اصغرزاده در کشورهای ونزوئلا، لبنان، پاکستان، افغانستان، ترکیه، هند و… مستند ساخته است. «به نام آزادی» مشهورترین مستند او در مورد ونزوئلا، در شب انتخابات ریاستجمهوری ونزوئلا در این کشور پخش میشود؛ اما ظاهرا هنوز توفیق حضور در تلویزیون ایران را پیدا نکرده است و این داستانی است که ادامه دارد… فعلا
«پیمانهای پنهان» اخرین مستند او در مورد وقایع سوریه است و او همچنین نقش پررنگی در ساخت مجموعه مستند «یاران صبح» که روایتی از شهدای غیرایرانی جنگ ایران است دارد
صحبت های این مستند ساز با تلخیص با خبرگزاری تسنیم در زیر می آید:
محدود شدن انقلاب به داخل مرزها، نتیجهای جز انزوا و رخوت ندارد
اگر سایر انقلابهای دنیا را بررسی کنید میبینید که در صورت محدود شدن آنها به داخل یک کشور نتیجهای به غیر از انزوا و رخوت انقلاب حاصل نمیشود. اولین انقلاب عصر جدید انقلاب فرانسه است. این انقلاب عصر پادشاهی را به انزوا میبرد و ادبیات سیاسی جدیدی را در دنیا به واسطه جمهوری خواهی پدید میآورد. جمهوریخواهی برای فرانسه اولین پایه حکومت است. همچنین که انقلاب اسلامی یک مفهوم فراسیاسی است که در شکلهای انسانی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی یک مدل تفکری جدید را به وجود می آورد. اولین خواست این تفکر تک قطبی نماندن جهان است و تغییر نظام سلطه که مرحوم امام تحت شعار نه شرقی نه غربی به دنبال آن بود.
باید دنبال یارکشی باشیم/تفکری انقلاب اسلامی جهانی است
هویت مستقلی که هر ملت در پی ترسیم آن است و آن عزتی که هر فرد برای خودش میخواهد به تنهایی و توسط یک کشور به وجود نمیآید. اگر سخنگوی یک تفکر در همه قارهها وجود نداشته باشد به تدریج موج غالب تمدنی باعث شکست این تفکر حتی در کشور مبدا میشود. به عبارت ساده تر ما باید دنبال یارکشی باشیم تا بتوانیم توان و پتانسیل خود را به دنیا تزریق کنیم.تفکری که بیش از هر چیز منشاء فطری داشته و گفتمانی انسانی و جهانی است .
ما باید در پی رسیدن به مصداق «فان یدالله مع الاجماعه » باشیم. رسیدن به خرد جمعی و اتحاد قبل از اینکه یک هدف اسلامی باشد، یک خواست عقلایی است. در صحبت مرحوم امام و رهبری معظم صراحتا آمده است که اگر دولت ها اجازه دهند، ملت ها به یکدیگر پیوند میخورند.
مثلا شما فقط مدل اقتصادی انقلاب ایران را نگاه کنید. وقتی مدل انقلاب اسلامی را در حوزه اقتصادی بررسی میکنیم، میبینیم که شبیه مدلهای تکنوکرات یا سرمایهداری نیست. مدلهای غیر اسلامی بر اساس رسیدن به منفعت کامل و انحصاری برای صادر کننده تنظیم شده است. به عنوان مثال ما شاهدیم نگاه تمدنی غربی بعد از گذشت شصت سال از کشف اتم هنوز انرژی پاک منتج از آن را محدود به خود می داند و فقط بمب هسته ای و مشکلات آنرا به غیر خود تحمیل می کنند و در واقع با کشورهایی مثل ما بیشترمشکل نگاه اقتصادی دارند تا نگاه سیاسی چراکه آنها به دنبال انباشت هرروزه ثروت درمناطق آمریکای شمالی بوده و فاصله طبقاتی را در جهان افزایش می دهند طوریکه در صحرای آفریقا آب برای خوردن پیدا نمی شود و بسیاری از مردم به خاطر سوء هاضمه میمیرند وعملا و با شکلی نوین این آدم ها بردگان جوامع غربی می شونداز طرف دیگر ایران جدای از اعتراض به این نگاه در جهت یارکشی و وحدت با کشورهای همسو ومستضعف به آنها خدماتی نه بر مبنای پول که برمبنای نوع دوستی و انسانیت اهدا می کند به عنوان مثال هواپیمای بدون سرنشین را با تکنولوژی ساخت آن در اختیار کشورونزوئلا قرار میدهد.بیشتر این نوع نگاه موجب میشود که کشورهای اروپایی و آمریکا به تحریم ما بپردازندچراکه ما بازارهای آنها را به تعطیلی می کشانیم.
“من انقلابی هستم دیپلمات نیستم” یعنی صدورانقلاب در حوزه دیپلماتیک باید تغییر کند
وقتی رهبر انقلاب میگوید من یک انقلابی هستم و دیپلمات نیستم یعنی صدور انقلاب در حوزه دیپلماتیک ما باید تغییر کند. آیا دیپلمات ماست که مشکل دارد و رهبر انقلاب چنین انذار می دهد یا اینکه ادبیات بکار گرفته شده و سیاست های در این حوزه باید دچار تحول گردد؟
اما به طور خاص باید پذیرفت که متاسفانه انقلاب اسلامی ما هنوز زبان هنر ندارد و در حد یک خطابه باقی مانده است.و این باعث مغفول ماندن قدرت فرهنگ نسبت به سایر ابزار های فرهنگی شده است و در این میان ما چه به کررات دیده ایم که رهبران مذهبی ما با قوت کلام خود جور آن را به دوش کشیده خلا موجود را برای مدتی پر می کنند.
البته لازم به ذکر است مصادیق جدید فعالیتهای فرهنگی هنری برای ما تازه گی دارد و با توجه به مدل هضم تمدنی ما مدت بیشتری طول می کشد تا بتوانیم از ابزارهای فرهنگی عصر جدید بهره بریم . اوج زبان فارسی ما و تولید صنایع ادبی فاخر ما بعد از سیصد، چهارصد سال از پیدایش زبان فارسی در شمال خراسان بزرگ پدیدار شده است و پس از چندی تا آدربایجان را ازآن خود کرد و زبان پهلوی را کنار زد . جالب آنکه زبان فارسی بوسیله آثار فرهنگی و هنری مثل شعر جغرافیای سیاسی خود را گسترش داد و مفاهیم انسانی اسلامی و انقلابی خود را برای مخاطبان خود رهنمون کرد. سینما نیز زبان تمدن جدید است که تنها 30 الی 40 سال است که به طور جدی در کشور دنبال میشود. تازه سینما با دیدگاهی قهری و ویژه وارد ایران شده است وچون تاریخ آن بیشتر در حمایت از شرور بوده در داخل بدون نگاه به ماهیت آن با نوعی دافعه از جانب جریان های احساسی مذهبی روبرو شده است. سینما ابزار دست یهودیها بود و اینگونه برای ما ترسیم شده که فقط رواج دهنده فحشا است. این تاریخ در هویت سینما نیزبرای ما تأثیرگذار بوده است. به واسطه همین تاریخ بسیاری از اقشار مذهبی و تودههای اجتماعی ما سینما را پس زدند و وارد آن نشدند. البته امام (ره) تأکید کرده بودند که ما با سینما مشکلی نداریم و با فحشا مخالفیم. رهبری هم در دیدارهای خود با علما تاکید داشتند که اسلام و علمای اسلام باید روی هنرهای مدرن ازجمله سینما نظر داشته باشند. اگر ما آگاهانه و باتلاش واسع به این امور بپردازیم همان اتفاقی است که می تواند شاهکارهای فرهنگی و هنری پس از پیدایش زبان فارسی در ایران را برای هنر های جدید نوید دهد.از طرفی دیگر مضامین فکری و فرهنگی در سینمای غرب کمرنگ شده و به تکرار افتاده اند. آیت الله جوادی آملی معتقد است اروپا منتظر سینمای اسلامی است. این اتفاق به تدریج تحقق پیدا می کندو مصادیق عینی آن را ان شاء الله میتوانیم بینیم.
جو روشنفکری مریض در ایران اجازه کار کردن به توده های مردم به ویژه مذهبیها را نمیدهد
جو روشنفکری مریض در ایران اجازه کار کردن به توده های مردم به ویژه مذهبیها را نمیدهد. روشنفکران همیشه سعی داشتهاند بین مفهوم سینما و دین جدایی ایجاد کنند. از اندیشههای سکولار روشنفکران تا کم کاری بچههای حزب الهی موانعی بوده که در این مسیر قرار گرفته و باید برطرف شود. اگر از منظر کلان به این موضوع نگاه کنیم میبینیم که حتی بخشی از این سیر هم طبیعی است. مقوله فرهنگ و هنر سالها نیاز به تتبع و تحقیق دارد و هنوز باید تا رسیدن به سر منزل مقصود صبر داشت.چراکه ما هنوز در مرحله ترجمه این متون از غرب هستیم و نیاز به تولید مبانی حکمی مبتنی بر ارزش های ملی و مذهبیمان داریم
مدیریت بینالمللی فرهنگی، انقلاب را در برنامه تشریفاتی 22 بهمن محدود میکنند و اجازه انتقال نمیدهند/ وزارت خارجه و شخص شاکری توضیح دهند
آنها انقلاب اسلامی را در برنامههای رسمی و تشریفاتی خود در 22 بهمن محدود کردند و اجازه انتقال آن را نمیدهند. برای ما نیز که به صورت خودجوش و خودخواسته و جدا از منافع مادی به پاکستان رفتیم تا قدمی در راه تاریخ کشورمان برداریم مانع تراشی میکنند. این افراد واقعا چه نیتی دارند؟ وزارت خارجه و شخص شاکری باید توضیح دهند.
سفیر ایران در ونزوئلا تسهیلکننده کار مستندسازی ما در این کشور بود/ شب انتخابات تلویزیون ونزوئلا مستند ما را پخش کرد
در سفر اخیرم به ونزوئلا، اگرنگاه جهادی «حجت الله سلطانی» به عنوان سفیر وقت ایران در ونزوئلا نبود، کار ما به سرعت به فیلم مستند تبدیل نمیشد و در مهمترین جشنواره ایران برگزیده نمیشد. وقتی چاوز فوت کرد، آنها از ما دعوت کردند که اثرمان را در ونزوئلا نمایش دهیم. جالب اینجاست که مسئولان ونزوئلایی تصمیم گرفتند شب انتخابات سرنوشت ساز رادونسکی این فیلم در سیمای آنجا نمایش دهند. در اینجا میتوان دید که اندیشههای یک سفیر چقدر میتواند کارکرد داشته باشد. این مستند برای خود شخص سلطانی و وزارت خارجه باعث افتخار شد چون باعث پیوند رسانه ای ایران و ونزوئلا شد.
وزارت خارجه جوابگو باشد/ علمداران منافع ملی ما باید جوابگوی سیاستگذاریهایشان باشند
امروزه با نگاهی جزمی و نظامی امنیتی به فرهنگ مینگرند. به نظرم باید یک مناظره مکتوب در خبرگزاری شما انجام شوند و این افراد بیایند و جواب دهند که چرا اینگونه عمل میکنند. علمداران منافع ملی ما باید جوابگوی اساس سیاست گذاریهای خود باشند تا ما نیز بتوانیم بهتر از حقوق حقه مردمان خودمان دفاع کنیم.
در افغانستان فیلمی درباره ایران ساخته شده است که جالب توجه است. در داستان این فیلم مادری می خواهد بچه خود را در دبستانی ایرانی بگذارد و به او اجازه نمی دهند. این مادر برای آموزش بچه اش تا تن فروشی پیش می رود. در ادامه فیلم این بچه به ترکیه میرود و دکتر میشود و به افغانستان بازمیگردد.
سالهاست که بزرگترین جمعیت خاموش کشور ایران، مهاجرین افغان هستند
نماینده فرهنگی ایران در افغانستان بسیار راحت مطرح میکند که این فیلم ساخته شده است و ما با قماندان عطا مسئول استانداری صحبت کردیم تا این فیلم پخش نشود. او این کار را یک کار فرهنگی هنری میداند. ما می گوییم اگر امسال پخش نشود، پس سال دیگر چی؟ بالاخره سی دی آن که بیرون میآید. اگر میخواهید مقابله کنید نباید کاری از جنس نظامی و امنیتی باشد. برای مقابله فیلمی درباره مهاجران افغان بسازید. کاری هم نمیخواهد انجام دهید، کافی است در وزارتخانه را باز کنید و از یک فرد رسانه ای فعال دعوت کنید. این اثرگذارتر است اما برخورد امنیتی تبعات بدی دارد. سالهاست که بزرگترین جمعیت خاموش کشور ایران، مهاجرین افغان هستند. یکی از دوستان محقق به من میگفت که برخورد ما با مهاجرین افغان از بهترین برخوردها با مهاجرین در سطح دنیا است.اما حالا کار به جایی رسیده است که این پتانسیل در داخل کشور تبدیل به گزینه ای علیه ما شده است.
تنها به وسیله فرهنگ و انتخاب تاکتیک درست از طرف مدیران فرهنگی میتوان با این مسائل مقابله کرد. منظور من از مدیر فرهنگی تنها رایزن فرهنگی نیست بلکه یک سفیر، یک کنسولگری و دیدگاه تک تک کارگزاران جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف است. ما بسیار شنیدهایم که می گویند جامعه ما نسبت به صدور فرهنگی و یا کمک به لبنان شبهه دارد و این درحالی است که ما متوجه نکردیم جامعه خودمان را که معنای بردن خاکریز به کشور دیگر یعنی چه؟
اگر جنگ سوریه تمام شود، جنگ به کشور خودمان میآید. پیرامون ما اقلیتهای مذهبی زیادی هستند. عصبیت مذهبی چیزی نیست که محدود به کشوری خاص باشد. الان ما جبهه و خاکریزمان را به کشوری دیگر برده ایم. وقتی به نیروهای حزب الله کمک میکنیم و شمشیر را روی سر اسرائیل میگیریم، به این معناست که خط جغرافیایی سیاسی خودمان را افزایش داده ایم. وقتی این شبهات در جامعه باشد و ما نتوانیم به آنها پاسخ دهیم، تبعات زیادی برای جامعه دارد.
دستفروش ونزوئلایی با افتخار میگفت نفتمان را به بولیوی و کوبا هدیه میدهیم/ او اندیشه «یدواحده» دارد اما مدیر فرهنگی جمهوری اسلامی ندارد
ما به آمریکای لاتین رفتیم و با یک دستفروش که در انقلاب ونزوئلا سهیم بوده صحبت کردیم. او میگوید ما با افتخار نفتمان را به بولیوی و کوبا هدیه می دهیم. اندیشه رسیدن به «ید واحده» برای چنین فردی که از پایین ترین طبقات فکری جامعه است تقویت شده است. اما انقلابی بودن هنوز به وسیله افراد فرهنگی ما تبدیل به وجاهتی اجتماعی نشده است. هنوز مدیرفرهنگی رسما این موضوع را مطرح و از آن تحلیل درستی ندارد.
تسنیم