الیوم استعمال توتون وتنباکو به ای نحو کان درحکم مبارزه با امام زمان است.
این حکمی است که میرزای شیرازی در طی مبارزه با استعمار دادند ودوران جدیدی از مقابله نیروی مذهبی با استبداد را آغاز کردند. امام خمینی به ما تاکید کردند که تاریخ معاصر را ازاین قیام شروع کنیم. بعد از دادن این حکم بنا به شهادت تاریخ حتی زنان حرم ناصرالدین شاه هم قلیان ها را شکستند ودر پاسخ شاه که گفته بود چرا این کار را می کنید، گفته بودند همان کس که ما را به شما حلال کرد قلیان را نیز حرام کرده است. کار بدان جا رسید که یهود، نصاری و اهل فسوق نیز دخانیه را به ظاهر ترک کردند.
بنا به فرموده شهید مدرس این حکم اقتدار سلطنت را شکست. شاه که تا قبل از آن نماینده خدا بود، درنتیجه اقدام میرزا همکاری با او در حکم مبارزه با امام زمان شد. این حرکت میرزا در از بین بردن مشروعیت ومقبولیت حکومت استبداد زمینه ساز نهضت مشروطیت شد . نهضت مشروطه که در ابتدا توسط رهبران دینی برپا شده بود به دلایلی از جمله تحصن مردم در سفارت انگلیس در غیاب علما، نبودن رهبری واحد همچون میرزای شیرازی، تفرقه بین علما و… به انحراف کشیده شد. شیخ فضل الله نوری که دید رهبری نهضت به دست روشنفکران غربزده افتاده به مخالفت با مشروطه پرداخت و می گفت من با مجلس مخالفتی ندارم بلکه با اشخاص مضل مشکل دارم. در نهایت شیخ در 13 رجب 1327 به دار آویخته می شود. موقعی که یوسف خان ارمنی عمامه از سر او بر می دارد، شیخ فضل الله می گوید: از سر من عمامه برداشتند از سر همه نیز بر خواهند داشت.
از حوادث عجیب روزگار این که وقتی شیخ فضل الله توسط مشروطه خواهان مستبد نشان داده می شود، ظل السلطان حاکم مستبد اصفهان توسط مشروطه خواهان به عنوان انسانی آزاذی خواه معرفی می شود. جلال آل احمد در کتاب غرب زدگی می گوید: من نعش آن بزرگوار را بر سردار همچون بیرقی می دانم که به علامت استیلای غرب زدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد واکنون درلوای این پرچم ما شبیه به قومی از خود بیگانه ایم.
بعداز شهادت شیخ فضل الله علامه نایینی که کتاب تنبیه الامه وتنزیه المله را در دفاع از مشروطیت نوشته بود، جمع آوری کرد وبه دجله انداخت. از آن موقع نهضت مشروطه در لسان برخی به فتنه مشروطه تغییر نام داد. بعضی می گویند مشروطه که توسط منور الفکران بوجود آمده بود منحرف شد ودیکتاتوری رضا خان متولد شد، ولی کودتای اسفند 1299 نتیجه طبیعی مشروطه بود.
با روی کار آمدن رضا خان روند غربزدگی در ایران شدت گرفت. مدرس به مخالفت با وی می پردازد. ولی توسط رضاخان ترور می شود. مدرس که از این حادثه جان سالم به در می برد در جواب تلگراف رضاشاه که جویای احوال وی شده بود، می گوید به کوری چشم دشمنان زنده ایم.
یکی از محققین آمریکایی که در زمان رضا شاه به ایران می آید در توصیف این وضع چنین می گوید: تهران شهر عجیبی است. در تهران بدیهیات زندگی مدرن پیدا نمی شود. یک خیابان آسفالته نیست، آب آشامیدنی سالم وجود ندارد. غذای بهداشتی سالم به هیج وجه پیدا نمی شود. درمانگاه بهداشتی تمیز موجود نیست، ولی من تعجب می کنم دراین شهر سالانه تا 5 تن مواد آرایشی مصرف می شود وزنان ایرانی بسیار آرایش می کنند.
رضا خان به دلیل اقدمات ضد دینی اش منفور ملت می شود و انگلیسی ها دیگر او را مهره ای مطلوب ارزیابی نمی کنند ودر سال 1320 اورا بر کنار و فرزندش محمد رضا را به تخت نشاندند. اشرف پهلوی در تحلیل این وضع می گوید: اگر یک صدا در میان مردم به نفع پدرم برمی خاست انگلیسی ها در تصمیم خود در برابر پدرم تجدید نظر می کردند.
اشغالگران ایران به از سقوط رضاخان آیت الله کاشانی را به اتهام واهی همکاری با آلمانی ها دستگیر وزندانی کردند. در این زمان آیت الله کاشانی به انگلیسی ها می گوید که اگر از زندان آزاد شوم کاری می کنم که این ملت مسلمان یک قطره نفت به انگلیس ندهد. بعد از ترور رزم آرا در 16 اسفند 1329 توسط فداییان اسلام، آیت الله کاشانی در مصاحبه ای تاریخی اعلام کرد که دولت ایران جز ملی کردن صنعت نفت راهی ندارد. نمایندگان مجلس در 24 اسفند 1329 گزارش کمیسیون نفت را تصویب کردند وصنعت نفت بعد از 50سال ملی شد . دولت مصدق که با زمینه سازی فداییان و حمایت آیت الله کاشانی سر کار آمده بود به دلیل خطاهایی که داشت حمایت نیروی مذهبی از خود را از دست داد. سرانجام آیت الله کاشانی خبر وقوع کودتا را به وی گوشزد می کند که مصدق جواب می دهد ملت پشتیبان من است. مصدقی که با قیام 30 تیر آیت الله کاشانی به قدرت رسیده بود به دلیل خالی شدن قشر مذهبی از پشتیبانی او از قدرت به زیر کشده شد وبار دیگر محمد رضا شاه با همکاری آمریکا بر قدرت نشست.
شهید محلاتی از همراهی خود با امام در عیادت از آیت الله کاشانی در روزهای واپسین عمر حکایت جالبی دارد :
ایت الله کاشانی با همان لهجه خودشان خطاب به امام خمینی فرمودند می دانید که من اهل تملق نیستم . به جدم قسم شما خیر الموجودین وامید ملت هستید. شما را در بین مراجع از همه بهتر می دانم واین اعتقاد من است.
در سال 1340با رحلت آیت الله بروجردی امام عهده دار مرجعیت می شود، و از همان زمان مبارزه خود با رژیم شاه را شروع می کنند. مخالفت امام با انقلاب سفید، انجمن های ایالتی و ولایتی و سرانجام کاپیتولاسیون منجر به تبعید ایشان به ترکیه و سپس هجرتشان به نجف شد. امام در نجف دروس ولایت فقیه خود را برگزار کردند و این چنین به تئوریزه کردن پایه های نظری حکومت دینی پرداختند و مردم را خواهان حکومت دینی کردند. میشل فوکو می گوید : من در سال 56 در ایران مردان و زنانی را نمی دیدم که به خاطر این که وضعیت اقتصادی بهبود پیدا کند شعار می دادند، بلکه خواهان حکومت اسلامی بودند.
سرانجام امام به پاریس می روند. در آن جا اطرافیان امام خبرنگاران جهان را جمع می کنند که امام پیام خود را بدهد. وقتی خبرنگاران می آیند و به امام می گویند آماده مصاحبه با آن ها شود حضرت روح الله که می بیند زمان نماز خواندن است بدون اینکه اعتنایی به آن ها بکند به نماز می ایستد. یکی از این خبرنگاران گفته بود که ما حرفی از مسیح شنیده بودیم ولی امروز مسیح را در وجود ایشان دیدیم.
عاقبت در 12 بهمن 57 امام راهی ایران می شود و تاریخ جدیدی درایران شکل می گیرد. روژه گارودی متفکر مسلمان فرانسوی می گوید: انقلاب اسلامی ایران الگوی جدیدی از تکامل انسان و اجتماع را ارائه داده است که این الگو با میراث روحی ملت ها توافق دارد و همین دلیل دشمنی غرب با آن است.
در حدیثی از معصوم داریم که ان لله فی ایام دهرکم نفحات الا فتعرضوا لها (خدا را در روزهای روزگار شما نسیم هایی است. آگاه باشید و از آن بهره گیرید.) باشد که با پیروی از راه حضرت روح الله از نفحه انقلاب اسلامی بهره ببریم و جان را از نسیم الهی آن سرشار کنیم.
نویسنده : سالک راه حضرت روح الله