پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

زنده شدن یه عالمه خاطره

بالاخره شهر موش‌ها از اسپایدرمن و هری پاتر و… هویت مندتر و دل‌پذیرتر است برای ما؛ این طور نیست؟ در مصاف رسانه ای و مواجهه جدی و نابرابری که میان ما و رسانه‌هایمان و ماهواره و هویت و محصولات بیگانه و پرضررش خاصه برای نسل کودک و نوجوان ما برپاست جای چنین تولیداتی و سرمایه گذاری درست و بهینه بر روی آن‌ها و به روز کردن و بازآفرینی هنرمندانه و فرزند زمانه‌شان، بسیار خالی است.

farhangnews_90523-266563-1410151121

عروسک‌های شهر موش‌ها هم مثل ما با همه‌ی خوشی‌ها و ناخوشی‌ها، سی سال بزرگ‌تر شده‌اند.

شهر موش‌ها یکی از خاطره انگیزترین آثار کودکانه سینما و تلویزیون ایران و فیلم سینمایی عروسکی تولیدی سال ۱۳۶۴ به کارگردانی سینمایی محمدعلی طالبی و کارگردانی عروسکی مرضیه برومند است.

این فیلم سینمایی برای رده سنی کودکان ساخته شده و عروسک‌های بازیگر آن قبلاً در سریال تلویزیونی مدرسه موش‌ها ایفای نقش کرده بودند. برخلاف سریال تلویزیونی مدرسه موش‌ها، بخش بسیاری از این فیلم در فضای باز فیلم‌برداری شده است.

برنامه تلویزیونی مدرسه موش‌ها که در اوایل دهه ۱۳۶۰ صرفاً قرار بود بچه‌ها را به مدرسه رفتن تشویق کند به چنان محبوبیتی رسید که این فیلم سینمایی از روی آن ساخته شد.

فیلم سینمایی شهر موش‌ها که از روی مجموعه تلویزیونی مدرسه موش‌ها به کارگردانی محمدعلی طالبی و مرضیه برومند ساخته شد، به فروش بسیار خوبی در گیشه‌ها رسید و رفته‌رفته به بخشی از نوستالژی بچه‌های دهه ۶۰ تبدیل شد.

داستان این فیلم از این قرار بود که یک گربه سیاه که موش‌ها به آن می‌گفتند «اسمشو نبر» به شهر موش‌ها حمله می‌کرد. به خاطر همین موش‌ها به یک شهر دیگر می‌روند. قرار می‌شود پدرها و مادرها از راه سخت و کوتاه بروند تا شهر را آماده کنند و بچه‌ها هم با معلم و آشپزباشی راه طولانی‌تر را انتخاب می‌کنند.

در آن دوران فیلم با بودجه یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان ساخته شد که در سال ۱۳۶۴ بسیار مورد استقبال قرار گرفت و به یکی از پرفروش‌ترین های سینما و پرمخاطب‌ترین سریال‌های کودک و نوجوان تلویزیون آن سال‌ها مبدل شد.

حالا شهر موش‌های ۲ با حضور دوباره مرضیه برومند ساخته و روانه پرده سینماهای کشور شده است. تردیدی نیست که شهر موش‌ها نوستالژی چندین نسل ایرانی و یکی از ماندگارترین و خاطره برانگیزترین یادگارهای رسانه ای ما در قاب کوچک است.

اثری که برای آن دوران، حرف‌های زیادی برای گفتن داشت و به جهت مختلف قابل توجه و دل‌نشین و جاودانه بود و شد. شهر موش‌ها متعلق به دورانی بود که نه از کمیت و کیفیت رسانه ای این روزها خبری بود و نه هجوم سیل آسای رسانه‌های مختلف در میان.

در مدت زمان کم و کوتاه و قطره چکان برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی آن موقع، یک تعداد عروسک، که با خوش ذوقی و هنرمندی نام‌گذاری و به حرکت درآمده بودند، تبدیل شدند به برنامه اصلی کودک و نوجوان آن دوران؛ چیزی حدود سه دهه پیش.

farhangnews_90523-266574-1410151121

حالا آن نسل تبدیل شده‌اند به بزرگ‌ترهای امروز و البته در این میان، اتفاقی که افتاده تغییر و حرکت و انتقال است. همان‌طور که در مخاطبان انتقال رخ داده؛ در عروسک‌ها هم تغییر حس می‌شود.

هوشمندانه است البته اینکه عروسکهای شهر موش‌ها هم مثل همه ما بچه‌های آن موقع، حالا بزرگ شده‌اند و حتی گرد پیری بر سیمای برخی از آن‌ها نشسته؛ گرچه با همان دل‌نشینی و تحرک و جذابیت.

شهر موش‌های ۲ ادامه ای است بر یک نوستالژی و زنده کردن یک موقعیت بکر و دوست داشتنی؛ میراثی از یک دوران سپری شده و وجهی از سیمای همه انتقال‌ها و تغییرها و عوض شدن‌ها.

مهم آن است که این هویت، این خواست و این تجلی دوران کودکی و نوجوان نسلی از این سرزمین، وجهی از خود را در این یادگاری می‌یافته و می‌یابد. و این بی تردید یک موقعیت و یک فرصت است و غنیمت. غنیمتی که می‌توان از دلش، ارتباط نسل‌ها را بیرون آورد و رابطه میان آن‌ها را به همین اندازه، به اندازه یک فیلم سینمایی و تجدید یک خاطره شادمانه و همه چیزهایی که رد متن و حواشی‌اش هست، ارتقا داد و یا ایجاد کرد.

فراموش نکنیم که جهان امروز گرچه به «ارتباطات» نام گرفته اما جهان تاریک رابطه است؛ آن‌هم در دهشتناک‌تری و هولناک‌ترین شکل و شمایل و شیوه و منش.

بچه‌هایی که سر در موبایل و تبلت و کامپیوتر و دل رد گرو چت روم‌ها و فیلم‌ها و بازی‌ها و شبکه‌های و… دارند و اعضای خانواده ای که اصلاً وقت و حال و دلیلی برای حرف زدن با هم نمی‌بینند! در اینجاست که اهمیت پدیده‌هایی که بتواند به هر روی، ربط و نسبتی میان افراد ایجاد کند و با توسل به خاطرات و داشته‌های نوستالژیک و … و هر چیز دیگری، آن‌ها را به هم پیوند بزند، مهم و غنیمت است.

شهر موش‌های ۲ از همه این جهات اثری است حاوی فرصت و دارای استعداد و پتانسیل قابل توجه و مورد استفاده

نکته دیگر این است که اساساً در میان طیف وحشتناک و انبوه و غیر قابل کنترل نوع خاصی از تفریحات و سرگرمی‌ها از بازی‌های رایانه ای وخیم گرفته تا فیلم‌های سینمایی بدخیم؛ از سریال‌های ماهواره ای زننده گرفته تا چت روم‌های هدر دهنده فکر و وقت و انرژی و هویت و همه چیزهای افسرده کننده از این دست، وجود فیلمی مثل شهر موش‌ها با همه اصالت‌ها و شخصیت‌های قصه گو و آن لایه وطنی و هویت میهنی و نوستالژی دروان سپری شده نسل گذشته ایرانی، اهمیت فراوان دارد.

حتی با همه تغییرات شکلی و محتوایی؛ از آهنگ‌ها و نمادهای امروزی – و گاه غربی- اش گرفته تا ریتم و زبان و لحن و … که بخشی به ناچار و به صورت اجتناب ناپذیر و طبیعی و بخشی هم با افراط و نه چندان دلپذیر، رخ داده، هم می‌توان گفت شهر موش‌ها، یک مسکن است و یک یادآوری برای همه ما.

بالاخره شهر موش‌ها از اسپایدرمن و هری پاتر و… هویت مندتر و دل‌پذیرتر است برای ما؛ نیست؟

در مصاف رسانه ای و مواجهه جدی و نابرابری که میان ما و رسانه‌هایمان و ماهواره و هویت و محصولات بیگانه و پرضررش خاصه برای نسل کودک و نوجوان ما برپاست جای چنین تولیداتی و سرمایه گذاری درست و بهینه بر روی آن‌ها و به روزکردن و بازآفرینی هنرمندانه و فرزند زمانه‌شان، بسیار خالی است.

نکته مهم دیگری که به این مناسبت می‌توان و باید به آن اشاره کرد این است که سینمای کودک در این مملکت سال‌هاست که مرده و هیچ نشانی از آن نیست.

صرف‌نظر از چند اثر انگشت شمار که به‌صورت مقطعی تولید و گاه پرفروش می‌شوند باید گفت سال‌هاست که دیگر هیچ رد روشن و قابل اعتنایی از سینمای کودک در هنر هفتم ایران دیده نمی‌شود.

جالب اینجاست که ما جشنواره کودک و نوجوان آن هم با درجه الف و با کلی هزینه و به شکل «بین‌المللی» داریم، اما سینما و فیلم کودک نداریم!

سینمای کودک با فیلم کودک و احیای جریان فیلم‌سازی برای این طیف مهم و حساس مخاطبان سینمایی دوباره اوج خواهد گرفت و تا زمانی که آن اتفاق نیفتد همه چیز حالت شعاری و فرمالیته و حتی بی معنا و گاه مضحکی به خود خواهد گرفت.

دوستان ما اشتباه متوجه شده‌اند و یا شاید هم خودشان را به آن راه زده‌اند و یا اینکه وقتی دیده‌اند کار چندانی از آن‌ها برنمی‌آید برای خود مشغولیت و سفره‌ای فراهم کرده‌اند تا خود و دیگران دوروبرشان از آن حظی ببرند و مستفیض شوند.

اشتباه دوستان در خوش‌بینانه‌ترین حالت این است که دارند راه را اشتباه و برعکس می‌روند. چرا؟

واقعیت این است که ابتدا باید سینمایی از هر ژانر و گونه و ترکیب و محتوایی و با هر مخاطب هدفی «وجود داشته باشد» تا بعد بتوان با جشنواره یا بی جشنواره محصولات پدید آمده در آن فضا و گونه سینمایی را در محفلی که الزاماً هم نباید جشنواره‌ای ازاین‌دست که دوستان برگزار می‌کنند باشد به نمایش گذاشت و به قضاوتش نشست گرچه بهترین و مهم‌ترین و ماناترین قضاوت را خود مردم و مخاطبان و منتقدان سینما در سالن‌های سینمایی و رسانه‌های متعهد به انجام می‌رسانند.

farhangnews_90523-266569-1410151121

حالا حکایت این حضرات را باید دید و سنجید که در موقعیت و فضایی که سال‌هاست چیزی به‌عنوان سینمای کودک وجود خارجی درست و درمانی ندارد گمان می‌کنند با راه انداختن و برپایی گعده‌های به‌اصطلاح جشنواره‌ای‌شان می‌توانند تنوری را گرم کنند ونانی برای خود بپزند ولی حقیقت آن است که آن‌ها فقط «گمان کرده‌اند» و نباید از این گعده‌های تهی و بی‌پشتوانه و مجلس ختمی‌شان، توقع چندانی داشته باشند. هرچند باب تبلیغات و حرافی و بیلان کاری و چیزهایی ازاین‌دست باز است و کسی هم ظاهر جلودار نیست. پس ببافید که فصل بالیدن است!

ما باید اول سینما داشته باشیم و بعد بر مبنای آن، جشنواره ترتیب دهیم یا ندهیم و نه برعکس؛ آن‌گونه که این حضرات نابغه سال‌هاست عمل می‌کنند!

صحبت درباره شهر موش‌های ۲ بود که به این نکات مهم و خطیر و حساس فرامتنی رسید.

چه خوب؛ اینکه فیلمی مثل شهر موش‌ها با همه ارزش‌ها و نقصان‌ها و چالش‌هایش، موقعیتی فراهم آورد تا بتوان این تلنگرهای اساسی و جدی را به مسئولان و مدیران و سیاست گذاران و هنرمندان سینمایی کشور وارد کرد.

از فقدان سینمای کودک گرفته تا نیاز به بازآفرینی داشته‌ها و خاطرات خوب و مستعدی مثل شهر موش‌ها؛ از مواجهه جدی و یکپارچه و غیرقابل کتمان میان رسانه‌های ما و آن ور آبی‌ها گرفته تا لزوم توجه به منابع غنی ایرانی و اسلامی برای تولید محصولاتی که هم امروزی باشند و جذاب و هم دارای غنای فکری و پشتوانه قابل‌اتکای انسانی برای مخاطبان رسانه‌های ما بخصوص کودکان و نوجوانان که مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین طیف موردتوجه رسانه‌ها در جهان امروزند.

فرهنگ نیوز

اخبار مرتبط