پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

به بهانه سالروز شهادت “شهید صیاد شیرازی”

بیست و یکم فروردین ماه بود. نسیم ملایم بهاری برگهای درختان را نوازش می‌کرد. پدر مطابق همیشه ساعت 6:30 آماده رفتن شد. من و برادر کوچکترم محمد همراه ایشان به مدرسه می رفتیم. پدر کنار ماشین در خیابان ایستاد. ناگهان مردی با لباس کارگران شهرداری جلو آمد، و نامه‌ای به پدرم داد، او هیچگاه راننده و محافظ نداشت. پدر نامه را باز کرد. در همین لحظه آن شخص اسلحه‌اش را بیرون آورد و چهار گلوله به سر پدرم شلیک نمود. با ناباوری به صحنه نگاه کردم نمی‌دانستم چه کار کنم، باورم نمی‌شد. در خیابان هیچ‌کس نبود که مرا درک کند، به سمت منزل همسایگان دویدم و با یکدیگر او را به بیمارستان فرهنگیان رساندیم. اما دیگر دیر شده و او به آسمان پر کشیده بود. با نگاهی به قامت غرق در خون او خاطره سال‌ها جهاد و دلاوری‌اش در ذهنم مرور شد، پدر قهرمانم آرام گرفته بود، صدای بال ملائک در گوش جانم پیچید و عطری بهشتی در فضا طنین افکند.

image_gallery

چند خاطره

1 ) در یکی از جلسات همراه چند تن از مسؤولین و فرماندهان خدمت امام (ره) رسیدیم و به ترتیب گزارش می‌دادیم. ناگهان همه حواسم متوجه امام شد. شخصی در حال گزارش دادن بود، هنوز جمله‌اش تمام نشده بود که یکدفعه حضرت امام بلند شدند و به سمتی از اتاق رفتند. امام بی‌مقدمه این کار را انجام داده بودند و همه متعجب بودیم. یکی از حضار گفتند: «آقا کسالتی پیش آمد؟» سپس امام پاسخی دادند که با تمام وجود لرزیدم. فرمودند: «وقت نماز است.» امام به نماز ایستادند و ما هم به ایشان اقتدا کرده، نماز را به جماعت خواندیم. آن روز اهمیت نماز اول وقت برای همه ما آشکار شد زیرا امام همواره می‌فرمودند:« در رأس همه امور جنگ است.» و حال آنکه در یک جلسه مربو ط به جنگ اقامه نماز اول وقت را ارحج می‌دانستند.

3 ) شهید صیاد شیرازی مردی با اخلاص، پاک نیت و صبور بود. عمری برای خدمت به اسلام و میهن اسلامی‌ در مقابل دشمنان ایستاد و هر آنچه داشت در طبق اخلاص گذاشت. ایشان روز عید غدیر خم به خدمت رهبر انقلاب (فرمانده کل قوا) شرفیاب شده بود. من شب قبل از آن خواب دیدم رهبر انقلاب با ناراحتی به من نگاه می‌کنند. عر ض کردم از من ناراحتید؟ فرمودند نه امام زمان (عج) هم از شما راضی است. من خوشحال شدم و تقاضای کارت ملاقات کردم و ایشان یک کارت به من دادند. پس از شهادت صیاد شیرازی فهمیدم که تعبیر خوابم شهادت همسرم بوده است. او روز عید غدیر، عیدی بزرگی از مولایش گرفت. مزد آن همه تلاش و عشق و ایثار فقط شهادت بود.

3 ) رضا ایرانمنش هنرپیشه و جانباز شیمیایی دوران دفاع مقدس نقل می کند که؛ در طول‌ دوران‌ بازیگری‌ خاطرات‌ زیادی‌دارم‌، اما اولین‌ کارم‌; یعنی‌ همان‌ «سجاده‌ آتش‌»در ذهنم‌ باقی‌ مانده‌ است‌. که البته‌ مربوط به ‌تصویربرداری‌ مجموعه‌ است‌. زمانی‌ که‌ این‌ فیلم‌را کار می‌کردیم‌، من‌ هر روز صبح‌ زود از خوابگاه ‌دانشجویان‌ بیرون‌ می‌آمدم‌ و با تاکسی‌ به‌ طرف‌میدان‌ انقلاب‌ می‌رفتم‌ و در آنجا به‌ اتفاق‌ سایردست‌اندرکاران‌ و عوامل‌، با یک‌ ماشین‌ به‌ محل‌لوکیشن‌ می‌رفتیم‌. . در یکی‌ از روزها از جلو خوابگاه‌ سوار تاکسی‌ شدم‌ تا به‌ میدان‌ انقلاب‌بروم‌، اما مشاهده‌ کردم‌ که‌ یک‌ پاترول‌ جلوتر ازمن‌ ترمز کرد و سپس‌ دنده‌ عقب‌ به‌ سمت‌ من‌ آمد؛ در کمال‌ تعجب‌ مشاهده‌ کردم‌ که‌ «شهید صیادشیرازی‌»» است‌. از آنجا که‌ لباس‌ بسیجی‌ پوشیده‌بودم‌ و با همان‌ لباس‌ باید در تصویربرداری‌ حضورپیدا می‌کردم‌، شهید به‌ من‌ گفت‌: «بسیجی‌ سوارشو، من‌ شما را می‌رسانم‌». ». ابتدا باور نمی‌کردم‌ که‌شهید صیاد است‌، اما پس‌ از این‌ که‌ سوار شدم‌،مطمئن‌ شدم‌ که‌ او خدابیامرز شهید صیاد شیرازی‌است‌‌. آن‌ روز گذشت‌ و پس‌ از آن‌ هم‌ چندین‌ بار پیش‌ آمد که‌ شهید مرا جلوی‌ خوابگاه‌ دید و تامسیری‌ رساند. . البته‌ ایشان‌ متوجه‌ شده‌ بودند که‌من‌ بسیجی‌ نبودم‌، بلکه‌ تنها هنرپیشه‌ بودم‌. پس‌ ازآن‌ هم‌ چندین‌ بار در شب‌های‌ احیا در خدمت‌این‌ بزرگوار بودم‌ و می‌توانم‌ بگویم‌ یکی‌ ازخاطرات‌ زیبای‌ من‌ همان‌ آشنایی با شهید صیادشیرازی‌ بود که‌ هیچ‌گاه‌ نمی‌توانم‌ آن‌ را از یاد ببرم‌.

پیام رهبر

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
«من‌المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا.
امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن نظامی مؤمن و پارسا و پرهیزگار، سپهبد علی صیاد شیرازی امروز به دست منافقین مجرم و خونخوار و روسیاه به شهادت رسید. این نه اولین و نه آخرین باری است که وای نورانی و سرشار از عشق و ایمان و وفاداری به آرمان‌های بلند الهی، هدف تیر خشم و عناد و عصبیت از سوی زمره جنایتکار و فاسدی که ادامه حیات خود را در خدمتگزاری به دشمنان اسلام داسنته است،‌ قرار می‌گیرد. و دست خائن خودفروخته‌یی، نهال ثمربخش انسان والایی را قطع می‌کند. سرزمین‌های داغ خوزستان و گردنه‌های برافراشته‌ی کردستان سال‌ها شاهد، آمادگی و فداکاری این انسان پاک‌ نهاد و مصمم و شجاع بوده و جبهه‌های دفاع مقدس یادآور صدهاخاطره از رشادت و از خود گذشتگی او حفظ کرده است. خطر مرگ کوچکتر از آن است که بندگان صالح خداوند را از راه او بازگرداند. و عشق به منال دنیوی حقیرتر از آن است که در دل نورانی شایستگان جایی بیابد، کوردلان منافق بدانند که با این جنایت‌ها روز به روز نفرت ملت ایران از آنان بیشتر خواهد شد. فضل بیکران الهی بر روح شهید عزیزمان علی صیاد شیرازی ولعنت و نفرین خدا و فرشتگان و بندگان صالحش بر ایادی منفور و مطرود استکبار. اینجانب شهادت این بنده‌ی برگزیده خدا را به ملت ایران به خصوص به یاران دفاع مقدس و ایثارگران جبهه‌های نور و حقیقت و به خانوده گرامی و فداکار و بازماندگان محترمش تبریک و تسلیت می‌گوییم و صمیمی‌ترین درود خود را به روح پاک او و به خون ناحق ریخته او نثار می‌کنیم.

وصیتنامه 

خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایتت قرار دادی. خدایا تو می‌دانی که همواره آماده بوده‌ام آنچه را که تو خود به من دادی در راه عشقی که به راهت دارم نثار کنم، اگر این نبود آنهم خواست تو بود. پروردگارا! رفتن در دست توست، من نمی‌دانم چه موقع خواهم رفت، ولی می‌دانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمان (عج) قرار دهی و آنقدر با دشمنان قسم خورده‌ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم. از پدر و مادرم که حق بزرگی بر گردن من دارند می‌خواهم مرا ببخشند، من نیز همواره برایشان دعا کرده‌ام که عاقبتشان به خیر باشد. از همسر گرامی و فداکار و فرزندانم می‌خواهم که مرا ببخشند که کمتر توانسته‌ام به آنها برسم و بیشتر می‌خواهم وقف راهی باشم که خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده،‌ آنچه از دنیا برایم باقی می‌ماند حق است که در اختیار همسرم قرار گیرد… خداوندا! ولی امرت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را تا ظهور حضرت مهدی (عج) زنده و پاینده و موفق بدار، آمین یا رب‌العالمین،‌ من‌الله‌التوفیق.

خاطرات صیاد شیرازی-دفتر اسناد انقلاب اسلامی

اخبار مرتبط