شنبه، بیست و دوم آذرماه ۱۳۵۹، با اینکه دزفول آماج موشک های ۱۲ متری متعدد و بارش مکرر توپ های دشمن است، اما مردم شهر را خالی نکرده اند. ماه های اول جنگ است. هر از چندی عزیزانشان را روی شانه هایشان تا گلزار شهدا تشییع می کنند و برمی گردند و زندگی از سر می گیرند، اما شهر را که حالا پشتیبان قدرتمند مادی و معنوی جبهه هاست، ترک نمی کنند.
دزفول شهر زنده ای است. بازار مثل همیشه شلوغ است و پر از رفت و آمد. علاوه بر مردم دزفول ، مردم شهرهای اطراف هم برای خرید به دزفول آمده اند و علاوه بر این بسیاری از سربازان و بسیجیان نیز در بین مردم کوچه و بازار در رفت و آمد و مشغول خرید هستند.
ساعت حوالی ۱۱ صبح است که ناگهان همه چیز به هم می ریزد. یک فروند توپ رژیم بعث عراق دقیقاً در اوج شلوغی بازار و در محلی که عمدتاً متراکم از جمعیت است و محل تردد مردمی که برای خرید به بازار می آیند، فرود می آید. در خیابان امام خمینی (ره) حدفاصل میدان مثلث و میدان امام. روبروی مسجد میان دره (علی بن ابیطالب(ع) ) و در کسری از ثانیه بازار تبدیل به جهنم می شود.
🔹 و فردا روزنامه ی کیهان در صفحه اولش می نویسد: «صدام دزفول را به خاک و خون کشید. دیروز در حادثه اصابت توپ به دزفول، ۸۰ نفر شهید و ۱۱۲ نفر مجروح شدند »