توی خیابان که راه میروند هرچه با خودت کلنجار بروی رابطهای خونیشان را در ظاهرشان پیدا نمیکنی، مادر غرور و حیای خود را در پشت بیحجابی دخترش چنان پنهان کرده تا مبادا دختر از داشتن چنین مادری خجالت بکشد و دختر چنان با افتخار بیحجابیاش را ارائه میکند که انگار نه انگار مادری با حجاب در کنارش قدم بر میدارد.
وبلاگ تلظی نوشت؛ همیشه وقتی چنین افرادی را میبینم تا مدت زیادی ذهنم مشغول میشود، مشغول باورهای غلط مادر که در پشت حجاب خود پنهان کرده است و شاید هم باورهای درستی که نتوانسته به دختر منتقل کند، از قدیم شنیدهایم که برای شناخت دختر باید به مادر نگاه کرد، اما این روزها با هیچ معادلهٔ ریاضی راه حلی برای این نوع شناخت پیدا نمیشود، چرا که در همان نگاه اول به وضوح میتوان فاصلهٔ تفکرات مادر و دختر را دید و شاید هم نه، شاید این دختران آرزوهای بر باد رفتهٔ مادران هستند که با فروش دخترانشان تلاشی مجدد میکنند در رسیدن به آنها و شاید هم گستاخی دختر مادر را به سکوت کشانده که مبادا اوضاع از این بدتر شود و مادر از این بیآبروتر.
راستی اگر بخواهیم این موضوع را آسیبشناسی کنیم مقصر چه کسی است؟ مادر؟ که چنان الگوی قوی و مناسبی برای دخترش نبوده و حالا هم دیگر کاری نمیتواند انجام دهد؟ یا دختر؟ که آنقدر در فرهنگ غرب فرو رفته، تا جایی که مادر و اعتقادات مذهبیاش را هم فراموش کرده؟