پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

بازی مان ندهند!

تغییر ذائقه ی عمومی مردم در سبک زندگی آن ها تأثیر مستقیم می گذارد. ذائقه های ما که تغییر کرد حتی بدون آن که احساس کنیم جهان بینی ما هم عوض می شود. بنابراین باید بپذیریم که در دنیای امروز تفکری قوی تر است که بتواند ذائقه ی مردم را به آن سمت و سویی که دل خواهش هست هدایت کند.

این مقدمه قرار نیست سرآغاز مقاله ای تحلیلی در باب سبک زندگی اسلامی-ایرانی باشد.بلکه یک هشدار جدی و البته دلسوزانه است نسبت به اتفاقات در حال وقوع در شهری که تا همین امروز دینداری و انقلابی بودن مردمانش عامل اصلی شهرت اش بوده است.

این روزها در شهر ما اتفاقاتی در حال وقوع است که به حسب خوش رنگ و لعاب بودن و چشم گیر بودنشان عقل ها را زائل کرده و توان تحلیل و نگاه درست و عمیق نسبت به این پدیده و پیامد های احتمالی آن را از ما گرفته است.

طرح  منطقه ی آزاداقتصادی از سال ها پیش در کشور ما آغاز و تا به امروز هم ادامه پیدا کرده است . آنان که نگاه های اقتصادی کارشناسانه تری دارند می دانند که اصلاً این طرح به جهت هموار کردن راه ما برای حضور در بازار های جهانی اجرا شد.

با این حال امروز و  با یک نگاه منصفانه می توان فهمید که مردمان شهر هایی که این طرح در آن شهر ها در حال اجرا است تنها تبدیل به کارگرانی شده اند که بار ترخیص و توزیع سرمایه های سرمایه داران را به دوش می کشند و بدون اینکه تبدیل به کار آفرینانی قدرتمند شده و اقدام به ایجاد روابط اقتصادی با بازار جهانی کنند با یک مدیریت غلط به این حال و روز افتاده اند.

از این رو است که این روزها واژه ی «منطقه ی آزاد اقتصادی» هم معنی ارزانی و رسیدن به کالا های لوکس خارجی شده و مردم شهر ما هم به دنبال گرفتن این امتیاز بوده و هستند.

با این حال آن گونه که در مقدمه بیان شد این طرح اقتصادی،تبعات فرهنگی خاص خود را دارد و قادر است ذائقه ی مردم را عوض کرده و جهت نگاه آن ها به زندگی و دنیا را تغییر دهد.این البته قدرت این طرح نیست بلکه از آن جهت است که اجرای طرحی این چنینی مدخل ورود سبک زندگی غرب سکولار به کشور ما است.

پس از اجرای این طرح به مانند آن چه تا کنون در شهر هایی که پیش از ما منطقه ی آزاد اقتصادی شده اند  مردم دارای دغدغه های کوچک می شوند و در کسوت کارگری برای سرمایه داران در می آیند. از این رو است که با شروع این طرح عده ی زیادی مشاغل خود را رها کرده و به کار در گمرک ها و بنادر مشغول می شوند و قید کارآفرینی و تولید را می زنند.

البته نمی توان گفت که مدیران شهری دزفول آگاهانه و مغرضانه دست به اجرای چنین طرحی زده و یا حداقل  مقدمات اجرایش را فراهم کرده اند اما لااقل می توان گفت که این دوستان از تبعات اجرای چنین طرح های اقتصادی بدون پیوست فرهنگی غافل اند که خب این غفلت هم کم چیزی نیست.

با این حال باید گفت که احتیاج است که مسئولان شهری دزفول پیش از اجرای طرح های نظیر «پارک ساحلی دز،مجتمع تجاری مادر و طرح منطقه ی آزاد اقتصادی» با کسب مشورت هایی از چهره های آگاه فرهنگی در جهت طراحی پیوست فرهنگی برای این گونه طرح ها اقدام نمایند.

گفتنی است اگر مسئولان شهری ما به آن چه در این سطور به آن اشاره شد باور ندارند می توانند با چشم یک پژهشگر فرهنگی به آن چه در شهر مشهد مقدس اتفاق افتاده است نظر کنند و تبدیل شدن این شهر معنوی به یک بنگاه بزرگ اقتصادی و بعضاً عوض شدن ماهیت برخی سفر ها به این شهر را مشاهده کنند.

این سخن از آن جهت ببیان شد که ما باید باور داشته باشیم که برای پیشرفت نیاز به توازن وجود دارد و اگر نه ما به توسعه ای کاریکاتوری خواهیم رسید.

دزفول از لحاظ کشاوزی و جذب توریست دارای مزیت نسبی است و از این رو نیازی ندارد که مردمانش به جای کارآفرینی و تلاش در این دو حوزه تبدیل به کارگرانی برای سرمایه داران سود جویی شوند که بدون توجه به مردم خون آن ها را مکیده و تمام ظرفیت های شهر را به سود جیب خودشان اسفاده می کنند.

لازم است که مسئولان شهری دزفول به جای فراهم آوردن مقدمات اجرای چنین طرحی سرمایه های مادی و معنوی موجود را در جهت کمک به پیشرفت در حوزه هایی که مزیت نسبی اقلیم زر پرور دزفول است به کار گیرند.

اخبار مرتبط