به گزارش دزمهراب محمدحسین درچین درآخرین بروز رسانی چمدان آبی نوشت:
همیشه آرزوی ما این بود که برادرم”سردار شهید عبدالکریم پورمقامی“را در لباس سبز زیبای سپاه پاسداران ببینیم اما تواضع و فروتنیش باعث می شدکه هیچ گاه این لباس را به تن نکرده و ترجیح بدهد با همان لباسهای خاکی بسیجیش به منزل بیاید . بارها مادرم از او تقاضا می کرد و به او می گفت : مادرت فدایت شود من هم دلم می خواهد تو را مانند دوستانت در لباس مقدس سپاه ببینم اما او هیچگاه قبول نمی کرد حتی یکبار هم به اصطلاح آب پاکی را روی دست مادر ریخت و گفت : مادر می ترسم پوشیدن این لباس باعث غرور من بشود و شما هم پیش در و همسایه از من تعریف کنید . مادر هم دیگر هیچ چیزی نگفت . تا اینکه یکبار برای خداحافظی و اعزام به خرمشهر به منزل آمده بود در حالیکه چند تن از دوستانش او را همراهی می کردند . با تعجب دیدیم که لباس سپاه به تن کرده شاید هم دوست نداشت تنها خواهش مادرش را بعد از چند بار گفتن ، زیر پا بگذارد همین که با آن لباس سبز وارد منزل شد چهره اش آن قدر نورانی و ملکوتی شده بود که بی اختیار من و مادر و خواهرانم گریه مان گرفت و بی اختیار اشک از چشمانمان سرازیر می شد او که چهره ای همیشه خندان داشت نگاهی به قامت خود کرد و یک آن خود را ور انداز نمود و دوباره خندید و گفت : چرا گریه می کنید من که هنوز شهید نشده ام . از همان موقع معلوم بود که او دیگر تعلق به دنیا نداشته و جزو آسمانی هاست . من هیچ گاه معنی آسمانی شدن را نمی فهمیدم تا اینکه آن روز برایم به وضوح روشن شد که وقتی می گویند فلانی آسمانی شده یعنی چه ؟ نور از صورتش می درخشید و ساعتها بعد از رفتنش اشک از دیدگانمان خشک نمی شد و هنوزکه هنوز است و سی و چند سال از آن زمان می گذرد بی اختیار گریه ام می گیرد و با خود می گویم خوشا به سعادتش که آسمانی بود و آسمانی شد . و حق هم همین بود که به آسمانیها بپیوندد و طولی نکشید که بعد از آن اعزامش به خرمشهر در عملیات خنثی سازی میدان مین در محور کرخه و در جبهه ی عنکوش (غرب دزفول)به فیض شهادت نایل آمد .
راوی : خواهر سردار شهید عبدالکریم پورمقامی
منبع : وبلاگ چمدان آبی