22nd، آوریل 2014
پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب
اخبار دزفول، خوزستان، جهان
Dezmehrab.ir
زمان انتشار: 22 nd آوریل 2014 ساعت 11:33 ب.ظ | کد خبر: 14048  

61855-185814-1390212827

گفتند به یک لبو فروشی

با غیر لبو چکار داری؟

ما صاحب عقل و علم و هوشیم

پا بر دم ماچرا گذاری؟

رأی ات بده و بدان که حقِّ

اظهار نظر دگر نداری

مائیم که دائمأ بریم از

این گرده ی مردمان سواری

خندید لبو فروش و گفتا

اکنون ز چه رو تو بی قراری؟

زحمت کشم و لبو فروشم

اما وطنم نمی فروشم

یک دست فروش ساده دیروز

در کوچه بساط خودبه پا کرد

چیزی نفروخت ،دست آخر

یک سجده ی شکربر خدا کرد

رندی ز کنار او گذشت و

با طعنه دهان خویش واکرد

کاین آب جوی از سرت گذشته

باید که چنین کرد و چها کرد

آن دست فروش دست خود را

چون وقت قنوت در دعا کرد

صد شکر،اگرچه ژنده پوشیم

اما وطنم نمی فروشم

راننده ی تاکسی ام که چرخم

چرخیده به پای چرخ میهن

آگاه ز سانتریفیوژم

پشت سر احمدی روشن

هر روز به “خط انقلابم”

هرگز نروم به خط دشمن

با رأی من است های و هوی ات

حالا تو رئیس،بنده لُمپن؟

من گرچه ضعیف و خسته هستم

با لطف خدای حی ذُوالمَن

هر شام و سحر به جُنب وجوشم

 اما وطنم نمی فروشم

…….. پی نوشت …….

من صاحب ذوق و خرده هوشم

هرگز وطنم نمی فروشم

شعر از امین یوسف زاده

ارسال نظر

     


-->