تصویر زیر، عکس زیباترین جوان ایران در سال 38 است که بر روی جلد مجلات آن سال منتشر شد. این تصویر متعلق به شهید «سید مجتبی هاشمی» است. او که بعدها به عنوان فرمانده گروه چریکی فداییان اسلام، با نیروهایی که لباس رزمشان، شلوار کردی و زیرپیراهنی بود، نه تنها قدرت ابتکار عمل را در آبادان از دشمن گرفت، که خوابهای شوم او را برای تصرف کامل اهواز به کابوس بدل کرد.
شهید سید مجتبی هاشمی، در شهریور 1319 در محله شاپور تهران به دنیا آمد. او سومین فرزند خانواده بود و در جوانی به سبب ظاهر، نظر هر بینندهای را به خود جلب میکرد، به طوری که در سال 38 به عنوان زیباترین جوان ایران شناخته شد. او برای استخدام به ارتش رفت اما جو حاکم بر ارتش را مناسب حالش نمیبیند و از آنجا بیرون آمد و به شغل آزاد روی آورد. او که در کنار کار، به ورزشهای باستانی و کُشتی نیز مشغول بود، در سال 42 به هیئتهای مذهبی پیوست و بارها به دلیل مبارزاتش، توسط نیروهای ساواک تحت تعقیب قرار گرفت.
آقا سید مجتبی، قبل از انقلاب، ازدواج کرد و با آغاز مبارزات مردم علیه شاه، کم کم زندگیاش رنگ و بوی سیاسی گرفت تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید. در زمان ورود حضرت امام جزو نخستین افراد حلقه محافظان حضرت امام در کمیته استقبال قرار میگیرد؛ وی بعد از پیروزی انقلاب، جزو یکی از مؤسسین کمیته انقلاب اسلامی منطقه 9 بود.
او از سوی حجتالاسلام خلخالی مأمور به شناسایی و دستگیری ضد انقلاب شد و با آغاز غائله ضد انقلاب در غرب کشور، به پاوه رفت و اینجا بود که پایش به جنگ باز شد و با آغاز رسمی جنگ، جزو نخستین افرادی بود که خود را به جبهههای جنوب رساند. اما در این مسیر حدود 80 نفر از بچههای انقلابی را که از اعضای بیرون زده از ارتش پیش از انقلاب، اعضای ستاد مبارزه با مواد مخدر و کمیته انقلاب اسلامی سابق بودهاند را نیز با خود همراه کرد.
یک بار خواست با نیروهایش به جبهه برود که اتوبوس پیدا نمیکند. موضوع را به حجتالاسلام خلخالی اطلاع دادند، وی میگوید خود را با دو اتوبوسی که با آنها مواد مخدر حمل میشده و الان توقیف است، به جبهه برسانید و بعد که به مقصد رسیدید، راننده را آزاد کنید.
سید مجتبی هاشمی در سال 59 گروه فداییان اسلام را تشکیل داد و تا سال 61 و شکست حصر آبادان، بیش از 10 هزار نفر نیروی مردمی از سراسر کشور در قالب فداییان اسلام به فرماندهی او وارد جنگ شدند.
سید مجتبی، در این مدت در دو محور عملیاتی، زیر پل خرمشهر و جبهه ذوالفقاریه آبادان با تشکیل دو خاکریز به عنوان خط اول (الله) و خط دوم (علی) نیروها را سازماندهی کرد و به مدت یک سال در سرما و گرمای بالای 50 درجه با کمترین امکانات و تحمل رنج و مشقت زیاد، توانست سدی مقابل ماشین مجهز جنگی ارتش عراق ایجاد کند و با همرزمانش 300 شهید و 400 جانباز تقدیم اسلام کرد.
بعد از شکست حصرآبادان، حضرت امام خمینی (ره) طی پیامی تشکرآمیز از زحمات رزمندگان فداییان اسلام تقدیر و تشکر کرده و گروه فداییان اسلام رسماً به کار خود در جبههها پایان داد.
فعالیتهای مبارزاتی پیش و پس از انقلاب شهید هاشمی علیه منافقین و ضد انقلاب، موجب شده بود که کینه او را به دل بگیرند و به هر طریقی در صدد از سر راه برداشتن او باشند. تا آنجا که در دوران حضور شهید هاشمی در جبهههای جنوب، چندین بار تلاش کردند در آبادان او را مورد هدف قرار دهند اما نتوانستند.
سید مجتبی هاشمی و خانوادهاش بارها از طرف منافقین، تهدید به مرگ شده بودند اما سید لحظهای از عزم خود برای یاری رساندن به جبههها فروگذار نکرد. او بعد از مدتی از جبههها برگشت و مغازه لباسفروشیاش را دوباره دایر کرد.
بالاخره، بعد از پخش اعلامیههایی که در آن نام آقا سید و چند تن دیگر از بچههای فداییان اسلام به نام افرادی که توسط منافقین اعدام خواهند شد، ذکر شده بود، عاقبت در آستانه ماه مبارک رمضان سال 64 شهید سید مجتبی هاشمی، از پشت سر هدف گلوله خشم منافقین قرار گرفت و به شهاد رسید.
منبع: تا شهدا با شهدا