پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

جشنواره فیلم فجر را تعطیل کنید!

مهدی خانعلی‌زاده

«جشنواره مردمی فیلم عمار» از همان زمانی که پنج سال پیش متولد شد و توانست جریان رسانه‌ای کشور در حوزه سینما و فعالیت‌های تصویری (اعم از مستند، داستانی، کوتاه و نیمه بلند، کلیپ و تیزر) را با یک فضای کاملا جدید که پیش از آن تجربه نشده بود، آشنا کند، در تیررس برخی جریانات و گروه‌های سیاسی قرار گرفت.

پیش از برگزاری اولین دوره جشنواره فیلم عمار هم پیش‌بینی می‌شد که طیف اصلاحات به دلیل خاستگاه شبه روشنفکری و اندیشه‌های غرب‌گرایانه خود و همینطور، همراهی تعداد زیادی از قشر فعال در جریان وقت سینمای کشور، پا در مسیر مخالفت و تخریب این جشنواره قدم بردارد؛ چرا که اساسا ماهیت جشنواره فیلم عمار در تضاد با تفکرات این طیف و برای مقابله با استحاله فرهنگی بود. این تقابل ذاتی را حتی در سال تولد جشنواره عمار هم می‌توان مشاهده کرد؛ چرا که اساسا جرقه شکل‌گیری عمار در سال 88 و به دلیل وارونه‌نمایی رسانه‌های غربی از وقایع فتنه زده شد.

اما چیزی که در این زمینه اصلا قابل پیش‌بینی نبود و هرگز دست‌اندرکاران برگزاری ادوار جشنواره تصور رویارویی با آن را نمی‌کردند، ابراز مخالفت برخی چهره‌ها و جریانات انقلابی با برگزاری مستقل این جشنواره بود؛ جشنواره‌ای که با تایید صریح و رسمی رهبر انقلاب روبرو شد و طی عمر پنج ساله خود توانست در حد بضاعتی که برای آن تعریف شده، زمینه را برای ورود و تربیت نیروهای ارزشی به بدنه سینمای حرفه‌ای کشور فراهم کند؛ رویکردی که در همین جشنواره امسال شاهد به بار نشستن آن در خروجی چند کارگردان جوان انقلابی و حرفه‌ای و تزریق آنها به بدنه سینمای ایران هستیم.

اوج این موضوع را باید در انتشار یک مقاله بلند و بسیار تند علیه جشنواره فیلم عمار در خبرگزاری متعلق به سازمان تبلیغات اسلامی دانست؛ مقاله‌ای که در آن به شدت به برگزاری این جشنواره و محتوای آن حمله شده و در بخشی از آن آمده بود: «مهم‌ترین و اولین عارضه جدا کردن زمین بازی، افت جدی کیفیت‌های هنری و فنی سینمای عمار است. یک جریان نوپا، حیات و مماتش به رقابت است. رشد و بالندگی و شکوفائی استعداد‌ها در جریان یک رقابت حرفه‌ای صورت می‌گیرد. جدا کردن زمین بازی و مهم‌تر از آن تغییر قواعد مرسوم بازی و ملاک‌های رقابت، باعث می‌شود فیلم عمار به سرعت از حیث کیفیت فنی و هنری آسیب جدی ببیند و در میان مدت هیچ حرفی برای رقابت نداشته باشد. نباید فراموش کرد که کارکرد سینما در بیان هنری یک محتوا است. محتوای عمیق بدون هنر، بیشتر شبیه یک خطابه است. مخاطب انتظار تماشای یک اثر هنری و البته پر محتوا دارد نه یک مقاله خوب. عدم رقابت پذیری یک آفت جدی دیگر دارد و آن نیز عدم نظارت پذیری است. این جریان چون مناسبات رقابت سینمائی را برای خود عوض کرده است نه خود را مورد نقد اهل هنر می‌شناسد و نه اهل محتوا. معتقدند اهل هنر محتوا نمی‌شناسند و اهل محتوا نیز هنر.»

اگرچه در همان زمان، بسیاری از فعالین عرصه جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در یادداشت‌ها و مطالب مختلف به این شبهه پاسخ دادند و مطالبی را هم درباره جزئیات برگزاری جشنواره عمار به نویسنده مطلب یادآوری کردند اما استدلال «گلخانه‌ای بودن جشنواره مردمی فیلم عمار» تا امروز که شاهد برگزاری پنجمین دوره این جشنواره هستیم، از گوشه و کنار برخی رسانه‌هایی که ظاهرا انقلابی و ارزشی هستند، به گوش می‌رسد؛ استدلالی که با وجود پایه‌های سست نظری و تحلیلی، نیاز به پاسخگویی جدی دارد.

فلسفه شکل‌گیری و تولد جشنواره فیلم عمار، عدم حضور گفتمان انقلاب اسلامی در بدنه اصلی سینمای کشور و جایگزین شدن رویکردهای صرفا فرمی با محتواهایی که اگر علیه دستاوردها و آرمان‌های انقلاب نبودند، در بهترین حالت شامل فضاهایی خنثی و بدون خاصیت بودند که ارتباطی با ماهیت و فلسفه سینمای پس از انقلاب نداشت. مساله متاثر کننده در این میان این بود که «سینما» از جمله عرصه‌هایی بود که مشروعیت خود را صرفا با جمله تاریخی امام خمینی(ره) در بهشت زهرا(س) به دست آورد و اگر این اعلام حمایت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نبود قطعا سرنوشت سینما متفاوت از چیزی بود که این روزها شاهد آن هستیم.

حالا و با وجود این سابقه تاریخی که عرصه را برای ادامه فعالیت سینماگران پس از انقلاب اسلامی فراهم کرد، خروجی سینمای ایران پس از گذشت حدود 35 سال از انقلاب اسلامی اصلا چیزی نیست که باید باشد و ردی از ارزش‌ها و آرمان‌های انقلابی که جوانان بسیار برای آن خون دادند و هشت سال هم در برابر متجاوزین ایستادگی کردند، در آن دیده نمی‌شود.

یکی از نکات جالب و در عین حال تاسف‌بار در این زمینه این است که «جشنواره فیلم فجر» اساسا برای جشن گرفتن سالگرد انقلاب اسلامی و در ایام دهه فجر تدارک دیده شده بود و قرار بود تا زمینه‌ای برای ارائه آثار هنری مرتبط با انقلاب اسلامی و دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی انقلاب در عرصه سینما فراهم شود؛ زمینه‌ای که تنها یکی دو سال به این روند جریان داشت و سپس با یک استحاله شدید و گسترده، این جشنواره را به محلی برای عرضه تولیدات غربی و غیراسلامی تبدیل کرد.

بر همین مبناست که معتقدیم اگر بنا بر تفسیر گلخانه‌ای و پرداختن به مساله اعمال فشار بر گروه‌ها مختلف به منظور ایجاد یک فضای دیکتاتوری که امکان نقد در آن وجود ندارد، باشد، قطعا جشنواره فیلم فجر بر جشنواره فیلم عمار اولویت بالاتری دارد؛ چرا که برخلاف خاستگاه اصلی خود به مسائل و موضوعاتی پرداخته که اساسا ارتباطی با بنیان فکری و نظری آن ندارد و حتی رد تقابل رسمی با آن وجود دارد. این جشنواره فجر است که باید به دلیل خارج شدن از ریل اصلی خود و تبدیل شدن به بلندگوی جریان دیکتاتور شبه روشنفکری در سینمای ایران به باد انتقاد گرفته و حتی تا تعطیلی پیش برود. جشنواره فیلم «عمار» تاکنون در مسیری که نامش برگرفته از آن است، قدم برداشته اما آیا جشنواره فیلم «فجر» هم به دنبال نمایش درخشش فجر انقلاب در سالن‌های سینما بوده است؟ پاسخ قطعا منفی است.

جشنواره فجر واقعی و راستین، همین جشنواره عمار است و حالا پس از پنج سال از این رویش و سر بر آوردن جوانانی که علاوه بر اعتقادات دینی و انقلابی، بر اصول حرفه‌ای و تخصصی سینما نیز مسلط هستند، زمان آن رسیده که جشنواره‌ی غصب شده فجر تعطیل شود و جایگاه خود را به جشنواره‌ای بدهد که حقیقتا در راستای نمایش فجر انقلاب اسلامی عمل می‌کند.

البته در پایان باید تاکید کرد که به قول یکی از دوستان، مشکل از این افراد و تحلیل‌هایشان نیست؛ بلکه مشکل از صحیفه اینهاست؛ چرا که صحیفه اینها چاپ جدید دفتر حفظ و نشر آثار امام است و بوی مصطفوی‌ها را می‌دهد. صحیفه حزب الله اما چاپ قدیم است و بوی روح‌الله کبیر می‌دهد

اخبار مرتبط