پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

عملکرد مدعیان روشنفکری/چماقداران چه کسانی را زدند؟

  • “مردم بریزند تو خیابونها” همانقدر زننده است که یکی بگوید:«منتقدان من خر هستند». حالا یک جمله را همسر یکی ازشخصیتهای نظام زده و آن یکی را کارگردان «گاو» (فیلم سینمایی گاو). منطق و نگاه پشت این دو جمله یکی است.
  • اینکه یا فقط ما حرف می زنیم و یا اصلا حرفی زده نشود و اگر هم زده بشود محکوم است و چه است و چه و القابی که این روزها می گذارند روی منتقدین منطق کسانی است که خودشان را پشت ژست های پرطمطراق روشنفکری پنهان کرده اند، چه اینکه با رفتارهایی که دارند حالا ثابت کرده اند که اینها صرفا به ساحت تفکر و فکر آویزانند و بلا به دور از روشنفکری!

 

.

روزی به خاطر اینکه بازیگری در یک فیلم سینمایی دفاع مقدسی بازی کرده تهدید می شود، روز دیگر خواننده ای صرفا به خاطر درآغوش گرفتن رییس جمهوری که آنها دوستش ندارند آزار می بیند و دخترش در دانشگاه هتک حرمت می شود. دیگری را به خاطر اینکه در حضور رهبری صحبت کرده است، بایکوت می کنند و چون با بی اقبالی مردم نسبت به خود مواجه می شوند، نسخه  غیر مجاز پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را روی پیاده روها پهن می کنند تا مگر از فروشش کم کنند که البته بازهم نمی شود.

و این قصه همینطور ادامه دارد. سبکهای نخ نمای این جماعت که توان حضور در رقابت برای دیده شدن در اذهان مردم را ندارند هر روز علیه بازیگر و هنرمند و چهره ای ادامه دارد.

اخیرا البته اتفاقات تازه تری افتاده است و یکی دیگر را با چوب زده اند. الهام چرخنده بازیگر سینما و تلویزیون را فقط به خاطر تبریک سال نو به رهبری مدتی است که آماج توهین ها شده است. به او گفته اند:«سینمای ایران جای زنانی چون تو نیست»!

.

شب تولد پسرش شیشه های ماشینش را شکسته اند و شب قبل از برنامه هنر انقلاب که میهمان انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه تهران بود، او را با چوب زده اند.

چوب و چوب کشی و چماقداری البته از طایفه مدعی روشنفکری مسبوق به سابقه است؛ همینها بودند که سال ۸۸ مدعی نه صد هزار و دویست هزار و یک میلیون که مدعی شدند در انتخابات ۱۱ میلیون تقلب شدند، برخی از همین کارگردانها در تجمع های غیر قانونی ارازل اوباش که اتوبوسها و بانک ها را به آتش می کشیدند، حضور پیدا کردند. همینها در جشن خانه سینما آرزو کردند، نظام برچیده شود. همینها به منتقدانشان گفتند:«خر»!. همینها بودند که بدون مجوز فیلم ساختند و رفتند در ینگه دنیا گفتند:«در ایران آزادی نیست!؟»

حاتمی کیا را به خاطر اینکه پیام تاثیر گذار امام را درآخر فیلمش و دقیقا درست در جای خودش آورده، تکفیر می کنند. در سایتهاشان مریلا زارعی را به خاطر بازی در فیلمهای دفاع مقدسی و احترام به مادران شهدا، تخریب می کنند. علیه شهاب حسینی، پروانه معصومی و…به خاطر صحبت کردن درحضور رهبری در فیس بوک صفحه می سازند.

 

امین حیایی و شریفی نیا را به خاطر اینکه در فیلم ابولقاسم طالبی و مسعود ده نمکی بازی کرده اند، بایکوت می کنند. فیلمهای ده نمکی را به بازار سیاه می فرستند، برای اینکه نفروشد(که اتفاق بازهم بیشتر از فیلمهای آنها می فروشد). و چه ها که نمی کنند، در دنیای هنر و به نام هنر. لعیا زنگنه را به خاطر بردن اسم حضرت زهرا س و احترام به ایشان مورد بی حرمتی قرار می دهند. و خیلی های دیگر را همینطور آماج توهین های خود می کنند و با سیاه لشکر های قلمی و با چماقهایی از جنس های  کلیک و dislike، آنچنان بر اعصاب و روان هنرمندان متعهد می کوبند که خدا می داند.

همین منطق فکری در یکی از آخرین کنش های خود، علیه مستندی دانشجویی، لشکری از توهین ها را به صف کرده اند. همه قلمها در همه رسانه های طویلشان پشت دژی فولادین دانشجویان سازنده مستند را با انواع برچسب ها متهم می کنند. در اردوگاه مدعیان آزادی بیان “هیچ کس”، «من روحانی هستم» را ندیده است، اما “همه” خواستار برخورد قضایی و پلیسی با این مستند هستند.

حزب الله سایبر

اخبار مرتبط