در شهر چه خبر است. هنوز مردم در جنب و جوش بودند. عدهای لوازم اولیهی زندگی را بار وانت کرده بودند و به طرف کوههای دز و روستاهای دامنهی آن نقل مکان میکردند. صدای گریه و شیون از گوشه و کنار خیابان بلند بود. بازار روز شهر قابل دیدن نبود. مغازهها ویران شده بودند. بوی خون و باروت و دود خانهها و مغازههایی که در آتش میسوختند، مشام را میآزرد. حمام نبش بازار روز هم از بمبها در امان نمانده بود و منهدم شده بود. لولههای آب ترکیده بود و آب با فشار زیاد از میان آجرها و خاکها بیرون میزد. کف خیابان، وجب به وجب جای گلولههای کالیبر هواپیما به چشم میخورد. کیف مدرسه، کتاب درسی ورق ورق شده، دمپایی زنانه و مردانه و بچهگانه و … در گوشه و کنار به چشم میخورد.
در میدان راهآهن، کنار محل فروش بلیط، آنجا که روزانه تعداد زیادی از رزمندگان برای خرید بلیط صف میبستند، خون کف پیادهرو را سرخ کرده بود. شاخههای شکستهی درختها زیر پا خرد میشدند. تکههای بدن شهدا در بالای درختها و دیوارها به چشم میخورد. در جوی آب، خون سرخ لخته شده بود.
آنطور که بچههای شهر تعریف میکردند، هواپیماها اول راهآهن را بمباران کردند و همینطور محل تجمع مقابل بلیط فروشی را. مردم سراسیمه برای کمک به مجروحها، به طرف میدان راهآهن رفتند که هواپیمای دیگر مجدداً آنجا را بمباران کرد. هواپیمای دیگری هم بازار روز را منهدم کرد که پشت جمعیت قرار داشت. مردم در میان خون و آتش افتاده بودند که چند هواپیما، با مسلسل کالیبر خود خیابان را به گلوله بستند. صحنهی بسیار وحشتناکی بود. شهر هر لحظه از سکنه خالیتر میشد. هر کس که در حال دویدن بود، سراغ عزیزش را میگرفت. تعدادی از رزمندگان، آوار را به دنبال مجروحها و شهدا میکاویدند
قسمتی ازخاطرات حمید داود آبادی از 4 آذز 65
لازم به ذکر است که طولانی ترین بمباران تاریخ ایران در شهر اندیمشک ودر زمان زمان جنگ تحمیلی در تاریخ 4 اذر 65صورت گرفت در این روز ساعت 11:45 تا 13:25 شهرستان اندیمشک به مدت یک ساعت و 45 دقیقه توسط 54 (57 فرورند هم ذکرشده ) هواپیمای رزیم بعث مورد حمله قرار گرفت در این حمله وحشیانه نقاط مهمی همانند ایستگاه راه آهن مورد اصابت قرار گرفت و بیش از 300 نفر از شهروندان و مسافران شهید و 700 نفر مجروح شدند این بمباران را طولانیترین بمباران شهرها پس ار جنگ جهانی دوم به شمار میآورند.