پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

ترکیب سبک های سنتی دزفولی با تکنیک های امروزی

دزمهراب: در ادامه می توانید گپ و گفت صمیمی دزمهراب با مداح اهل بیت استاد حاج رضا پوررکنی را ملاحظه بفرمایید.

دزمهراب:در ابتدا خودتان را معرفی نمایید.

رضا پور رکنی هستم. در سال ۱۳۳۴ درمحله مسجد در منزلی نزدیک حسینیه پیرنظر و در خانواده ای مذهبی به دنیا آدم. از سنین کودکی با مجالس اهل البیت (ع) خصوصاً روضه در ایام محرم و صفر آشنا شده ، و از همان زمان با الگو گرفتن از مداحان دزفول به استعداد خود پی بردم. دوره تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان ظهیر گذرانیم و از حدود ۱۰ سالگی در تکیه هم سن و سالان با کم رویی شعر خوانی می کردم تا اینکه در ۱۴ سالگی در حسینیه پیرنظر به عنوان همراه مداح ارزشمند حاج میرزا روحانی مهر در کوچه گردی های دهه اول محرم نوحه خوانی کردم، دوران متوسطه را در دبیرستان ۴ آبان سپری نموده و در همان زمان به هیئت متحده اباالفضل العباس (ع) پیوستم.دوره فوق دیپلم را در دانشسرای تربیت معلم به پایان رسانیده و در کسوت مقدس معلمی به تدریش در دوره ی راهنمایی مشغول گردیدم.در ابتدای مداحی ،اشعار را از بین کتاب های مختلف شعر انتخاب می نمودم تا اینکه در سال ۴۹-۱۳۴۸ در سن ۱۵ سالگی با شاعر توانمند عاشورایی مرحوم حاج محمدرضا گلستانی آشنا شدم و تا سال ۱۳۵۵ اشعار نوحه هایش را از ایشان می گرفتم و پس از آن از اشعار مرحوم بادلان ، آقای ناظمعلی و آقای دکتر سنگری استفاده می نمودم. در ایام جنگ تحمیلی و دفاع مقدس برخی اشعار را از آقای علی رضا تاج می گرفتم تا اینکه از سال ۱۳۶۸ گمشده خویش را یافتم و از اشعار زیبا و پرمحتوای شاعر جوان ، برادر حاج حسین بادروج استفاده نمودم و تا کنون که 26 سال می گذرد از تیترها و نوحه های ایشان در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی به نحو احسن استفاده می نمایم.

دزمهراب:درباره کلاس ها و دوره هایی که رفته اید و اساتید و همچنین شاگردان و کلاسهای آموزشی اگر دارید توضیحی بفرمایید؟  

سابق مثل الان نبود مخصوصا قبل از انقلاب مجالس رونق این چنینی نداشتند و نه دوره ای بود نه کلاسی و نه تشکیلاتی، هر کسی میخواست رشد کند خودش بایستی پیگیری می کرد تلاش می کرد وخودش را نشان می داد. آن موقع مقداری انحصاری بود یعنی به هرکسی میدان نمی دادند خیلی به ندرت پیش می آمد که فرد جوان و تازه کاری در هیاتی بخواند. مرحوم ذبیحی خداوند رحتمشان کند به ایشان خیلی علاقه داشتم و کارهایشان را دنبال می کردم و شعرهایش را می خواندم وبا تقلید و تمرین زیادی که کردم توانستم سبکی متناسب برای خودم انتخاب کنم . سعی بر شناخت دستگاه های موسیقی داشتم و از افرادی مثل مرحوم گلستانی در اوان جوانی استفاده می کردم و دیگرمسائل آموزشی را هم می گفتند و البته این بزرگواران با اینکه کمک می کردند اما ریزو درشت خیلی از مسائل را نمی گفتند مثلا می گفتند این شعر است به این سبک بخوانیدش در همین حد، من تمامی دستگاه ها و هرچه را بلدم به صورت تجربی و با تلاش خودم به دست آورده و یاد گرفته ام. الان اگر من می خواهم درسی بدهم جزییات روش را می گویم، تکنیک آنرا می گویم وهر آنچه که بلدم را به نسل جوان می گویم. مشکل جوانان این است که همه چیز را آماده می خواهند در مداحی هم همین طور است . در سال 59 مجمع الذاکرین را برای پرورش استعدادها راه اندازی کردیم کلاس مداحی را آقایان لطفی خلف،خاشع،شهروزیان،خودم و دیگردوستان هستند و کلاس دستگاه موسیقی را علیرضا تاج،آقای جهانی و مرحوم سید نوری و کلاس مقتل شناسی و روضه را آقای بادروج درس می دهند. این مجمع هرچند فرازو فرود هایی داشته است و گاهی تعطیل هم شده اما تا الان پابرجاست و کلاس آموزش مداحی برگزار می کند. در خصوص کلاس خصوصی هم پیشنهاد شده ولی نپذیرفتم و ترجیح می دهم در مجمع الذاکرین و هیات فاطمیون گاهی تدریس کنم.

 حاج رضا پورکنی بادروج

دزمهراب : نظرتان راجع به هیات ها در دزفول و دیگرشهرها و سبک های جدید مداحی و همچنین نقش و وظیفه مداح چیست؟

شناخت آنچنانی سر هیات ها ندارم ولی از هیات ها و مداحان ترکی خوشم می آید، هم صدایشان خوب است و هم درست عزادری می کنند من به آنها بیشتر علاقه دارم و البته سبکهای یزد و زنجان هم خوب هستند ولی صدای خوب بینشان ندیده ام و مداحی های بقیه را خیلی خیلی کم گوش میدهم و از بعضی مداحان تهران و سبکشان اصلا خوشم نمی آید و کار را خراب میکنند، ببینید وقتی کلام دو کلام شد سه کلام شد شعر خراب می شود در دزفول هم هیات هایی هستند که دوست دارند خودشان را شبیه آنها کنند و بنده اصلا از تقلید محض خوشم نمی آید و تقلید از اینچنین سبک ها مخصوصا پاپ کا را خراب و مبتذل می کند.

حاج رضا پوررکنی

 مداح نقش کاملا به سزایی در هیات دارد مداح باید هرچه دارد رو کند، سنگ تمام بگذارد و مخصوصا هیات هایی که بنده کار کرده ام می توانم بگویم همه چیز دست مداح است. اگر هیاتی شلوغ می شود یا خلوت به مداح برمی گردد به اخلاص و استعدادش برای مثال بنده برای مراسم عباسیه از اول هفته به فکر شعر هستم وقت می گذارم و جز مشغله هایم است که الحمدالله برنامه برکت گرفته است و یک موردی تا فراموش نکرده ام بگویم که شاید رضا پوررکنی مقداری معروف باشد، ولی کسی نمیداند یکی از علت های پیشرفت بنده و هیات استاد بادروج هستند ایشان که به زور دعوتشان می کنیم عباسیه هم استاد دانشگاه هستند هم حوزه درس خوانده اند که بنده از شعر و تجربیات ایشان استفاده می کنم .

دزمهراب:نظرتان راجع به مضامین انقلابی و اجتماعی و همچنین جریانی که میخواهد نهضت اصلی عاشورا را منحرف کند(صادق شیرازی) چیست؟

ما برای شهیدان میخوانیم برای امام زمان (عج) و مباحث اجتماعی مثلا (پراز شرک نو گشته دنیای مان ، عوض شد فقط شکل بت های مان، کمین ها سر راه تقوایمان بیا بیا مهدی ) ( بیا ای شکسته غمت شانه ها که شیطان زده خیمه بر خانه ها، زمین پرشده از ابن مرجانه ها) ( به خون شهیدان خون آفرین) (کجایید ای شهیدان علمداران عباس) سعی می کنیم از مباحث و مسائل روز در شعرهایمان استفاده کنیم.جریان صادق شیرازی و دارو دسته اش یک جریان کامل منحرف و طرد شده است که هیچ پایه او اساسی ندارد.

 

دزمهراب : چندسال پیش وقتی ضریح جدید امام حسین (ع) را می آورند دزفول در نزدیکی رودبند یک نوحه ای میخوانید( همیشه دورتو میگردم حسین(ع) ) و حاج آقای تکیه که یکی از همراهان ضریح تا کربلااست منقلب میشود و سخت تحت تاثیر جو و نوحه قرار میگیرد و همچنین اخیرادر همایش الف دزفول حاج سعیدحدادیان از صدایتان و سبک تان خیلی خوشش می آید. سئوالم این جاست که چه می شود کسانی که دزفولی نیستند ولی خوب خودشان در این عرصه بوده اند این چنین متاثر میشوند ، آیا سبک سنتی و دزفولی ویژگی خاصی دارد؟

آن شعر که خواندمش نوحه ی مسیر تاسوعای آن سال بود و دیدم به آن مراسم و استقبال میخورد و زبان حالی است از حضرت عباس گفتیم آنجا هم آنرا بخوانیم و الحمدالله جواب هم داد. آن نوحه که شما از آن تعریف میکنی منتقدین و طرفداران خاصی داشت بعضی ها که همیشه نقد میکنند آمدند و گفتند آقا شما محاوره ای خوانده ای و این در سبک و سیاق شما نبوده است و از آن طرف هم شاعرانی جوان که بااستعدادهم هستند مثل آقایان بشیری ، رمی و سیاهپوش آمدند پیش من و خوششان آمده بود ویژگی نوحه تلفیق آن بود یعنی بنده سعی کردم با دستگاهها موسیقی سنتی را با سبک دیگر بخوانم که خدا را شکر مثمر ثمر بود. و در خصوص سبک دزفولی هم باید بگویم که سبکی قابل دفاع و منحصر به فرد است که در نسل جوان متاسفانه یا طرفدار ندارد یا کمتر کسی میتوانند بخواند و آنچنان هم قوی به کار خود ادامه نمی دهد و بالاخره سبکهای سنتی ویژگی هایی دارند که اگر تجربه مناسب داشته باشی، صدایت مناسب باشد بتوانی درست از حنجره ات استفاده کنی موفقی و به نظرم این تجربه است که مداحان را متمایزمی کند.

دزمهراب: به نظر شما سبک های سنتی دزفول هنوز هم می توانند جوانان را جذب کنند؟

قطعا همینطور است. ما در همین عباسیه از سبک های سنتی دزفول استفاده می کنیم و می بینید که اقشار مختلف پیرو جوان هم می آیند. اما نکته اینجاست که این گونه سبک ها باید با تکنیک های امروزی همراه شود که ما این کار را می کنیم ما با استفاده از سبک های سنتی دزفولی و تلفیق آن با تکنیک های امروزی سعی می کنیم بهترین شیوه اجرا را داشته باشیم.

دزمهراب :توصیه شما به مداحان جوان نیست؟

صدا به همراه هنر استفاده از حنجره دو رکن اساسی در مداحی هستند. مداحان جوان باید کنترل حنجره خود را به طور کامل به دست بگیرندو آنگونه که می خواهند از آن استفاده کنند. چیزی که بسیار در برای مداحان جوان مهم و ضروری است سیکل اجرا تمرین اجرا تمرین است. یعنی به هیچ وجه نباید خسته شوند باید کامل برای مداحی خود وقت بگذرند تمرین کنند اجرا کنند تمرین کنند تابتوانند هم تکنیک ها و فنون را یادبگیرند وهم تسلط کامل بر صدا و حنجره خود داشته باشند.

دزمهراب: به نظر نوحه عاشورای امسال (زنده تر میشود حسین ع) چه از لحاظ معنی و سبک متفاوت به نظر میرسیدو بین مسیر دیگر روضه نمی خواندید؟

بله نوحه برگردان داشت، تلفیقی بود و داری مضامینی از مقتل و خطبه که زبان حال حضرت زینب س بود

 

دزمهراب: نظرتان راجع به موسیقی و کنسرت چیست؟

موسیقی چیزی است که نمیتوان منکر آن شد، سرود جمهوری اسلامی را با موسیقی میزنند آهنگ های انقلابی را با آلات موسیقی و همین نوحه برگرفته از یک سبک موسیقایی است که شعر آیینی به خود میگرید. امروزه نمیتوان جوان را الکی از یک چیزی محروم کرد، کنسرتی را لغو کنی که مجوزم دارداگر جوان را از امری که گناهی ندارد منعش کنی منع کردن بیخود شما آسیبش از برگزاری یک کنسرت خیلی بیشتر است .

دزمهراب :با تشکر از شما در آخر اگر خاطره ای یا نوحه ای خاطره انگیز برای حسن ختام دارید بفرمایید

مداحی هایی که جزء خاطره های خوب ما شده اند و حالت نوستالوژیک گرفته اند البته یکی و دوتا نیستند که به چندتا از آن هاکه بعداز گذر سالها هنوزم ماندگارند اشاره می کنم

مگذار رود دختر زهرا به اسیری

السلام ای یوسف زهرا کی به خاکت می سپارد

هستی ام مانده بر زمین ساربان آهسته بران

در این غروب لاله گون چه میکشد زینب

بسته ام یارب به تن احرام عشق لاشریک لک لبیک

بین من و بین حبیب حائل مشو روح الامین

و آخری هم، لا تمحو ذکرنا لا تمیت وحینا که برگردان دارد حسین من نمی میرد غمش پایان نمی گیرد

همیشه خدارو از بابت داشته هایم شکر می کنم و مغوذتین را هم می خوانم که خدایی نکرده گاهی غفلت نورزم با آرزوی موفقیت برای تمام خادمان اهل بیت و دوستان فرهنگی وکسانی که در سایت دزمهراب زحمت می کشند.

اخبار مرتبط