انگار باید هفت ماه از برگزاری اولین جشنواره فجر دولت اعتدال میگذشت تا راز آن بیتوجهی محض به «چ» و سازندهاش مشخص شود و پیام آن واضح.
البته از همان زمان هم مشخص بود که «حرف» حاتمیکیا و فیلمش در تقابل جدی با سوگیریهای دولت به خصوص در سیاستخارجه است اما حرف «چ» انقدر مماس با زمانه بود که تنها نیاز به هفت ماه زمان بود تا این تقابل دو تفکر به واضحترین شکل ممکن عیان شود و علت اختلافات این روزها مشخصتر: «چمران روزی برای من چمران شد که دیدم او مرد صلح است اما نه به هر قمیت. این تحلیلی است که با وضعیت موجود با گوشت و پوستمان آن را احساس می کنم.»(حاتمیکیا در نشست خبری فیلم چ در جشنواره فجر)
از همان زمانی که ابراهیم حاتمیکیا بعد از تلاش شبهروشنفکران برای مصادرهی «چ» به این بهانه که چمرانِ حاتمیکیا مرد صلح است، برگشت و گفت که «چمران مرد صلح است اما نه به هر قیمت» باید پیشبینی چنین روزی را میکرد. چمران حاتمیکیا طرفدار صلح است اما در نهایت تفنگ به دست میگیرد و جلوی دشمن میایستد. او باید حواسش به این میبود که اثر درخشان او قرار است در دولتی مورد ارزیابی قرار گیرد که «دولت صلح است به هر قیمت» و طبعا این طعنهی او بعدها برایش گران تمام خواهد شد.»
و حالا انتشار خبر ایجاد یک کمپین دولتی با شعار «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» نشان داد که دولت پیش از اینها و از همان اولین رونمایی از «چ» هم حرف آن را گرفته بود و میدانست که نمیتواند بر روی همراهی حاتمیکیا حساب باز کند و اصلا به همین دلیل هم برخلاف پز ابتدایی خود حتی حاضر نشد جایزه ریاستجمهوری را به او بدهد.
این روزها بهترین ایام برای بازخوانی «چ» است -و از قضا پخش فیلم در شبکه نمایش خانگی هم امکان این بازخوانی را فراهم کرده است- در روزهایی که دولت با سوء استفاده از نام هنرمندان مملکت میخواهد شعار حقیرانهی «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» را تئوریزه کند و برای عملی کردنش پایگاه اجتماعی بتراشد، دیدن زندگی چریکی که «دنبال صلح و مذاکره است اما نه به هر قیمتی» و درنهایت اسلحه دست میگیرد و پشت سنگر دفاع از مملکت میرود دیدنی و عبرتآموز است.