پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

شلوار‌های آب‌رفته، انعکاس ذهن‌های خواب رفته

اگر همان روزی که امام خامنه ای تذکر دادند که به مسئله طراحی لباس اهمیت دهید و شما تنها سر تکان دادید و رفتید، توجه می‌کردید امروز دختر و پسرهای هم نسل من مجبور نبودند تحت کم کاری‌های صورت گرفته جذب لباس غربی‌ها شوند. 139304141228139683141413
درباره حجاب تا به امروز مطالب و مستندات فراوانی تولیده شده است و سخنرانی‌های گسترده‌ای صورت گرفته است ولی متأسفانه با یک مطالعه میدانی ساده این نکته حاصل می‌شود که نه تنها فعالیت‌های صورت گرفته نتیجه نداشته است، بلکه بدحجابی جای خود را به بی‌حجابی می‌دهد.

شرایط پیش آمده باید همه آن‌ها را که می‌خواهند در این حوزه فعالیت کنند بیدار کند، که ادامه مسیر گذشته توفیقی برای ما حاصل نخواهد داشت و اگر از امروز تلاشی در این حوزه می‌خواهد صورت پذیرد باید با شناخت “جامعه هدف” باشد.

شرایط گذشته این نکته را برجسته می‌کند که در خیلی از موارد نگاه به مقوله حجاب نشات گرفته از تعصب‌های فرهنگی بوده است. تعصب‌هایی که ناظر به تحولات نبوده و تنها “زدگی” ایجاد کرده است.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد مشکل اصلی جوان امروز هم تئوری حجاب نیست زیرا همه ابنا بشر تعالی خود را در انسان بودن خود جست‌وجو می‌کنند و نمی‌پسندند دیگران به آن‌ها به خاطر زیبایی‌های مادیشان توجه کنند که اگر رابطه‌ای بر اساس مهیج‌های مادی برقرار شود دیگر عنوان رابطه انسانی را نمی‌توان بر روی آن گذاشت. پس اگر مشکل تئوری حجاب نیست چرا به قول نگارنده بد حجابی تبدیل به بی‌حجابی شده است؟

برای تحلیل این موضوع باید این نکته را پذیرفت که انسان دارای نیازهایی است که اگر به موقع به آن پاسخ داده نشود به گونه دیگری خودنمایی می‌کند. گاهی این نیازها در تقابل و رویایی یکدیگر قرار می‌گیرند. از سوی دیگر برخی از نیازها وابسته به زمان هستند. یعنی سن عامل اساسی در بروز این نیازهاست.

یک دختر ایرانی هم نیاز دارد مورد توجه قرار گیرد و هم بر نمی‌تابد کسی به عنوان کالا به او نگاه کند و هم به طور فطری نیاز به عفیف بودن را در وجود خود احساس می‌کند.
این مقدمه اگر فهم نشود نه تنها معمای حجاب، که معمای بسیاری از مشکلات جوانان حل نمی‌شود.

حالا یک دختر ایرانی را در نظر بگیرد که در نظام آموزشی آموخته که حجاب موجب عزت زن می‌شود و او را از تیررس چشم‌های آلوده نگه می‌دارد و … اما این دختر وارد جامعه‌ که می‌شود تمام آموخته‌هایش زیر علامت سوال قرار می‌گیرد. پوشش بازیگران محبوبش را می‌بیند در تعارض با آن عفتی است که در وجودش احساس می‌کند، به بازار خرید می‌رود می‌بیند مانتوی مورد علاقه‌اش یا یاید نازک باشد یا کوتاه و آب رفته، به تعصب‌های خانواده که می‌رسد برای لجبازی با پدر یا مادری که او را مجبور به داشتن پوشش مورد علاقه آن‌ها کرده‌اند، برای مخالفت با نظر آن‌ها دقیقاً برعکس فطرت خویش، پوششی را انتخاب می‌کند که شاید در حالت عادی تمایلی به داشتن آن ندارد.

با نگاهی به مقدمه مطروحه؛ این دختر نیاز به دیده شدن دارد، نیازی که در ساده‌ترین شکل ممکن، یعنی عریان کردن بخشی از زیبایی‌های ذاتی‌اش یا آرایش اعضای بدنش و یا پوشیدن لباس‌هایی که جذابیت‌های ظاهری را نمایان می‌کند، به این نیاز خود پاسخ می‌دهد. دقت داشته باشید ما اصلاً با نگاه ارزشی به این مقوله نمی‌پردازیم و فقط در حال تشریح موقعیت هستیم.

کمی ریزتر شویم و به عقب برمی‌گردیم. البته نه خیلی دور، همین سال گذشته که پوشش ساپورت در میان جامعه زنان جایگاهی نداشت. در آن دوران کسی فکرش را نمی‌کرد که دختر با فرهنگ ایرانی بخواهد با چنین پوششی در جامعه حاضر شود. پس سوالی که باید پاسخ داد همین است که چرا این اتفاق فراگیر شد.

شاید یکی از دلایل اصلی این باشد که اهالی فن در حوزه طراحی لباس، پوشاکی را طراحی نکردند که در عین زیبایی کرامت‌های انسانی را رعایت کند و در این میان شیطنت برخی فرصت‌طلبان زیر سایه غفلت مسئولان را نیز نباید فراموش کرد.

نگارنده معتقد است در طول این سال‌ها به اندازه کافی بر سر جامعه هدف با الحان مختلف – درست یا نادرست به حق یا ناحق – داد زده‌ایم و حالا نوبت این است که بر سر افرادی داد بزنیم که دست روی دست گذاشته‌اند و به جای کار عملیاتی دائم سخنرانی می‌کنند.

باید به این افراد گفت عملکرد شما، آدم را یاد افرادی می‌اندازد که در بحبوحه جنگ ایران و عراق برای ادامه تحصیل به خارج کشور رفتند، به این بهانه که فردای ایران نیاز به افراد متخصص دارد…

واضح‌تر بگویم وقتی دشمن با تفنگ به شما حمله می‌کند، باید تفنگ در دست بگیری و از کیانت دفاع کنی، اگر در برابر تفنگ دشمن قلم به دست بگیری و دائم بنویسی که دشمن دارد جوان‌های ما را می‌کشد آیا تاریخ به عقل من و شما نمی‌خندد.

بلندتر فریاد می‌زنم اگر همان روز که امام خامنه‌ای تذکر دادند که به مسئله طراحی لباس اهمیت دهید توجه درخوری می‌دیدیم امروز دختر و پسرهای هم نسل من مجبور نبودند تحت کم کاری‌های صورت گرفته جذب لباس غربی‌ها شوند و به‌گونه ای در شهر ظاهر شوند که اگر به فطرت عفیفانه خود نگاهی از سر صدق بیاندازند شاید پوشش دیگری را انتخاب کنند.

صدایم گرفت، ولی با همین صدای گرفته می‌گویم که هنوز دیر نشده و هنوز فرصت باقی است. به مراسم‌ شب‌های قدر نگاه کنید. هم نسلی‌های مرا ببینید که چگونه روح خداجویشان به خروش آمده است. پس تا فرصت هست، دست به کار شوید و برای هم نسلی‌های من پوششی تولید کنید که در عین جذابیت‌های جوانی عفت آنان را محفوظ نگه دارد.

اخبار مرتبط