مطالبات فرهنگی از شوراهای اسلامی شهر و روستا
این یادداشت تلاش دارد به این سؤال پاسخ دهد که مهمترین نیازها و مطالبات فرهنگی عمومی شوراهای اسلامی شهر و روستا در کشور کدامند؟ روش تحقیق نیز تحلیل محتوای مذاکرات صورت جلسات، سخنان، مصاحبهها و دیدگاههای بیش از ۸۰ نفر از نمایندگان مردم در شوراهای اسلامی شهر و روستا در کل کشور و مناطق گوناگون بوده است. به گزارش فرهنگ نیوز، اهمیت نقش و رابطهٔ فرهنگ در توسعهٔ جامعه بر کسی پوشیده نیست. از سوی دیگر مشارکت مردم در مدیریت محلهای از عوامل بروز توسعهٔ پایدار در نسلهای گوناگون خواهد بود. بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ادارهٔ امور کشور باید متکی به آراء عمومی انجام شود. همان طور که قانون اساسی مقرر کرده است، مداخلهٔ سیستم در حکومت از طریق ریاستجمهوری، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و شوراهای کشور تحقق مییابد. اصول مهم قانون اساسی در مورد نقش شوراها عبارتند از: ۱- اصل هفتم: طبق دستور قرآن کریم «و امرهم شوری بینهم»، «و شاورهم فی الامر» مجلس شورای اسلامی، شورای استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظایر اینها از ارکان تصمیمگیری و ادارهٔ امور کشورند. طرز تشکیل و حدود اختیارات و وظایف شوراها را این قانون معین میکند. ۲- اصل یک صدم: برای پیشبرد سریع برنامههای اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی از طریق همکاری مردم با توجه به مقتضیات محلی ادارهٔ امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان یا استان با نظارت شورایی به نام شورای ده، بخش، شهر یا استان صورت میگیرد که اعضای آن را مردم همان محل انتخاب میکنند. شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان و حدود وظایف و اختیارات و نحوهٔ انتخاب و نظارت شوراهای مذکور و سلسله مراتب آنها را که باید با رعایت اصول وحدت ملی و تمامیت ارضی نظام جمهوری اسلامی و تابعیت حکومت مرکزی باشد، قانون معین میکند. مسئله و اهمیت نقش شوراها در مدیریت فرهنگی. جوامع گوناگون انسانی دارای فرهنگهای متفاوتی هستند و فرهنگ شخصی هر فرد میتواند متمایز از دیگران باشد. در زمان حاضر، فرهنگ نقش تعیینکنندهای در زندگی همگان دارد و لازم است که برای حفظ دستاوردهای فرهنگی و به ویژه میراث تاریخی و نیازهای فرهنگی شهروندان تلاش شود. اگرچه مسئولیت امور فرهنگی عموماً بر عهدهٔ دولتهاست؛ اما تنوع و پیچیدگی فرهنگ و تفاوتهای ظریف اقلیمی، زبانی، مذهبی و قومی موجب ایجاد خرده فرهنگهای متعدد در کنار فرهنگ عمومی هر جامعه میشود. از همین رو ضروری است که علاوه بر دولتها تمامی نهادها و سازمانهایی که هم در عرصهٔ امور عمومی جامعه فعالیت میکنند، فرهنگ و مدیریت فرهنگی را مدنظر قرار دهند. ازجمله نهادهای مهم در این عرصه، مدیریتهای محلی هستند که در کشور ما در سطح شهرها با عنوان شهرداری و شورای شهر، و در سطح روستا با عنوان دهیاری و شورای روستا شناخته میشوند. شورا نهاد سیاستگذار شهر است و وظیفه دارد سیاستها و برنامههای مربوط به ادارهٔ شهر را تدوین کند و آنها را برای اجرا در اختیار شهرداری قرار دهد. وظایف مهم شوراها در حوزهٔ امور فرهنگی. ۱ – بررسی و شناخت کمبودها، نیازها و نارساییهای فرهنگی؛ شوراها میتوانند با مطالعات دقیق و همهجانبه به بررسی امکانات موجود فرهنگی در شهر و روستا بپردازند. علاوه بر سنجش نیازهای کل ساکنان شهر بر اساس استانداردها، باید به این پرسش نیز پاسخ داده شود که آیا این مراکز در مناطق مختلف شهر به نحوی عادلانه و متناسب با جمعیت بهرهبردار توزیع شدهاند یا نه؟ واقعیت این است که نه فقط مردم کشورهای مختلف، بلکه حتی مردم شهرها و یا مناطق مختلف نیز ممکن است نیازهای متنوعی در زمینهٔ مسائل فرهنگی داشته باشند و یا بعضی از فضاهای فرهنگی برای آنها دارای اولویت بیشتری باشد. ۲- تهیهٔ طرحها و پیشنهادهای اصلاحی و ارائهٔ راهحلهای کاربردی در حوزهٔ فرهنگی؛ پس از کسب اطلاعات لازم از وضعیت موجود و نیازهای فرهنگی شهروندان شورا میتواند با جلب مشارکت شهروندان علاقهمند به موضوعات فرهنگی و به ویژه سازمانهای مردمنهاد به تهیه و تدوین طرحهای فرهنگی و یا ارائهٔ پیشنهادهای اصلاحی بپردازد. این امر در واقع سیاستگذاریهای شورا در حیطهٔ موضوعات فرهنگی را رقم میزند. از دیگر اقدامات شورا در زمینهٔ مسائل فرهنگی، استفاده از ظرفیتهای قانونی موجود برای ارائهٔ طرحها به دولت و مجلس برای اصلاح قوانین و شیوههای موجود است. نظام شورایی کشور این قابلیت را دارد که در صورت ضرورت و احساس نیاز، در سامانهٔ قانونگذاری کشور تأثیرگذار باشد. کمیسیونهای فرهنگی شوراهای مختلف میتوانند در سطوح متفاوت محلی، منطقهای و ملی از طریق شورای عالی استانها آنها را در قالب پیشنهاد به دولت و مجلس تقدیم کنند. ۳- امکانسنجی مشارکت مردم در انجام خدمات فرهنگی؛ شوراها برای به انجام رسانیدن طرحها و امور فرهنگی، نیاز به جلب مشارکتهای مردمی دارند. هر جا مشارکتهای مردمی وجود داشته باشد و مدیریت شهری از همکاری و شراکت بخش خصوصی و جامعهٔ مدنی استفاده کرده کار با کیفیت و اثربخشی بیشتری انجام شده است. ۴- اقدام در خصوص تشکیل سازمانهای مردمنهاد NGO؛ شورای شهر میتواند شرایط لازم را برای تشویق مردم در سطح محلهها به تشکیل انجمنهای محلی فرهنگی، حمایت از آنها مانند: تخصیص بودجه، جلب حمایت سازمانهای مسئول امور فرهنگی، اجازهٔ استفاده از امکانات سازمانهای دولتی و شهرداری و… را فراهم کند. سنخشناسی مطالبات فرهنگی شوراها. بر اساس مطالعه و بررسیهای گوناگون در مستندات و مکتوبات و مصاحبههای اعضای شوراها و نیز گزارشهای تحلیلی از عملکرد شوراها از سوی کارشناسان، عمدهٔ مطالبات در ۱۱ موضوع طبقهبندی و مصادیق و موارد مشخص هر یک دقیقاً عنوان شده است. بهرهمندی از سرمایهٔ انسانی توانمند و بومی. استفاده از ظرفیتهای اندیشمندان مؤمن و متعهد به آرمانهای امام و انقلاب. احیای ارزش جایگاه استادی امری ضروری است، در طرح تحول دانشجو میبایست در انتخاب استاد آزاد باشد و جایگاه و حرمت استاد به معنای حقیقی به او بازگردانده شود. فضای فرهنگی کشور باید به سمتی حرکت کند که تبعیضزدایی در زمینههای مختلف فرهنگی انجام شود و امکان رشد و پیشرفت برای هنرمندان و فعالان عرصهٔ فرهنگ حتی در دورترین نقاط کشور فراهم شود. شناسایی ظرفیتها و توانمندیهای طلاب و بهرهبرداری بهینه از آنها. مقابله با مهاجرت قابلیتهای استانی و نخبگان استانها به کلانشهرها و دیگر استانها. مواجهه با تنزل فرهنگ کار و گرایش به کارمندی در بین مردم علیرغم وجود فارغالتحصیلان مستعد رشتههای کشاورزی، صنعتی و… مقابله با بحران بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی. استفاده از مسئولان و متخصصان بومی به منظور جلوگیری از مهاجرت. ضعف مدیریتی نهادهای فرهنگی. یکی از نکاتی که در دولت نیاز به اقدام دارد، اصلاح نگاه و کارآمدی نهادهای امر فرهنگ است که متأسفانه نگاه کَمیِ مذکور به فرهنگ در این نهاد نیز بعضاً مشاهده میشود. دولت میبایست حوزهٔ اختیارات و مدیریت تولید تحول علمی را به صورت منطقهای و در قالب قطبهای قوی و غنی علمی به دانشگاهها بسپارد، نه با در اختیار قرار دادن اختیارات مالی و پولی دانشگاهها در راستای بیعدالتی آموزشی قدم بردارد. این نگاه در طول ساختار آموزشی جوانان از آموزش و پرورش گرفته تا آموزش عالی، اثرات سوء فراوانی دارد. ضروری است دولت با رجوع به ریشههای حقیقی انقلاب مبنای مدیریت تحول در دههٔ چهارم انقلاب را مبنایی فرهنگی قرار داده و مدل پیشرفت و تعالی عدالتمحور خود را بر پایههای ناب فرهنگ ولایی، شیعی ملت ایران استوار گرداند. دلیل مطالبه مجدانه و مصرانه از دولت در حوزهٔ فرهنگ، ضعف عملکرد نهادهای فرادستی و کلان در حوزههای سیاستگذاری فرهنگی میباشد. از دیگر دلایل اهمیت این طرح تحول فرهنگی و اجتماعی، اولویتهای نامناسبی است که در سالهای پس از جنگ ابتدا در حوزهٔ اقتصاد و سپس در حوزهٔ سیاست مسیر حقیقی نیل به آرمانهای انقلاب را به انحراف کشانده بود. مشروح انظارات از شورای شهر و روستا •سلامت بافت مدیران شهری. •فرهنگسراها ضمن داشتن محیطی معنوی باید از مدیریتی متعهد، انقلابی و دینی برخوردار باشند. •توزیع عادلانهٔ امکانات و فرصتهای فرهنگی. •در حوزهٔ فرهنگ آنچه را به عنوان عدالت فرهنگی از دولت مطالبه میشود، در توزیع عادلانهٔ امکانات و بسترسازیهای فرهنگی در مناطق مختلف کشور میباشد. • یکی از راهکارهای اجرایی توزیع فضای فرهنگی عادلانه، اهتمام جدی به فرهنگ هجرت میباشد. طراحی ساختارها، بسترها و تشکلهای نخبهپرور فرهنگی و آماده برای هجرت متناسب با فقر فرهنگی مناطق مختلف کشور میتواند به امر مهم عدالت فرهنگی رونق بخشد. •عدالت در خدمات فرهنگی با اولویت دادن به محرومین و مناطق مستضعفنشین. •احصاء نقاط فسادخیز در مسائل شهری. •در عین اهتمام به کارهای زیربنایی، اولویت دادن به مناطق مستضعفنشین. •تمرکز مکانی واحدهای خدماتی مانند: گورستان، جمعآوری و دفع زباله، آسایشگاه سالمندان و مراکز مرتبط با آسیبهای اجتماعی دریک نقطهٔ شهر، فعالیتهای فرهنگی را کاهش میدهد. •اهتمام به هنر و ادبیات انقلاب اسلامی. •توجه هرچه بیشتر به هنر و ادبیات انقلاب و دفاع مقدس. تئاتر، سرود، خط، نقاشی و… از اجزای هنر انقلاب اسلامی به شمار میآیند که آثار پربرکتی در برهههای مختلف انقلاب داشته است؛ اما متأسفانه توجه چندانی به آنها نمیشود. •تلاش برای ثمردهی و نتیجهبخشی فعالیتهای فرهنگی. • در حوزهٔ فرهنگ عمومی انتظار این است که با اصلاح ساختاری، محتوایی و روشی مدنظر، ثمرات و نتایج ملموس آن در بستر اجتماع مشاهده شود؛ به عنوان مثال اصلاح ساختار آموزشی در آموزش و پرورش و آموزش عالی و بهینهسازی و کاهش سنوات تحصیلی و همچنین ایجاد فرصتهایی برای استعدادیابی و هدایت دانشآموختگان به سمت حرفهها و مشاغل مورد علاقه، باعث تسهیل روند ازدواج و کاهش سن ازدواج، ایجاد امنیت خاطر در حوزهٔ تأمین معاش اقتصادی خانواده و ایجاد اطمینان از اشتغال و نهایتاً کاهش معضلات اجتماعی از قبیل اعتیاد و نارساییها و ناهنجاریهای اجتماعی که جامعه شاهد آن است، خواهد بود. •رفع مشکلات فرهنگی، ترافیکی و انتظامی مناطق گردشگری. •تحول اقتصادی در حوزهٔ فرهنگ : •اقدام شجاعانه و ضروری دولت در طراحی و تدوین طرح تحول اقتصادی در حوزهٔ فرهنگ صورت گیرد که محورها و مؤلفههای متفاوت در سه حوزهٔ ساختاری، محتوایی و روشی را میتوان از اجزای این طرح قلمداد کرد. •تدبیر برای کاهش بهرهوری واحدهای تولیدی. •مقابله با تبلیغ کالای خارجی در میادین و معابر عمومی. •حل مشکلات پروژههای عمرانی نیمهتمام حوزهٔ فرهنگ. •حل مشکلات راهاندازی و تجهیز مراکز خدماتی بین راهی مسافران. •حقوق پایین کارمندان و کارگران نسبت به میزان تورم و گرانی در کشور و کاهش هزینههای فرهنگی خانوار. •ترویج و گسترش ارزشها و رفتارهای مطلوب فرهنگی. •از آنجا که سادهزیستی، پاکدستی، اعتزاز به اسلام و تشیع، مدیریت انقلابی، مردمی بودن، عدالتخواهی، استکبارستیزی، حمایت از محرومین و مستضعفان، نفی جریان سرمایهسالار فاسد و… را در دولتهای گذشته شاهد بودیم، میبایست در دولت بعدی نیز همچنان از اولویتهای دولت مردان باشد. •اهمیت تأمین آرامش روحی و امنیت معنوی. •چگونگی ظهور و اعتلاء مظاهر اسلامی و انقلابی. •استقرار بخشیدن به جَوّ اسلامی و فرهنگی سالم. •آلوده نشدن به اسراف و هدر ندادن بیتالمال با تجملات زائد و سفرها و مراسمهای غیرلازم. •تکریم مردم و اعتمادسازی آنان به نظام. •رواج تهمتها و شایعهپردازیها بر علیه افراد در جامعه. •مقابله با پدیدهٔ بدپوششی در بین جوانان. •وجود آمار بالای آسیبهای اجتماعی. •رعایت اصول شهرسازی اسلامی و معماری ملی. •لزوم توجه همزمان به روح و کالبد شهر. •توجه به تفاوت تجملگرایی با عمران و استحکام، همزمان با زیبایی. •حفظ اصالت اسلامی و ملی در ساختوسازها. •شهرها و روستاها باید دارای هویت ایرانی و اسلامی، زیبا و روحنواز، دارای رفاه عمومی و مقاوم باشند. •حاشیهنشینی و عدم بهداشت محیط، شاخص فعالیتهای عمومی فرهنگی را کاهش داده است. •جلوگیری از بروز معماری بیهویت و نامتجانس. •ساختوساز در حریم آثار تاریخی شهر. •رفع مشکلات مالکینِ اطراف بناهای تاریخی و میراث فرهنگی. •هماهنگی و انسجام مدیریت شهری و روستایی. •اهمیت روابط شورا و شهرداری در مسائل و حیطههای اصلی. •رعایت دقیق قوانین و عدم تخطی از آن با حیلههای شبهقانونی. •ریشههای حاشیهنشینی و اختلاف فاحش محلات. •ایجاد حس اعتماد شهروندان نسبت به مدیران. •خدمترسانی بیش از پیش به مردم. •پشتیبانی مسئولین از سرمایهگذاران داخل و خارج در زمینههای زیرساختی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی. •تنظیم شرایط حداکثری نظارت و مشارکت مردم در امور شهر و روستا. •چگونگی تحقق مشارکت و حضور مردمی در مسائل شهری. •تحقق و تقویت نظارت شورا بر شهرداری. •مشارکت و مداخلهٔ شهروندان در ادارهٔ امور. •تحقق حقوق شهروندان با لحاظ نیازهای آنان. •ارتقاء شاخصهای فرهنگی. •ترویج فرهنگ کتابخوانی و نهادینه شدن فرهنگ مطالعه در جامعه (سرانهٔ مطالعه). •حل مشکلات فراوان در زیرساختهای ورزشی و کاهش مکانهای ورزشی (سرانهٔ فضای ورزشی). •ارتقاء زیرساختهای بزرگ فرهنگی و اماکن تفریحی و مراکز فرهنگی، هنری استاندارد (نرخ دسترسی به فضای فرهنگی). •تمرکز بر بخش سرمایهگذاری گردشگری و جذب توریست و گردشگر (سهم گردشگری در تولید ناخالص داخلی استان). •توجه به گویشها و زبانهای محلی (ثبت معنوی مواریث فرهنگی). •مقابله با مرگ تدریجی بازیهای بومی در مناطق شهری و روستایی و سیطرهٔ بازیهای کامپیوتری بر فرهنگ بومی. •تأسیس و راهاندازی شهربازی و پارکهای فراغتی برای خانوادهها. •افزایش نرخ مشارکت فرهنگی مردم (عضویت در کتابخانهها، فرهنگسراها و…).