بسم الله الرحمن الرحیم
اندکی علمی؛
علمای سیاست گذار فرهنگ وقتی قصد تعریف “فرهنگ” را دارند، مفهوم فرهنگ را به دو نوع تعریف تقسیم می کنند: اولین تعریف، تعریفی سنتی است که فرهنگ را به معنای “هنر” تقلیل می دهند. در این تعریف گروهی که همان نخبگان یا به عبارت دیگر، ما آنها را به نام “هنرمند” می شناسیم، تولید کننده ی محصولات هنری و عوام که همان مردم عادی هستند به عنوان مصرف کننده ی آن هنر تولید شده به حساب می آیند. در اینجا کار نهاد های دولتی مثل نهاد فرهنگی_هنری شهرداری و… حمایت از هنرمندان در تولید و از طرف دیگر انتقال محصولات به نحو بهتر به عوام است. تعریف دوم از فرهنگ تعریفی است که فرهنگ را مجموعه ای از اعتقادات و باور ها و هنجار ها و ارزش ها و … می دانند. در این تعریف بسیاری از عناصر اجتماعی (جمعی) وجود دارند. گستردگی این تعریف به وضوح روشن است.
گستردگی تعریف دوم باعث می شود که بسیاری از گروهها برداشت و تفسیر خاص خود را از فرهنگ داشته باشند که با یکدیگر متفاوت خواهد بود. مثلا برخی فرهنگ را گسترش آیین های مذهبی در اجتماع می بینند و برخی گسترش عناصری که نمی توان چندان آن ها را به نفع نگاه دینی تصور کرد.
نقدی انشاالله خیر خواهانه:
چند سوال:
1-چرا با وجود اثبات تدیّن بسیاری از مسئولین فرهنگی دزفول باز هم شاهد درگیری هایی بین آن ها و علمای شهر در بسیاری از موارد فرهنگی مانند برگزاری کنسرت های اخیر و … را شاهد هستیم؟
2-علت ناکار آمد بودن و یا حداقل ناکافی بودن کار های فرهنگی(که به خاطر تشتت آن ها نمی گویم “سیاست فرهنگی”) مراکز دولتی و نهاد های مسئول فرهنگ در دزفول چیست؟
3-به نظرتان عکس العمل فرهنگی نهاد های مسئول چقدر با تحولات فرهنگی چندین سال اخیر جهان، ایران و دزفول متناسب است؟
باقی بودن بر همان فهم قبلی از فرهنگ و متعلقات آن چقدر پاسخگوی شرایط کنونی است؟
4- آیا نباید در فهم خود از این مفهوم کمی شک کنیم؟
اهمیتِ داشتن تعریف صحیحی از فرهنگ برای یک عامل فرهنگی مانند یک مدیر فرهنگی، خود را به خوبی و به وضوح در عمل فرهنگی وی نشان می دهد.
شاید بخشی از مرادم از طرح این سوالات این باشد که بیان کنم اگر یک مسئول فرهنگی معتقد است در یک نهاد “فرهنگی” در حال فعالیت است و اسم فرهنگ بالای دکّانش نصب شده، احتمالا باید تعریف درستی از فرهنگ را برای خود داشته باشد مگر اینکه باید اقرار کنیم آن مکان را به ناحق غصب کرده است.
احتمالا یکی از علل و پاسخ سوالات بالا، نداشتن تعریفی صحیح از فرهنگ و یا داشتن تعریفی مبهم و یا نداشتن تعریف مشترکی از فرهنگ در بین غالب مسئولان فرهنگی شهر است که تشتّت نظر ها و درگیری ها و اعتراض ها حتی در بین مسئولین نهاد های دولتی و منتسب به نظام در دزفول به خوبی این را نشان می دهد. مثلا اختلاف نظر ها در برگزاری کنسرت و یا انجام کارهای متشتت فرهنگی در دزفول این را به خوبی نشان می دهد.
پیشنهاد بنده برای حل این مشکل این است که اولا خواهشا آقایان کمی در فهم فرهنگی خود شک کنند ثانیا بستری را مثلا در قالب سلسله سمینار های علمی(البته با حضور صاحب نظران فرهنگ که اگر نبود احتمالا همان تکرار مکررات قبل است) و یا مجال هر مباحثه ی دیگری، ایجاد کنند و افرادِ با نظرات مختلف در آن حضور یابند و نظر خود را طرح کنند و نقد شوند. البته تاکید می کنم با حضور کارشناسان و صاحب نظران حوزه ی فرهنگ. که این کار هم انشاالله فهم دست اندر کاران فرهنگی را از فرهنگ تصحیح می کند و هم آنها را به یک اجماع می رساند.
محصول این فهم صحیح و مشترک، شروع فصل جدید فرهنگی بدون هرزه کاری و تاثیر بیشتر خواهد بود. البته به شرط داشتن روش های کاربردی مطلوب.
ولله الحمد
