پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

سید حمید رضا برقعی یکی از شاعران آئینی و نسل سومی انقلاب؛

بسم الله الرحمن الرحیم

فرزندان هنرمند انقلاب2؛
این بار در صدد هستم یکی از شاعران جوان و با طراوت را معرفی کنم که شعر های بسیاری را در وصف و دلدادگی اهل بیت علیهم السلام سروده و به اصطلاح اهل هنر جزو شاعران آیینی محسوب می شود.
این جوان سید حمید رضا برقعی است. این هنرمند تربیت شده ی  انقلاب 25 سال بیشتر ندارد؛ اما در چندین کنگره‌‌ی شعر مقام اول را کسب کرده و مدتی هم دبیر انجمن شعر قم بوده است. دو سال طلبگی خوانده و حالا، مدتی است که دانشجوی رشته‌ی ادبیات دانشگاه آزاد است.
16-15 ساله بوده که اولین شعرهایش را سروده است ولی به قول خودش آن طور که باید جدی نبود. پدر بزرگش شاعر بوده و این خود نشانه ای برای سید حمیدرضا. اولین بار وقتی که کتاب های سهراب سپهری را در دست خواهرش دیده کنجکاو شده آن ها را بخواند اما به قول خودش از وقتی که یادش می آید قیصر امین پور را همیشه دوست داشته. خودش می گوید که هر چه دارد از دل خیمه گاه اهل بیت(ع) است و شاه کلیدش هم در دست حضرت سالار سلام الله علیه. می گوید: باید هیئتی باشی تا شعر هیئتی بگویی! تازه آقای شاعر 26 ساله ما بر سر در وبلاگش نوشته: در آسمان غزل شاعرانه بال زدم، به شوق دیدنتان پرسه در خیال زدم…صفا کردین؟ خلاصه که شیفتگان شعر و شاعری صفحه امروز را از دست ندهند که با افتخار تقدیم می شود به همه جوان های انقلابی ایران زمین خاصه آنها که دل در گروی یار این روزها سرمست ملاقات با آفتاب اند.
در مصاحبه ای که با او شده بود یکی از دوستان از او پرسید:2011344142
« سید!
چی شد که شعر برایتان جدی شد؟
یکی از دوستان می گفت شاعران کلاسیک، همه دغدغه زندگی شان شعر بود. اما شاعران امروز، اگر شعر را فقط تفریح زندگی شان قرار دهند، موفق می شوند. من هم تقریباً پنج سالی است که شعر تفریح زندگی ام شده است! ولی شروع اصلی کارم از هیئت بود. برای نوحه و سرود مداح ها شعر می گفتم. به همین بهانه بود که بیشتر به شعر پرداختم. مطالعه ام بیشتر شد و در جلسات شعر متعددی شرکت کردم. اما عامل اصلی، اولین کنگره ای بود که در آن شرکت کردم و مقام آوردم، وقتی جایزه گرفتم؛ احساس کردم یک شاعر رسمی هستم.
راستی سید!
این ماجرای «شعر آیینی» چیه؟ اصلااز کجا وارد ادبیات گفتاری ما شد؟
ببین! من هر وقت صحبت از شعر آیینی می شود اولین کتابی که به ذهنم خطور می کند کتاب “شکوه شعر آیینی” اثر استاد مجاهدی است که مفصل درباره شعر آیینی، شروع و قدمت و تقسیم بندی های آن سخن گفته… و اینکه آن را تنها مختص شعرهایی با عناوین نبوی، علوی، مهدوی و رضوی نمی بیند و شعر دفاع مقدس و شعر مناجات را نیز در این تقسیم بندی قرار می دهد. حتی پندیات صائب تبریزی نیز در این تقسیم بندی بخشی از شعر آیینی است. در کل شعرهای ارزشی که در آن صحبت از ارزش های انسانی و فضائل اخلاقی است و مفاهیمی چون ایثار وجوانمردی و… نیز از این قاعده مستثنی نیست. به نظر من این کتاب می تواند برای کسانی که در این مسیر حرکت می کنند و یا قصد ورود به آن را دارند؛ راهنمای خوبی باشد.
خب در این صورت شعر هیئت چه جایگاهی دارد؟
به نظر من شعر هیئت برای خودش تشخصی پیدا کرده و بسیاری از شاعران حرفه ای ما نیز به این باور رسیده اند. شما وقتی به نقد شعر امروز سری بزنید می بینید که این اتفاق در مورد شعر هیئت افتاده. البته باید به این موضوع اشاره کنم سرودن شعرهای حماسی ومرثیه جدا از مطالعه و شناخت شعر احتیاج به مطالعه مناسب در موضوع هایی که سروده می شود نیز دارد چون ما با شعر در حال به تصویر کشیدن و روایت بخشی از زندگی بزرگانی هستیم که نمی توانیم تنها با تکیه بر احساسات شاعرانه به کاری در خور برسیم. خب سفارش رهبری هم همین جاست؛ ایشان جای شعر پند را در ادبیات امروز خالی می داند که اشاره شیرین و به جایی است. قبل تر رسم بود مداحان در آغاز مراسم و قبل از مدح و مرثیه برای اهل بیت(ع) اشعاری را که مفاهیم پند آموز داشت می خواندند اما الان…
به هر حال می خواهم بگویم شعر هیئت ویژگی ها و مختصات خاص خود را دارد شاید اگر بخواهیم به اصلی ترین بخش در شعر هیئت اشاره کنیم باید از مرثیه نام ببریم که انصافا سرودن آن آسان نیست. برخی از دوستان شاعر بارها به این موضوع اشاره کرده اند که چون شعر حماسی و مرثیه سرودن کار سختی است دست به این کار نمی زنیم! نمی خواهم بگویم که شعر هیئت کار هر کسی نیست ولی به این معتقدم که شعر هیئتی را شاعر هیئتی می گوید یعنی اینکه باید هیئتی باشی تا شعر هیئتی بگویی. باید با فضای هیئت آشنا باشد و تجربه و هم نفس شدن با مخاطب زنده را حس کرده باشد. روانشاسی هیئت مساله مهمی است که شاعر هیئتی باید به درک صحیحی از آن رسیده باشد. نقاط حساس و عاطفی که مستمع را به ذوق می آورد. صرفا اشاره کردن به مصائب نمی تواند کمکی به فضای یک مجلس کند. چه بسا بعضی از شاعران همان موضوعی که در مقتل نوشته شده را به صورت نظم درمی آورند و اجرا می کنند که شاید بعضی مواقع جواب دهد ولی در مجموع این نوع آثار از شعر و شاعرانگی به دور بوده و صرف وزن و قافیه هم دلیل بر شعر بودن اثر نمی شود. زیبایی شعر هیئت آنجایی صورت می پذیرد که از صنایع ادبی مثل ایهام استفاده و یا به صورت کنایه مطالب بازگو شود تا اینکه به صورت مستقیم و فاش بیان شود.
موضوع جالب شد؛ اینکه که شاعر باید سواد و علم به موضوع داشته باشد تا چه حد در شعر هیئت ما اتفاق افتاده است؟
متاسفانه بسیاری از شاعران ما بیشتر به آنچه که شنیده اند، حالااین شنیده از طریق مداحان باشد یا سخنرانان، اکتفا می کنند و همان را وارد شعر می کنند. البته شاعران دیگری هستند که با توجه به تحصیل در حوزه مانند حجت الاسلام زمانی و سید محمد جواد شرافت در این زمینه موفق ترند چون به اصل منبع رجوع می کنند و در همین فضا به کشف هایی ارزشمند می رسند. شک نداشته باشید که شاعر بدون مطالعه خروجی اش همانی می شود که علمای دلسوز ما بویژه رهبری از آن کلایه دارند.»20130724133759gb-13920501_12123219

ایشون یکی از شاعران بسیار فعال توی نشست های شعرا با حضرت آقا هم هست و بارها و بارها در محضر ایشون شعرهاشو خونده که می تونید شعر خوانی های اون رو از سایت دفتر حضرت آقا دریافت کنید.
مجموعه شعر ها:
مجموعه شعر هایی هم از ایشون تا الان به چاپ رسیده که عددشون به 3 می رسه؛
اولین اثر این شاعر “طوفان واژه ها” ست. مجموعه اشعار آیینی «طوفان واژه‌ها» طی سال‌های 84 تا 86 سروده شده که برخی از اشعار آن پیش از این توسط انتشارات «ابتکار» و «شانی» در مجموعه‌های دیگری به چاپ رسیده. اشعار این مجموعه در قالب‌های غزل، ‌مثنوی، بحر طویل و مربع ترکیب سروده شده‌اند و تلاش شده که با استفاده از زبان امروزی به قوالب قدیمی شعر فارسی بپردازد. شاعر، هدفش از سرودن این اشعار را برقراری تعامل بیشتر و بهتر میان شعر آیینی عامه‌پسند و قابل ارائه در هیات‌های مذهبی، خاص‌پسند و قابل ارائه در همایش های جدی ادبیات مطرح کرده است.موضوعات مهدوی، علوی، فاطمی و عاشورایی بیشترین حجم این مجموعه را به خود اختصاص داده اند.tofanvaje
دومین اثر این شاعر “قبله ی مایل به تو” ست. شاعر در این اثر از قالب های متنوعی چون غزل، چهارپاره، بحر طویل، مثنوی، قصیده، دوبیتی و رباعی برای نظم مضامین ذکر شده بهره برده. مقدمه «قبله مایل به تو» با قلم سید علی موسوی گرمارودی به رشته تحریر درآمده و دیباچه آن نیز به خط محمدعلی مجاهدی، شاعر آیینی، است. شاعر در این اثر جدید، برخلاف مجموعه “طوفان واژه ها”، علاوه بر موضوعات آیینی در موضوعات آزاد و عاشقانه نیز سروده است.gheble mayel be to
سومین اثر این جوان “رقعه” ست. بیشتر شعرهای کتاب موضوع آیینی و مذهبی دارند هرچند شعرهای آزاد هم در این مجموعه اومده.اشعار کتاب نیز در قالب های متفاوت مثل غزل و چهارپاره و قصیده و در وزن های متفاوت سروده شده اند و زمان سرودن این اشعار نیز به سال های 90 تا 92 مربوط میشه که در 64 صفحه منتشر شده.96402_520
یه غزل خیلی خیلی دلنواز از این کتاب:
«به همین سادگی»
تمام پنجره را غرق حسن یوسف کن
دل اهالی این کوچه را تصرف کن
قدم بزن وسط شهر باصدای بلند
به عابران پیاده غزل تعارف کن
وبی بهانه تبسم کن و نگاهت را
شبیه اینه ها عاری از تکلف کن
سپس به مجلس ترحیم یک غریبه برو
وچشم های خودت را پر از تاسف کن
صدای ضبط,اتوبان,هوای بارانی
به خود بیا! نرسیده به قم توقف کن
سلام دختر باران! سلام خواهر ماه!
بهشت را به همین سادگی تصرف کن
راستی یادم رفته بود که بگم ایشون اهل قم هستن و بسیار بسیار قم رو دوست دارن و توی شعرهاشون بسیار از حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها میگن که خودشون توی غزل قبل باز بهمون یادآوری کردن!!!
اسم وبلاگ رسمی این شاعر “پرسه در خیال” هستش. یه سر بزنید از شکل وبلاگ هم بدتون نمیاد!
در پایان:
یه هدیه ی قابل!!!!!!
من کتاب طوفان واژه های ایشون رو تجربه کردم که عرض کنم خدمتتون که یک تجربه ی بسیار زیبا بود. شعر پشت جلد کتاب طوفان واژه ها:
با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد
ذهنش ز روضه های مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد،
احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است
در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت
باز این چه شورش است که در جان واژه هاست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست
بی اختیار شد قلمش را رها گذاشت
دستی زغیب قافیه را کربلا گذاشت
یک بیت بعد ، واژه ی لب تشنه را گذاشت
تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس کرد پا به پاش جهان گریه می کند
دارد غروب فرشچیان گریه می کند
با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید
بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید
او را چنان فنای خدا بی ریا کشید
حتی برایش جای کفن بوریا کشید
در خون کشید قافیه ها را ، حروف را
از بس که گریه کرد تمام لهوف را،
اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت
بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت
این بند را جدای همه روی نیزه ساخت
“خورشید سر بریده غروبی نمی شناخت
بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود”
اوکهکشان روشن هفده ستاره بود
خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن …
پیشانی اش پر از عرق سرد و بعد از آن …
خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن …
شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن …
در خلسه ای عمیق خودش بود و هیچ‌کس
شاعر کنار دفترش افتاد از نفس…
یا حق

اخبار مرتبط