حال خوبی ندارم، احوالم پریشان و آشفته است.
خبر توهین به شهدا را که دیدم دلم سوخت. از این که کسانی در اوج بی مرامی و کج فهمی بدین شکل حرمت عزیز ترین بندگان خدا را هتک کرده اند نفسم بالا نمی آید.
می خواهم این متن را کلیشه ای ادامه بدهم . باز هم روی انتقادم با مسئولین است.
آری باز هم همه چیز به مسئولین باز می گردد. نترسید مرادم مسئولین شهری نیست اتفاقاً مسئولین استانی هم نیست. تفلک ها آن ها هم این وسط گرفتار این دردند.
روی سخن و انتقادم با مسئولین رده بالای کشوری است. مسئولین تصمیم گیر و تصمیم ساز.
آن هایی که در جایگاهی نشسته اند که هر رفتار و هر عملشان مستقیم و غیر مستقیم تربیت نسلی را تحت شعاع قرار می دهد. آن هایی که سعی دارند بگویند که یک مسئول ساده و یک خدمتگذار کوچکند اما نیستند. یعنی این هستند و اما فقط این نیستند. آن ها معلمان همیشه در حال تدریس جامعه هستند. رفتار و اعمال آن ها و تقید و تعهدشان به مسئله ای مثل اخلاق موجب رشد اخلاق عمومی خواهد شد. نمی دانم. شاید نمی دانند.
همچنین این اتفاق(توهین به عکس شهدا) بهانه ای شد که یکبار دیگر فریاد بر آوریم که ایها المسئولین ایها النخبگان این نظام آموزشی و تربیتی شما مسلمان، مؤمن، انقلابی تربیت نمی کند.
نظام آموزشی ای که زیر بنا و بنیانش نظام آموزش غربی باشد هرگز نخواهد توانست مسلمان تربیت کند.
امروز اگر جوانان هم نسل من در باورها و اعتقاداتشان سست شده اند یا برای پذیرش آن ها دلیل ندارند ایراد مستقیماً به شما وارد است.شاید در پاسخ به این مسئله بگویید جوانان رزمنده و انقلابی دیروز تربیت یافته مدارس طاغوت بوده اند. پس آن ها چگونه توانستند این انقلاب را بوجود بیاورند و مردانه در برابر رژیم بعث مقاومت کنند. از نظر من اتفاقاً آن ها تربیت یافته ی آن نظام آموزشی نبودند. آن ها تربیت یافته مساجد و خانواده ها بودند تربیت یافته ی منبر و علما بودند. خوبی آن دوران این بود که خانواده ها اعتمادی به مدارس نداشتند و مجبور بودند درس دین را بیرون از مدارس به فرزندانشان بیاموزند اما امروز خانواده ها به مدارس و آموزش و پرورش اعتماد دارند و گمان می کنند که مدارس فرزندانشان را دین دار می کند
اما …
با تغییر سلیقه ای و پس و پیش کردن مقاطع تحصیلی نمی شود نظام تربیتی یک کشور را اصلاح کرد.
انکار نمی کنم که یکی از مسببان این بد اخلاقی و نا هنجاری تربیت خانوادگی است.اما این اتفاق بار دیگر نشان داد که جوانان ما در مملکتی که نعمت داشتن علمای اخلاق گرانقدر را دارد از تعهد و التزام به ابتدائیات اخلاق عاجزند. به نظر شما چگونه ممکن است ما با داشتن چنین علمایی در هر دیار بی توجه به حضورشان عنان تربیت را بدست نیروهایی بدهیم که دین را از درون جزوه آموخته اند نه در حضور اساتید راه رفته و سالک.
آقایان حالا باز هم به درس دین و زندگی دبیرستان بنازید. حالا باز هم جلد آن را نو کنید و حرف های تکراری را مکرراً در آن بنویسید. حالا باز هم دین را به گونه ای آموزش دهید که به کار دنیا بیاید .
حالا باز هم اگر کسی در این روزها و با این احوال سخن از تغییر ساختار در نظام اسلامی زد او را مجنون بخوانید. اتفاقاً باید بپذیریم که او از بسیاری از ما بیش تر می فهمد و می داند که خدا هیچ تضمینی نداده است که ما دست روی دست بگذاریم و امام زمان(عج) را تقدیممان کند.
نظام آموزشی باید برای امام زمان(عج) سرباز تربیت کند.
می بینید ! اوضاع روز کشور را در یابید به شما کمک می کند اصلح را انتخاب کنید. یا حق
حامدیامین پور