پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

هنرمندان دزفولی نیازمند توجه بیشتری هستند

گفت و گویی جذاب با نقاش برجسته دزفولی

من با رنگ ها زندگی می کنم

خلق یک نقاشی زیبا با لمس انگشتان بر روی بوم سفید همزمان با طنین گوش نواز موسیقی در فضای کار، گویای اوج احساس مردی است که این روزها در گوشه ای از شهر در آموزشگاه پر از عشق خود هنر می سازد و هنر می بخشد. این سخنان در مورد استاد علیرضا کلانی فر  نقاش با سابقه و سراسر افتخار دزفولی است که در ۶۰ سالگی نیز همانند کودکی هایش از پاشیدن رنگ بر روی دیوار و بوم های سفید لذت  زیادی می برد. هنرمندی که با ترکیب رنگ ها، مسیر زندگی اش را زیبا کشیده است  و برای همیشه در دنیای نقاشی و هنر جاودانه گردیده است. آنقدر عمیق هنر را می فهمد و به آن عشق می ورزد که می گوید: هنگام کشیدن نقاشی به گونه ای محو کارم می شوم که زمان را از دست می دهم و اگر کسی صدایم کند متوجه نمی شوم.

هنرمندی که علاقه اش او را به جایی رسانده که با ابداع ۳ تکنیک اختصاصی در عرصه نقاشی  توانسته است علاوه بر اثبات دوستی دیرینه اش با رنگ ها چهره ای  مطرح در کشور از خود بسازد. و حال سالهاست رنگین کمان هنرهایش را بر جوانانی می پاشد که اعتقاد دارد هنر را می فهمند و می توانند آینده ساز آن باشند. کسب ۳ مقام اول استانی و چند مقام کشوری، برپایی نمایشگاه هایی با آثار خاص و بی نظیر در سراسر کشور، ۳۵ سال سابقه آموزش تنها گوشه ای از افتخارات کسی است که هیچ گاه در وادی هنر استادی نداشت و این تنها عشق بود که اورا به اوج رساند و حال با پرورش نقاشانی جوان که آوازه موفقیت هایشان در گوشه و کنار کشور پیچیده خیلی خوب توانسته است مزد زحمت هایش  را بگیرد.

چه چیزی باعث شد به سمت نقاشی کشیده شوید؟

از کودکی علاقه وافری به این هنر داشتم به گونه ای که هر جا تابلویی می دیدم به آن خیره می شدم و هر هنرمندی را هم که می دیدم شیفته اش می شدم. بدون تعارف بگویم که من برای رسیدن به هدفم زحمت های زیادی کشیدم و گاه در طول شبانه روز بیش از ۱۲ ساعت تمرین هم داشته ام. زیبایی هنر در گستردگی آن است و من احساس می کنم هنوز هم در (ه) هنر مانده ام.

شما ۳ تکنیک اختصاصی در نقاشی ابداع کرده اید. این تکنیک های شما چه ویژگی هایی دارند؟

من سبک سیاه قلم که در ایران و جهان سبکی رایج و مرسوم است  و در آن خاک زغال یا خاک مواد کنته را با پنبه و قلم به کار می برند با یک دوده خاص تغییر داده ام. چون بین دل و کاغذ فاصله می افتاد و این من را راضی نمی کرد به همین دلیل بجای قلم و پنبه با انگشت آن را انجام دادم تا حس لامسه من کاملا با تابلو در ارتباط باشد. دومین تکنیک پاستل است که این بار بجای استفاده از گچ، با پودر رنگی و و انگشت آن را انجام می دهم. تکنیک سوم که سبکی جدید، ظریف و لطیف است را نیز به تازگی ابداع کرده و نام آن را شور رنگ گذاشته ام.

استقبال از این ۳ تکنیک شما در سطح کشور چگونه است؟

استقبال بسیار راضی کننده ای از سوی تهران و استان صورت گرفته است و من توانستم در این راستا چندین نمایشگاه نیز برپا کنم. به عنوان مثل در نمایشگاهی که در تهران برگزار کرده بودم خانمی که دانشجوی هنر بود با دیدن آثارم به گریه افتاد وقتی دلیل را جویا شدم در پاسخ گفت آنقدر آثارتان شفاف و سیال است که با دیدن آنها تمام وجودم منقلب شد. واقعیت امر این است که آثارم کارهای بسیار  رئال و دارای گیرایی و شفافیت خاصی هستند.

با این اوصاف شما طرفدار نقاشی های رئال هستید.

من سوررئال کار می کنم. ولی در ابتدا کارم را با رئال آغاز کردم. چون برای آشنایی با رنگ، فرم، نور و سایه  آشنایی با رئال الزامی است و من بشدت برای رئال زحمت کشیدم. متاسفانه برخی از افراد دیدگاه اشتباهی دارند که می خواهند از همان ابتدا به سمت اکسپرسیون بروند دقیقا مانند کودکی که راه رفتن بلد نیست ولی می خواهد بدود. پس رئال باید طی شود تا بتوان به سمت جلو حرکت کرد. مثلا در تابلوی سیب زمینی خواران ونگوک، رنگ های به کار برده خیلی زیبا، فقر و زجر را به تصویر می کشند. پس چگونه می شود رنگ را نشناخت و مانند ونگوک بود.

برای کشیدن نقاشی از چه عواملی تاثیر می پذیرید؟ انسان، طبیعت، سازه ها؟

موضوع نقاشی های من بیشتر انسان و طبیعت بی جان است. من سعی می کنم در آثارم تحرک داشته باشم چرا که حرکت موجب زنده بودن می شود. منظور از حرکت یک نگاه، یک گریه کودک، یک خنده و یا هر چیز دیگری است که  بتوانم با بهره مندی از آن بیننده را به تامل دعوت کنم. همانگونه که گفتم سوررئال هستم و نمی توانم سکون داشته باشم.

جایگاه نقاشی را در دزفول چگونه می بینید؟

ما در دزفول هنرندان فراوانی داریم که بشدت نیازمند توجه هستند. گاه برخی از مسئولان اهل ذوق هستند و در مدت حضورشان در حد توان حمایت می نمایند هم اکنون نیز مدیر اداره ارشاد شهرستان حمایت های راضی کننده ای به عمل می آورد ولی در کل هنر نقاشی در دزفول نیازمند توجه بیشتری است. من چندین سال است که پیگیر تاسیس نمایشگاهی دائمی از سوی مسئولان در شهر هستم تا جوانانی که در این عرصه حضور دارند با فروش آثارشان برای ادامه راه تشویق و ترغیب گردند. در حال حاضر سالن کوثر که در اختیار ما است هزینه های زیادی در بر دارد و خریدار تابلو هم به میزان راضی کننده وجود ندارد که بتواند پاسخگوی هزینه های هنگفت وسایل نقاشی شود. امیدواریم مسئولان یک نمایشگاه دائمی در اختیار نقاشان شهرستان قرار دهند تا با فروش تابلوها بتوانند با انگیزه بیشتری به فعالیت بپردازند.

از دیدگاه شما به عنوان کسی که سالهاست در این عرصه مشغول فعالیت هستید چه فاکتورهایی لازم است تا بتوان یک نقاش موفق شد؟

علاقه اولین شرط موفقیت در این راه است. خیلی ها استعداد را شرط مهم می دانند در حالی که اگر علاقه نباشد استعداد هم بی فایده است. چون همین که این فاکتور در وجود فرد باشد ناخودآگاه به سمت جلو کشیده می شود. فاکتور بعدی نیز تلاش مضاعف است. چرا که هنر نقاشی گسترده و پهناور است و فقط با تلاش و تمرین و علاقه می توان به تمام ابعاد آن دست یافت.

ارتباط شما با آثارتان چگونه است؟

من آثارم  همانند فرزندانم هستند به گونه ای که هر تابلویی را که به فروش می رسانم احساس می کنم فرزندم از من دور شده است. به عنوان مثال در یکی از نمایشگاه هایی که برپا کرده بودم بعد از فروش تابلویم تا درب خروجی به دست های بشخص خریدار خیره شده بودم تا مبادا تابلو ضربه ببیند تا اینکه از مقابل چشمانم دور شود.

استاد1

رویارجبی-هنردز

اخبار مرتبط