چند روز مونده بود به اول مهر. مثل همیشه داشتم به روزهای آینده فکر می کردم. رابطم با دوستای جدید، معلم های جدید، فضای کلاس درس و …
مدرسه دقیقا شده بود برام مثل خونه ی دومم! منتظر این بودم که از لحظه ی ورودم به مدرسه حرف ها، درس ها، معلم و حتی میز و نیمکت هایی که نمی شد روشون تک نفره نشست رو اخلاقم، رفتارم و در یک کلمه ” آموزش و پرورش ” دینی و اجتماعیم تاثیر بذارن. منتظر بودم شروع کنم به درس خوندن تا به قول معروف دکتر و مهندس بشم و به جامعه خدمت کنم.
مدرسه ها شروع شدن. با شور و هیجان و اون ذهنیت هام راهی مدرسه شدم.
یه مدت گذشت…
دبیر زبانمون سر کلاس گاهی حرفای غیر درسی می زد. خوب بود!چون با این کار درس رو از خشکی درمی آورد. اما گاهی هم باعث تعجبم می شد! مثلا یه بار با یه قیافه ی کاملا روشنفکری مطربی رو برای بچه ها تبلیغ می کرد.
خب شاید فقط این یک نفر اینطوریه!!! اما…
سر کلاس ادبیات! وقتی صحبت خاصی می شد دبیر استدلال هایی می کرد که شدت اون تعجب من بیشتر می شد!
آخه آزادی بیان هم سر کلاس نبود که! حرف که می زدی و نقدی می کردی، فی المجلس معلم ناراحت می شد و به هر طریقی می خواست حرف خودش رو به کرسی بنشونه!
اون تعجبه شده بود برام بیماری مزمن! که آخه… معلم؟!…سر کلاس؟!… آموزش و پرورش؟!…. سن حساس ما؟!…
داشتم به این نتیجه می رسیدم که شاید فضاسازیم اشتباه بوده! یا اینکه مدرسه خانه ی دوم ما نیست!
به این فکر می کردم اگر من معلم بشم شاگردام قراره از من چی یاد بگیرن؟ من قراره سر کلاس چی کار کنم؟ باید ژست معلمی بگیرم و در صورت مخالفت بچه ها از پنکه آویزونشون کنم و نظرم رو بهشون تحمیل کنم؟
اما… مگر نه “معلمی شغل انبیاست” ؟ فکر کنم این یه جمله اهمیت مطلب رو روشن می کنه!
برما که گذشت…اما یه سوال برام باقی مونده! ” آیا معلم ها واقعا تربیت می کنند؟ ”
خانه تربیت از بست ویران است، من که در انتظار نسل آینده ام
تشکر بابت قلم روانتان
بسیار عالی خیلی روانو ساده و زیبا
من که فکر می کنم آدم اگر از دست این معلما دق کنه هم جا داره خاطره از معلما زیاد دارم شایدم یه بار بنویسم
ولی از این نسل معلما،از این دانشگاه به اصطلاح فرهنگیان البته نه همشون ولی اکثرشون نباید انتظار بیشتری داشت به من نظر من که: معلم ها بی تربیت می کنند!!!!
البته با عرض پوزش از کلیه معلم های دلسوز و چیز بلد.
سلام خانم عصاره
تشکر.دغدغه ای که هم در مدارس هست و هم دانشگاه ، رو مطرح کردید.
بین مدرسان، مدرس خوب هم هست اما کم اند و از یاد نمیرن.
معلم ها همون خواهر و برادر های ما هستن که در تربیت معلم و دانشگاه بوسیله اساتید غرب زده ، غرب گرا میشن.
بنظر من اعمال و رفتار ما یه جورایی رو افرادی که باشون تعامل داریم تاثیر میذاره، اما کسیکه بیشتر با نوجوونا و جوونا سروکار داره(مثل معلم واستاد) اثرگذاریش و فرصتش بیشتره
سلام
خیلی موضوع یابی خوبی کردید.
تا وقتی که کسی خودش هنوز تربیت نشده نمی تونه دیگران رو تربیت بکنه مگر اینکه دانش آموزان اینقدر زرنگ باشن که مثال ادب از که آموختی از بی ادبان در موردشون صادق بشه که البته توی اون سن خاص و به شدت حساس همچین چیزی بعیده!
خدا می دونه من هم معلم خوبشو داشتم که حاضرم با افتخار دستشون رو ببوسم هم معلم بد داشتم که با ارفاق بذارید در موردشون صحبت نکنم و فرق این دو دسته از معلما رو دیدم و حس کردم.برا بعضیشون خاص توی قنوت نمازم دعا می کنم و برا اون دسته ی دوم به برکت اونا دعا می کنم.
بذارید یه آه بکشم!!!…
سلام
موضوع مطلبتون عالی بود. خیلی ممنون
یه خورده شدید اللحن بود.
به نظر بنده ما باید از الان به این فکر باشیم که در آینده هر سمت و مقامی که بدست آوردیم اون رو بدرستی انجام بدیم این یه فریضه ومهمترین وظیفه ماست
سلام خانم عصاره.من کاملا با نظرتون موافقم یعنی سر کلاس های مدرسه ی ما هم همچین اتفاقاتی رخ میداد.متاسفانه معلم هایی که توانایی انتقال درست دو بعد “تعلیم و تربیت” رو داشته باشند کمیابند ولی “نایاب” نیستند…
امیدوارم من بتونم با خوندن کتاب و گوش دادن سخنرانی های خوب و …بعد “تربیت”رو هم بخوبی در اینده سر کلاس هام انتقال بدم…
“معلمی شغل انبیاست….”خیلی قشنگه…واقعا اهمیت مطلب رو روشن میکنه….
تشکر بابت این مطلب زیبا
اموزش و پرورش در گزینش معلم ها مخصوصا معلمان ابتدایی(تاثیر پذیری دانش آموزان ابتدایی از معلم ها خیلی بیشتره)باید دقت زیادی داشته باشه…