13th، می 2014
پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب
اخبار دزفول، خوزستان، جهان
Dezmehrab.ir
زمان انتشار: 13 th می 2014 ساعت 6:24 ب.ظ | کد خبر: 15187  

1-اگر چه مقام تفکر در بالاترین ساحات وجود آدمی قرار دارد ولی حرکت و تغییر و بروز آن با سرعتی بسیار آرام و بطیء رخ می دهد و البته گریزی از این سستی و تدریج نیست. جنس تفکر جنس لحظه ای و آنی نیست. برای فهم این تدریج می توان به تجربه مسلمین در رابطه با ورود علوم یونانی به جهان اسلام و نزاعی که در آن زمان نسبت به پذیرش فلسفه بود توجه کرد. درآن موقع فلسفه یک رشته نبود، بلکه در واقع یک علم متّکی به عقل انسانی بود، و وقتی به جهان اسلام وارد شد، مسئله ایجاد کرد و بالأخره چندین قرن طول کشید تا در جهان شیعه با ملاصدرا و حاج ملاهادی اوج گرفت و نیز چندین قرن طول کشید تا در جهان غیر شیعی که غزّالی‌ها و ابن تیمیه‌ها، بنیاد علوم عقلی را زدند، تحلیل رفت. در جهان غرب نیز صعود و افول علم و اندیشه از دوران پیشاسقراط و سقراطیان تا دوران وسطائیان و مدرنیته و نهایت پسامدرن حکایت از گذر قرن ها برای تغییر اندیشه هاست. بر این مبنا باید نسبت به نوشته جات و بیاناتی که اندیشه ها را تقسیم و عنوان گذاری کرده و در چند صفحه ای توضیح داده و برچسب بطلان یا صحت می زنند تردید کرد.

2-ساحت فرهنگ در جوامع انسانی اگر چه به سنگینی ساحت اندیشه نخواهد بود ولی تصور اینکه می توان فرهنگ را با دستورالعمل ها و برنامه های هفته ای و سالانه تکان داد تصور درستی نخواهد بود. سخن از انقلاب فرهنگی نیز ناظر به افقی است که برای فرهنگ مدنظر می باشد وگرنه نمی توان به مانند انقلاب های سیاسی انتظار تغییر یکباره ساختار ذهنی انسان ها راداشت. البته که منظورما خودمختار دانستن فرهنگ نیست. فرض‌ برخی آن‌ است‌ كه‌ هر حوزه‌ فرهنگي‌ در هر زمان‌ و مكان‌ مشخص‌ واجد ساختارها و ويژگي‌هاي‌ متصلبي‌ است‌ كه‌ تحت‌ تأثير اراده‌ متصدیان تربیتی‌ قرار نمي‌گيرد. پاره‌اي‌ از تئوري‌هاي‌ ناظر بر مقوله‌ فرهنگ مانند مكتب‌ ساختارگرايي‌ تاريخي و نیز نگرش‌های زیست بومی، فرهنگ‌ را مجموعه‌ باورها و خاطره‌هاي‌ ريشه‌دار تاريخي‌ مي‌انگارد كه‌ تحت‌ اراده‌ هيچ‌ سياستگذار فرهنگي‌ دگرگوني‌ نمي‌پذيرد. آن ها در توصيف‌ تصلب‌ اين‌ ساختارها چندان‌ افراط‌ كرده‌اند كه‌ اصولاً‌ امكان‌ دخالت‌ انديشه‌ و تحقق‌ اهداف‌ از پيش‌ طراحي‌ شده‌ را در اين‌ زمينه‌ منتفي‌ قلمداد مي‌كنند چنانکه تصلب‌ اين‌ باورها و خاطره‌هاي‌ ساختاري، اراده‌هاي‌ معطوف‌ به‌ دگرگوني‌ را در خود هضم‌ مي‌نمايد. طبیعتا منظور ما عدم امکان هدایت و اصلاح فرهنگ نبوده و درعین حال در پی توجه واقع بینانه به اصلاح فرهنگی میباشد. باید دانست که نه تحلیل های متصلب از فرهنگ صحیح است که از عدم امکان تغییر ارادی فرهنگ سخن گویند و نه تحلیل های مبتنی برتاثیرات معجزه آسای رسانه ها و روزنامه ها و حتی برخی مجالس اخلاقی و … که همگی فاقد توصیف دقیقی از تغییر فرهنگی اند.( برخی ازمواضع سیاه نمایی وضعیت انقلاب اسلامی در اصلاح فرهنگی مربوط به همین تصور انقلابی نسبت به موضوع فرهنگ است.)

3-هر چقدر از آرامش ذاتی تفکر و کندی حرکت فرهنگی می توان گفت از سرعت و لحظه ای بودن عالم سیاست می توان یاد کرد.سیاست و مریدان آن افراد ابن الوقتی هستند که دل به لحظه ها بسته و غافل از آینده می شوند. روشن است که نه قصد بدبینی به سیاسیون دارم و نه قصد توصیه اخلاقی در مورد گذران عمر و پایین آمدن نام ها و رسم ها. بنده از تاریخ و تفکرو تمدن می گویم و دل بستن به سیاست و پایین آوردن شان فرهنگ و تفکر را ناشی از رکود مقام عقل می دانم. سیاست ساحت پس از فرهنگ و جامعه است و با بالا و پایین شدن فرهنگ جامعه سیاسیون نیز تغییرمی کنند لذا نمی توان از سیاست انتظار جلوداری و آرمان خواهی داشت. اگر چه برخی اهل سیاست که قداست خود را از مردم نگرفته اند در این میان استثتا خواهند شد ولی آن ها هم برای اِعمال سیاست خود مجبور به شنیدن سخن مردم هستند. جامعه آرمانی سیاسیون آرمانی خواهد داشت و جامعه متوسط سیاسیون متشتت و سرگردان و تکلیف جامعه ما در این میان روشن است.

و توصیه آخر:

سیاسیون اندیشه و فرهنگی را که مقتضای بینش و فهم آن ها باشد عیان خواهند کرد. ولی آینده آن چیزی نیست که شما در جریانات رایج اندیشه یا فرهنگ می بینید. بلکه سخن هایی هستند که شنیده نمی شوند و همان هایند که بالقوه سازنده جامعه و تاریخ اند. ما باید به لایه های پنهانی از تفکر توجه کنیم که استعداد تاریخ سازی وتاثیر در جهت گیری جامعه دارند. اساسا تفکر از آن آیندگان است و سیاست از آن امروزیان . تفکری که شان سیاسی یافته باشد برای امروزیان نمایان می شود ولی همانگونه که سیاست آنی ورفتنی است اندیشه برآمده از آن نیز خاک شدنی است. تاریخ صبور است و آرام، منطق خود را طی خواهد کرد هرچند اهل سیاست برای خود توهمی بسازند و برای آینده تدبیری بیندیشند. برای فهم اندیشه موثر در تاریخ امروز نیز علاوه بر جریان های فکری رایج باید از افراد ونه جریان هایی که آینده را با صبر وبصر از آن خود می کنند پرده برداشت وسرعت تاریخ را زیاد کرد.

liouyg

مردی که سیاست را با قداست جمع کرد

 

نظر بینندگان
  1. فوق العاده says:

    انصافا مطلب زیبایی بود. لذت بردم

  2. رها says:

    سلام
    خداقوت.خیلی ممنون

ارسال نظر

     


-->