همسر سردار شهید علی سعد در گفتگویی گفت: حاج قاسم سلیمانی برایم تعریف کرد؛ علی مهره شناخته شدهای برای دشمن شده بود. اما وقتی او را محاصره کردند تصوری از چهره او نداشتند. علی مدتی فرمانده گروه حیدریون یعنی رزمندگان عراقی در سوریه بود. در بین نیروها جاسوسی بوده که علی را فروخته بود به تکفیریها. وقتی از آنها اسیر میگرفتیم، اکثرشان دنبال یک مرد قد بلند مو فرفری میگشتند. آنها صورت علی را نمیشناختند، فقط فردی را به نام ابوجعفر میشناختند که نقطهزن بوده. او ۱۰۹ نقطه مهم تکفیریها را هدف قرار داده بود و این کار را بسیار دقیق انجام میداد. برای همین میخواستند هر طور شده او را بگیرند. حتی شب قبلش در بیمارستان حلب به علت موجگرفتگی بستری بوده که تکفیریها میخواستند از بیمارستان او را بربایند. به او گفتم: حالت خوب نیست. در این عملیات شرکت نکن، اما قبول نکرد و گفت خودم باید بروم جلو تا نیروهایم را پشت خط جاگیر کنم.
حاج قاسم میگفت: ۲۳ دی در حمله به خان طومان یک دفعه دیدیم از علی خبری نیست. چون او را فروخته بودند هنوز به خط نرسیده غافلگیرش میکنند. ۱۰ کیلومتر آن طرفتر از خط، علی را با خود برده بودند. او دو گوشی موبایل داشت، یکی را به عنوان نشان انداخته بود و با دیگری به زبان عربی پیام داده بود: فورا با من تماس بگیرید. اما امکان تماس نبود. بیسیماش هم یک بار روشن شد و وقتی خاموش شد، دیگر روشن نکرد.
در تصاویر پهپادها دیدیم، پای علی زخمی شده بود و پشت یک خاکریز کمین کرده بود. تکفیریها پشت سرش تفنگ میگذارند. البته چون هوا خیلی تاریک بود، ما شک داریم که آیا او را با خود بردند و بعد از چهار روز شکنجه به شهادت رساندند یا خمپارهای پشت سرش اصابت میکند و به شهادت میرسد.
من خودم با دیدن وضعیت پیکر علی در معراج، فکر میکنم موضوع خمپاره درستتر باشد، زیرا پشت سرش رفته بود./منبع: وبسایت الف دزفول