تخته گاز به سمت خانه می رفتم، چشمانم به جز جاده هیچ چیز را نمی خواست ببیند، مرغ ذهنم داشت یک تخت گرم و نرم، یک پتوی گلبافت را می دید که آماده ی یک خواب عمیق و زدودن کولبار خستگی 24 ساعت بیدار باش ….
راستی یک سالی بود رفته بودم مرد تر بشوم . لباس مردی بر تن، درراه با ماشین شخصی به سمت خانه می رفتم، جاده ی چمگلک، پل چهارم خرداد، جاده ی پارک دولت و ناگهان…..ناگهان….
فرمانده ی شهید محمد مهتدی …….برق از چشمانم پرید، خستگی پرید، مرغ ذهنم برگشت…..بابا چقدر فرمانده. نا خوداگاه کلاهم را از صندلی بغل برداشتم بر سر گذاشتم تازه می خواستم وارد شوم که احساس کردم گروهی با هم گفتند: ….ایست….، ایستادم….،کیستی.…سربازم، همشهریم، دوستم،…..زبانم کند شده بود ، با کی کار داری….نمی دانم …..ش…شم….شما….
ناگهان صدای خندشان بلند، بفرما آقا، حاجی گفت: بنده ی خدا رو کم سر کار بذارسید جان ، سید گفت: تقصیر منه که می خواستم حال بچه ها عوض بشه نخواستیم……دوباره زدن زیر خنده. هرچی نگاه کردم کسی نبود، دیوانه شدم ،ترسیدم، که ناگهان یکی دستمو گرفت گفت: سرباز، ماییم یه نگاهی به ماهم کن، ثواب داره ها……دیدم جلوی مقبره جاویدالاثرها هستم آرام ولی می خندیدند …..می خندیدند(شهید و اخم حاشا)
آرام شدم، سلام کردم، وارد شدم به ردیف فرمندهان که رسیدم نا خودا گاه دستم به کلاهم چسبید صفت و خشک ، منتظر گفتن 10 روز اضافه خدمت 3 روز ممنوع الخروج ….
بودم که صدای یکی از دوستان رو شنیدم گفت: دستتو بنداز، فرمانده خودتی، چایی می خوری، تازه دمه ، زغالیه ها راستی اینجا چقدر سرده من با تعجب گفتم سرد؟
نگاه کردم دیدم جلوی مزار شهید محمد مهتدی هستم(بعدها فهمیدم که شهید مهتدی رو در سرمای کردستان به شهادت رسانده اند)
کم کم داشتم عادت می کردم…….
ردیف دوم، سوم…….شهدای عملیات فتح المبین، بیت المقدس و…. دیگه تمام وجودم آرام شده بود رفیق شده بودیم، پایین پای یکی از شهدا نشستم، کلاهمو در آوردم، دستی توموهام کشیدم، که یکی تو گوشم گفت، دایی جان دیر به دیر سر می زنی . بابا ما هم دل داریم ، دیدم رو پای دایی شهیدم حمید رضا مرساق نشستم تا خواستم بگم دایی گرفتاریم دیگه، گفت خوش آمدی، صفا دادی، انشاا… موفق باشید چه خبر از مامان، بابا، خوبن؟ سلام برسون. راستی دایی به دوستات بگو دعای ماست که داره کشورو می چرخه، یواش گفتم دایی چیکار کنم، چی بگم. گفت بهشو بگو ما که توقعی نداریم، هفته ای تا هفته ای، هر جا که بودن به نیت خون ما شهدا، سلامتی رهبرمون که خیلی به ما سر می زنه،امام عزیزمون که پیشمونه و امام غائب مون ………صلوات….همین
یا علی.