حضرت آیتالله خامنهای در دیدار هفتهی گذشته با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، به تشریح بحث «تهاجم فرهنگی» علیه کشورمان پرداختند. به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR کلیپ صوتی «ضد حمله» را با هدف پاسخ به این پرسش که «در برابر تهاجم فرهنگی چه کنیم؟» تهیه و منتشر کرد.
جهت دریافت کلیپ صوتی کلیک نمایید (ضد حمله)
در این محصول، از سخنان رهبر انقلاب اسلامی طی ۲۵ سال اخیر درباره بحث «تهاجم فرهنگی» استفاده شده است.
سخنان حضرت آیتالله خامنهای که در این کلیپ صوتی میشنوید:
این حرکت عظیمى که با انقلاب اسلامى شروع شد، یک حرکت تمام شده نیست؛ مطلقاً تمام شده نیست، آن حرکت ادامه دارد. همینى که حالا معمول شده که در بیانها و در تلویزیون و توى تبلیغات و توى دادگاه و توى زبان همه، میگویند: جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنى الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمیزنم، من از بعد از جنگ – از سال ۶۷ – همیشه این را گفتهام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را مىبینم؛ چه بکنم اگر کسى نمىبیند؟! چه کار کند انسان؟! من دارم مىبینم صحنه را، مىبینم تجهیز را، مىبینم صفآرائىها را، مىبینم دهانهاى با حقد و غضب گشوده شده و دندانهاى با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همهى این آرمانها و علیه همهى آن کسانى که به این حرکت دل بستهاند را؛ اینها را انسان دارد مىبیند، خب چه کار کند؟ این تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظیفه داریم. وظیفهى مجموعهى فرهنگى و ادبى و هنرى هم وظیفهى مشخصى است: بلاغ، تبیین؛ بگوئید، خوب بگوئید. من همیشه تکیه بر این میکنم: بایستى قالب را خوب انتخاب کنید و هنر را بایستى تمام عیار توى میدان بیاورید؛ نباید کم گذاشت، تا اثر خودش را بکند.
بیانات در دیدار جمعی از شعرا ۱۳۸۸/۰۶/۱۴
الان، یک کارزار فکرى و فرهنگى و سیاسى در جریان است. هر کس بتواند بر این صحنهى کارزار و نبرد تسلط پیدا کند، خبرها را بفهمد، احاطهى ذهنى داشته باشد و یک نگاه به صحنه بیندازد، برایش مسلّم خواهد شد که الان دشمن از طرق فرهنگى، بیشترین فشار خود را وارد مىآورد. کم هم نیستند قلمبهمزدها و فرهنگیهاى دین و دل و وجدان باخته و نشستهى پاى بساط فساد استکبار – چه غالباً و اکثراً در خارج کشور و چه تکوتوکى در داخل کشور – که براى مقاصد استکبارى، قلم هم بردارند، شعر هم بگویند، کار هم بکنند و دارند مىکنند.
نبرد فرهنگى را با مقابلهى بهمثل مىشود پاسخ داد. کار فرهنگى و هجوم فرهنگى را با تفنگ نمىشود جواب داد. تفنگ او، قلم است. این را مىگوییم، تا مسؤولان فرهنگ کشور و کارگزاران امور فرهنگى در هر سطحى و شما فرهنگیان عزیز – اعم از معلم و دانشجو و روحانى و طلبه و مدرّستان، تا دانشآموزتان و تا کسانى که در بیرونِ این نظام آموزشى کشور مشغول کارند – احساس کنید که امروز، سربازِ این قضیه شمایید و بدانید که چگونه دفاع خواهید کرد و چه کارى انجام خواهید داد.
دیدار با گروه کثیری از فرهنگیان کشور و جمعی از کارگران ۱۳۶۹/۰۲/۱۲
ما چند سال قبل از این بحث تهاجم فرهنگى را مطرح کردیم؛ بعضىها اصل تهاجم را منکر شدند؛ گفتند چه تهاجمى؟ بعد یواش یواش دیدند که نه [فقط] ما میگوییم، خیلى از کشورهاى غیرغربى هم مسئلهى تهاجم فرهنگى را مطرح میکنند و میگویند غربىها به ما تهاجم فرهنگى کردند؛ بعد دیدند که خود اروپایىها هم میگویند آمریکا به ما تهاجم فرهنگى کرده! لابد دیدهاید، خواندهاید که [گفتند] فیلمهاى آمریکایى، کتابهاى آمریکایى چه تهاجم فرهنگىاى به ما کردهاند و دارند فرهنگ ما را تحت تأثیر قرار میدهند. بعد بالاخره به برکت قبول دیگران، این حرف ما هم مورد قبول خیلى از کسانى که قبول نمیکردند قرار گرفت! تهاجم فرهنگى یک واقعیّتى است.
خب در مقابل اینها باید چهکار کرد؟ در مقابل اینها دو چیز لازم است: یکى کار، یکى ابتکار؛ این دو کار و این دو نقطهى مهم را باید در نظر [داشت]؛ باید کار کنیم، کار هم باید کار ابتکارى باشد. البتّه در این مورد مسئولیّت صداوسیما خیلى سنگین است، مسئولیّت وزارت ارشاد خیلى سنگین است. من به جناب آقاى جنّتى(۱۱) هم بهنظرم گفتم این را، یکى از کارهاى ما تولید کتاب است، ترجمهى کتاب [است]. شما نگاه کنید ببینید در دنیا چه چیزهایى منتشر میشود که دانستن آن براى جوان ایرانى لازم است؛ ترجمه کنید، پول بدهید ترجمه کنند، کمااینکه دیگران دارند میکنند – من با کتاب زیاد انس دارم، کتاب زیاد میخوانم، در بازار نشر و مانند اینها از تازههاى کتاب زیاد اطّلاع دارم – کارها دارد میشود؛ سرمایهدار میرود پول عالى میدهد به مترجم که فلان کتاب را ترجمه کن. من پرسیدم از یکى از همین حضرات که مترجم به شما مراجعه میکند یا شما به مترجم مراجعه میکنید؟ گفت نه، ما به مترجم مراجعه میکنیم؛ راست میگوید، مترجم پیدا میکنند براى اینکه ترجمه کند. خب اینکار را شما هم باید بکنید؛ کتاب ترجمه کنید، کتاب تولید کنید، فیلم تولید کنید. ما امروز ظرفیّت ساخت فیلممان بحمدالله بالا است. من به آقاى دکتر روحانى – همین تازگى، چند وقت پیش – عرض کردم یک فیلمى را من دیدم؛ حقّاً و انصافاً از لحاظ اُسلوب و خوشساختى و سبک کار شبیه فیلمهاى خوب هالیوود. این مهم است که ما الان این ظرفیّت را داریم در کشور [که] میتواند پیامرسانى کند، میتواند حرفهاى درست را منتقل بکند. فیلم هم چیز جذّابى است؛ سینما خیلى عنصر جذّابى است، رسانهى فوقالعادهاى است، یعنى واقعاً الان هیچچیزى مثل سینما نیست از لحاظ اثرگذارى؛ خب روى این زمینه کار بکنید؛ کارهاى ابتکارى بکنید؛ اسباببازى همینجور، بازىِ رایانهاى همینجور، عروسک همینجور، اینها چیزهایى است که لازم است. اسباببازى رایج بچّههاى ما شده تفنگ. خب بابا! آمریکایىها که پدرجدّ ما در این کارند، الان پشیمانند، درآن درماندهاند که چهکار کنند. ما بچّههاى خودمان را که اَلَکدولَک بازى میکردند که تحرّک داشت و خوب بود، گرگمبه هوا بازى میکردند که کار بسیار خوبى بود و ورزش بود و بازى و سرگرمى بود، یا این چیزى که خط کشى میکنند و لىِلىِ میکنند – بازىِ بچّههاى ما اینها بود – آوردهایم نشاندهایم پاى اینترنت، نه تحرّک جسمى دارند، نه تحرّک روحى دارند، و ذهنشان تسخیر شده به وسیلهى طرف مقابل. خب بیایید بازى تولید کنید، بازى ترویج کنید، همین بازىهایى که بنده حالا اسم آوردم و دهتا از این قبیل بازى [که] بین بچّههاى ما از قدیم معمول بوده را ترویج کنید؛ [این] یکى از کارها است، اینها را ترویج کنید. ما همهاش نباید نگاه کنیم ببینیم که غربىها از چهجور بازىاى حمایت میکنند، ما هم از همان بازى حمایت بکنیم. خب حالا من نمیخواهم راجع به بعضى از این ورزشها چیزى بگویم، امّا خب ما خیلى کارهاى خوب داریم که مال ما است؛ من [قبلاً] گفتم،(۱۲) چوگان مال ما است، دیگران به اسم خودشان کردند؛(۱۳) [خب] این را ترویج کنید؛ ورزش باستانى یک ورزش زیبا و هنرى است، خب این را ترویج کنید؛ اینها را پیش ببرید و ترویج کنید که بچّهها [سراغ اینها] بروند. بچّههاى ما – نوههاى بنده – اسم بازیکنان و ستارههاى فوتبال دنیا را خیلى خوب بلدند، یکى یکى همینطور مکرّر اسم اینها را مىآورند؛ این طرفدار این است، آن طرفدار آن است، لباس نمیدانم فلان تیم فرنگى را این میپوشد، آن یکى لباس تیم دیگر را میپوشد، امّا اسم مثلاً فرض کنید که فلان دانشمند معاصر خودشان را نمىشناسند؛ اسم بیاورى نمىشناسند کیست؛ خب اینها بد است، اینها را ما بایستى واقعاً کار بکنیم.
بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۳۹۲/۰۹/۱۹
تهاجم فرهنگى، مثل خودِ کار فرهنگى، اقدامِ آرام و بى سر و صدایى است. یکى از راههاى تهاجم فرهنگى، این بوده است که سعى کنند جوانان مؤمن را از پایبندیهاى متعصّبانه به ایمان، که همان عواملى است که یک تمدّن را نگه مىدارد، منصرف کنند. همان کارى را که در اندلس، در قرنهاى گذشته کردند. یعنى جوانان را در عالم، به فساد و شهوترانى و میگسارى و این چیزها مشغول کردند. این کار، حالا هم انجام مىگیرد. من بارها گفتهام: عدّهاى وقتى در خیابان نگاه مىکنند و زنانى را مىبینند که حجابشان قدرى ناجور است، دلشان خون مىشود. بله؛ این کارِ بدى است. اما کارِ بد اصلى، این نیست. کارِ بد اصلى آن است که شما در کوچه و خیابان نمىبینید! کسى به کسى گفت: «چه کارمىکنى؟» گفت: «دهل مىزنم.» گفت: «چرا صداى دهلت در نمىآید؟» گفت: «فردا صداى دهل من درمىآید!» صداى فروریختن ایمان و اعتقاد ناشى از تهاجم پنهانى و زیرزیرکى دشمن – اگر شما ملت و عناصر فرهنگى بیدار نباشید – خداى نخواسته، آن وقتى درمىآید که دیگر قابل علاج نیست! جوان جبهه رفته ما را اگر محاصره کردند؛ اگر اوّل یک ویدئو در اختیارش گذاشتند و بعد او را به تماشاى فیلمهاى جنسىِ وقیح وادار کردند؛ شهوت او را تحریک کردند و بعد او را به چند مجلس کشاندند، چه خواهد شد؟! وقتى تشکیلاتى وجود داشته باشد، جوان را در اوج نیروى جوانى، فاسد مىکنند. و حالا دشمن این کار رامىکند.
بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی ۱۳۷۱/۰۵/۲۱