیاز شرب و پخت و پز یک انسان در طول روز از حد یکی دو لیتر تجاوز نمی نماید. الان کیفیت آبی که از سرشاخه ها به عنوان شرب در مناطق مرکزی مصرف می شود از کیفیت آب شرب اکثر شهرهای خوزستان بسیار بالاتر است. آب مصرفی می گویم. یعنی آبی که صرف فضای سبز، شستشو، استحمام، تخلیه از سیفون و شرب می شود. این گونه مصارف ممکن است روزی 150 تا 200 لیتر برای هر انسان برآورد شود. در حالیکه آب شرب هر انسان با پخت و پز از دو سه لیتر تجاوز نمی کند. حالا فرض کنید هر نفر 5 لیتر مصرف داشته باشد. این رقم برای 20 ملیون نفر (در حدود 2 برابر جمعیت اصفهان، کرمان و یزد)، در طول سال حدود 36 ملیون متر مکعب در سال می باشد که این مقدار در مقابل 3/2 میلیارد برنامه انتقال فعلی اصلا عدد قابل بحثی نیست. حالا اگر 200 لیتر در روز در نظر بگیریم، عددی کمتر از 1/5 ملیارد متر مکعب در سال می شود که باز از نصف 3/2 ملیارد کمتر است. پس این آب های اضافی اگر برای کشاورزی نیست برای چیست. مضاف به اینکه مگر تا الان مردم این مناطق در بی آبی زندگی می کرده اند. پس تکلیف منابع آبی خودشان چه می شود و قرار است صرف چه کاری شود؟

جدا سازی آب شرب از آب مصرفی

ما پیشنهادمان این است که آب شرب را از آب مصرفی این مناطق جدا کنند. مشابه هتل های عربستان، دبی، و بسیاری جا های دیگر. الان در دزفول دو سیستم لوله کشی شهری وجود دارد. یکی مستقیم آب رودخانه را توسط بخش خصوصی تحویل می دهد و دیگری آب تصفیه شده را توسط آبفا تحویل می دهد. بسیاری از منازل این دو سیستم را دارند. میتوان آب لوله کشی مناطق مرکزی کشور را از همان منابع خودشان برای مصارف عام در نظر بگیرند با قیمتی مناسب. ولی آب شربشان را از سر شاخه ها تامین کنند، به صورت بسته بندی و یا به صورت لوله کشی با تحویل محدود و قیمت بالا بطوریکه مصرف را کنترل کند.

استفاده از آب شیرین کن

ایده دیگری که می توان از آن به عنوان یک جایگزین اساسی بجای انتقال آب از سرشاخه ها بهره جست، استفاده از آب شیرین کن های مدرن با ظرفیت تصفیه حجم بالا است. بسیاری از سواحل جنوبی ما الان با استفاده از انرژی گازی فراوانی که در اختیار دارند می توانند در این زمینه مورد استفاده قرار گیرند. دولت الان متوجه این مسئله هست و در حال برنامه ریزی برای استفاده از شیرین کردن آب دریا و انتقال آن به مناطق کویری است.

نمایندگان خوزستان هر تصمیمی که بگیرند، داستان یک به دو هست!

این موارد را جزو لابی قوی اصفهانی ها میدانید یا کم کاری نمایندگان خوزستان ؟
ببینید استان اصفهان، یزد، کرمان و قم 36 نماینده دارند. خوزستان 18 نماینده دارد. حالا هر تصمیمی نمایندگان خوزستان بخواهند بگیرند، داستان 1 به 2 می شود. لابی استان های ذی نفع در راس دولت های گذشته و وزارت نیرو حضور بسیار قوی و پر رنگی داشته است. اگر مجریان قانون اینگونه بخواهند جلو بروند ما دچار پیچیدگی میشویم. اینها اول نیاز آب شرب را تعریف بکنند، ما دو دستی آب شرب را تحویل میدهیم. عوارض ناشی از این تصمیمات منطقه ای، ملی است و دیدگاه و نقد ما هم ملی است. اگر چه دود آتش این خسران در ابتدا به چشم مردم خوزستان می رود ولی زیان آن کاملا ملی است.
مسئولین و نماینده های آن طرف دنبال اهداف خود هستند و تمام تلاششان را می کنند چون طبیعی است و نگران توسعه مناطق خود هستند. این طرف نیز در انفعال قرار میگیرند و ناگزیر میشوند گاهی اوقات اقداماتی انجام بدهند که ممکن است برخی ها بگویند درست نیست. ولی در عین حال باید منطق و قانون در کشور حاکم باشد و حاکمیت باید درست برخورد بکند. طوری باید رفتار شود که اتحاد و انسجام ملی همواره به عنوان یک اصل پایدار باقی بماند. روئسای جمهوری که تا اکنون بر کشور ما حکم رانی کرده اند اگرچه با رای مستقیم همه مردم کشور انتخاب شده اند ولی معمولا از قسمت های کویری و مرکزی کشور بوده اند و وزرای نیرو و بخصوص معاونت آب آن، هم معمولا از این مناطق بوده اند. تعدادی شان اینگونه بوده است که اینها نشان میدهد که احتمالا سیاست انتقال آب تحت تاثیر موقعیت مدیران اجرایی بخش آب قرار گرفته است. یکی ازآن معاونین آب وزارت نیرو که الان مدیرارشد اجرایی اسنان اصفهان است، چند سال پیش در هنگام معاونتش در وزارت نیرو، به عنوان سخنران کلیدی در اولین همایش منطقه ای بهره برداری بهینه از منابع آب حوضه های کارون و زاینده رود ( فرصتها و چالشها) که در 14 و 15 شهریور 1385در دانشگاه شهر کرد برگزار شد، موضوع 6 ملیاردی انتقال آب از سر شاخه ها در سال را مطرح نمود. الان ایشان در بالاترین موقعیت مدیریتی استان اصفهان قرار دارد. حالا سؤالی که مطرح است این است که آیا حاصل آن مهندسی مدیریتی دارد خود را نشان می دهد؟ به نظر نمی رسد که آنچه که اتفاق افتاده است تصادفی باشد. من چند سال پیش عرض کردم انتقال آب باعث خشکسالی مصنوعی میشود، این نظریه مستند بر قرائنی بود ولی کسی زیاد توجه نکرد که داریم چه می گوییم. ولی الان آرام آرام دارد نتیجه آن اقدامات خود را نشان می دهد.

دولت ها باید دخالت مستقیم کنند

راهکار جلوگیری از انتقال آب چیست؟
الان ناله ی دشت خوزستان بلند شده است. اگر اینها ادامه پیدا بکند آن وقت زندگی برای همه فلج میشود و ما باید همراه با عوارض زیست محیطی آن زندگی کنیم. تحت شرایط فعلی با این سیستمی که ما داریم و غالبیت نمایندگان قسمت های مرکزی کشور در مقابل نمایندگان استان خوزستان هستند، تنها راهی که باقی می ماند، دخالت مستقیم خود دولت هاست زیرا تمام این پروژه های انتقال آب را خود دولت ها با پی گیری نماینده ها و مدیران منطقه ای تعریف و عملیاتی نموده اند. الان دولت می تواند حداقل پرونده طرح های تحت مطالعه و علی الخصوص پروژه وحشتناک بهشت آباد را متوقف و برای همیشه مختومه اعلام نماید.

تشکر که وقتتان را دراختیار ما قرار دادید که اگر صحبت ناگفته ایی مانده بفرمایید
صحبت ها زیاد است انشاءالله در فرصت های دیگر، ممنون از شما.

اخبار مرتبط