پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

نگرانی یک عاشق زبان فارسی

نگرانی یک عاشق زبان فارسی

در پی یک تحقیق درسی مشغول جست و جو در فضای مجازی بودم که لابه لای صفحاتی که باز می کردم ، جمله ای توجهم را به خود جلب کرد : « من نگران زبان فارسی ام ، خیلی نگرانم ! »

من زبان فارسی را بسیار دوست می دارم و با اشعار پارسی زبانان از کودکی انس داشته ام . تا آن جا که بلدم از کلمات خارجی استفاده نمی کنم و از معادل های فارسی کلمات جدید استفاده می کنم . وقتی می بینم کسی کلمه ای خارجی را ، که معادل فارسی اش بین ما رایج و مورد استفاده است ، به کار می برد ناراحت می شوم ؛ ولی برایم جای سؤال داشت که چرا مقام معظم رهبری با توجه به جایگاه والایی که دارند و مشکلات بسیاری که در کشور می بینند ، این گونه در مورد زبان فارسی ابراز نگرانی می کنند ؟ این مسئله مدتی ذهنم را به خود مشغول کرد و سؤالی برایم مطرح شد : « چه رابطه ای بین زبان و انتقال فرهنگ وجود دارد ؟ » علت این سؤال یکی کتاب هایی بود که در زبانکده خوانده بودم و دیگری لهجه های قومیت های مختلف اطرافم بود . همزمان با یادگیری زبان انگلیسی تا حدودی با فرهنگ و سبک زندگی مردم انگلیسی زبان ساکن امریکا و انگلیس می شدم : آداب معاشرت ، نحوه ی برنامه ریزی و گذران وقت ، تمایلات و تفریحات ، روابط بی حد و حصر دختر و پسر ، مادی دوستی و نقش کم رنگ معنویت ، … . از طرفی هم وقتی لهجه های مختلف قومیت ها را می شنیدم احساس می کردم روحیات آن قومیت در زبانشان انعکاس یافته است ؛ خونسردی یا خونگرمی ، ملایمت یا سرسختی و … . بالاخره متوجه شدم از این رو که واژگان بار معنایی با خود حمل می کنند ، در واقع انعکاسی از مقوله های مادی و معنوی یک جامعه هستند . همین شد که عزمم را جزم کردم تا به تحقیق در باب اهمیت زبان فارسی و وظیفه ی ما در قبال آن بپردازم و نوشتاری هر چند ناچیز در این باره داشته باشم ؛ به این امید که دوستداران فرهنگ ایرانی-اسلامی بیش از پیش به حفظ این میراث عظیم فرهنگی همت گمارند .

و اما اهمیت زبان :

جامعه شناسان زبان را از مهم ترین و پیچیده ترین دستاوردهای انسانی می دانند که موجب می شود انسان ها فرهنگ بیافرینند و شیوه های رفتاری یکسان را به نسل های بعدی انتقال دهند ؛ چرا که زبان برای بیان همه چیز از نیازهای جسمانی گرفته تا آرزوهای روحی به کار می رود و مردم آن را در وضع فرهنگی خویش به کار می برند . برای واضح تر شدن این بحث به این مثال توجه کنید : مردمی که در کویر زندگی می کنند برای مسائل مربوط به بیابان و شتر و چاه و.. واژگان غنی تری دارند و مردمی که کنار دریا زندگی می کنند برای ماهیگیری و پدیده های دریایی واژگان غنی تری دارند . همین مثال را می توان به فرهنگ مردم تعمیم داد : مردمی که اهل علم آموزی و دانشند واژگان و اصطلاحات بیش تری برای نویسندگی و پژوهش دارند و مردمی که اهل ورزشند واژگان بیش تری برای تقویت قوای بدن و فعالیت های جسمانی دارند . از طرفی همزمان با رشد و تکامل هر فرهنگی و تغییر در پدیده های فرهنگی جامعه به تناسب واژگان جدیدی نیز به زبان افزوده می شود . به عبارتی زبان و فرهنگ تکاملی همزمان دارند و زبان از جمله عناصر فرهنگی مشترک میان افراد یک جامعه محسوب می شود و جذب عناصر فرهنگی از طریق زبان و نمادهای ارتباطی صورت می گیرد .

علاوه بر این زبان و فرهنگ رابطه ی دوسویه ی تأثیر و تأثرپذیری نسبت به هم دارند : هم فرهنگ از طریق آن چیزهایی که برای اعضای جامعه ای معین اهمیت دارد واژه آفرینی می کند و هم واژگانی که وارد زبان می شوند به فرهنگ جهت می دهند. این رابطه ی دوسویه در عبور عناصر فرهنگی بین جوامع نمود بیش تری دارد . همیشه جوامع در تماس و ارتباط با هم عناصری فرهنگی را نیز به هم انتقال داده اند و هیچ گاه مرزهای سیاسی مانعی برای عبور فرهنگ ها نبوده اند . امروزه با گسترش فراوان ارتباطات نسبت به گذشته ، عبور عناصر فرهنگی از یک جامعه به جامعه ای دیگر بسیار بیش تر از قبل است. وقتی جامعه ای به علت تماس ، عناصری را از فرهنگ جامعه دیگر قرض می گیرد ، به طور طبیعی در ابتدا واژه ای برای نامیدن آن عناصر ندارد و ناچار به واژگان زبانی جامعه قرض دهنده مراجعه می کند و از این راه واژگان خارجی در زبان رخنه می کند . در واقع ظاهر شدن و رایج شدن واژه های خارجی در زبان یک جامعه نتیجه بازتاب هجوم فرهنگی جامعه دیگر می باشد . البته از این نکته نباید غافل ماند که به همین ترتیب زبان با عبور دادن عناصر فرهنگی می تواند زمینه ی تبادل فرهنگی و پیشرفت و تکامل فرهنگ ها را نیز پدید آورد . نمونه ی بارز این بحث به وجود آمدن زبان فارسی نوین از دو زبان فارسی پهلوی و عربی است که در نتیجه ی تماس ایرانیان با مسلمانان و ایجاد فرهنگ ایرانی-اسلامی بود .

بر این اساس تغییرات زبان به معنای تغییرات فرهنگ است و اهمیت حفظ زبان به اندازه ی اهمیت حفظ فرهنگ است . همین است که موجب شده امروزه دولت های هوشیار و آگاه در دنیا برای گسترش زبان ملی شان در دنیا اهتمام جدی داشته باشند .

زبان کشی یکی از اشکال قوم کشی

طبق آن چه گفته شد ، زبان با هویت فرهنگی یک قوم نیز ارتباط مشترک دارد و از عناصر مشترک قومی هم محسوب می شود ، چنانچه جامعه شناسان در مطالعات قوم گرایی خود به عنوان یک عنصر اصلی به زبان می نگرند . به موجب همین بحث ، پدیده اجتماعی منفی قوم کشی به شکل زبان کشی توسط دولت های سلطه گر ، در فرایند استعمار و جایگزین نمودن فرهنگی دیگر به وجود آمده است .

شیوع این پدیده به خصوص در قرون 19 و 20 است که دولت های استعمارگر به جای استفاده از روش های سرکوبگرانه ( نظیر ممنوعیت ها و مجازات ها ) برای اعمال فرهنگ خود به کشور مستعمره ، دست به آموزش اجباری زبان خود در آن کشور می کردند . اگر نگاهی به زبان رسمی ملل جهان بیندازیم ، متوجه می شویم که اکثر کشورهایی که قبلا مستعمره بوده اند ، زبان کشور استعمارگر را به عنوان زبان رسمی خود پذیرفته اند. هند کشوری است که زبان فارسی سال ها زبان رسمی آن بوده ، ولی با ورود انگلیسی ها به این کشور و مستعمره شدن ، به اجبار زبان انگلیسی زبان رسمی آن ها شد . نه فقط هند بلکه تعداد زیادی از کشور های افریقایی زبان انگلیسی و تعداد زیاد دیگری زبان فرانسوی را به عنوان زبان رسمی دارند . تعداد قابل توجهی از کشورهای آسیای شرقی و نیز امریکای جنوبی از این آسین مصون نمانده اند . زبان های انگلیسی ، فرانسوی ، آلمانی ، اسپانیایی و … در این کشورها نشان از باقی ماندن فرهنگ کشور استعمارگر دارد . این در حالی است که کشورهایی چون فرانسه و آلمان ، با وجود اینکه زابن انگلیسی با مکر و زور زبان بین المللی و علمی جهان شد ، زبان مادری خود را حتی در دانشگاه هایشان به عنوان زبان علمی حفظ کردند .

اشاره به تاریخ کشورمان در این باره جالب است : همان طور که ایران هیچ گاه به طور رسمی مستعمره نشد ولی به اندازه ی کشورهای مستعمره زیان دید ؛ هیچ گاه به طور رسمی زبانش تغییر نکرد (گرچه در برهه ای زبانی برای تغییر زبان و رسم الخط تلاش کردند ) اما با سیلی از دخیل های فرنگی مواجه شد که در فرایندی تدریجی آن چنان بین مردم رواج یافت که امروزه آن ها را از کلمات فارسی تشخیص نمی دهیم ! همان طوری که بسیاری از آثار فرهنگی ناشی از ورود این کلمات را تشخیص نمی دهیم . گفتیم شال ، مانتو ، پالتو ، بلوز ، پیژامه کراوات ، پاپیون و … بعد از چند سال لباس سنتی کنار رفت و فراموش شد و مدل های فرانسوی لباس های مردم شد . گفتیم بوفه ، آسانسور ، ویلا ، بالکن ، سالن ، مغازه ، پاساژ و بعد از چند سال معماری مان هم عوض شد . گفتیم رفراندوم ، دموکراسی ، بوروکراسی و … اصلا حواسمان نبود این کلمات نشان از تغییرات در نگرش ها و ساختارهای سیاسی و اجتماعی ما دارد . این ها صرفاٌ مثال هایی بود که بدانیم استفاده از کلمات بیگانه به مرسی و بای بای گفتن محدود نمی شود بلکه از آن شروع می شود و پا به پای تغییرات فرهنگی پیش می رود .

زبان فارسی

جای بسی تأسف است که ما در کانون زبان فارسی داریم زبان فارسی را فراموش می کنیم و برای تحکیم آن ، تعمیق آن ، گسترش آن ، برای جلوگیری از دخیل های خارجی هیچ اقدامی نمی کنیم . کار به جایی رسیده که کسی ننگش می آید به جای یک تعبیر فرنگی از یک تعیر فارسی و عربی استفاده کند . گویا حافظه ی تاریخی جامعه ما فراموش کرده که روزی از چین تا روم و آسیای صغیر مرز زبان فارسی را تشکیل می داده اند . هر روز که می گذرد تعبیر جدیدی در حرف هایمان وارد می شود که آن را نشنیده ایم . به سطح شهرها و بیلبوردهای تبلیغلتی که نگاهی بیندازیم با کلمات فرنگی زیادی مواجه می شویم ؛ نام شرکت ؛ نام فروشگاه ، نام محصول و … . کار به جایی رسیده که نام ها و کلمات فارسی هم با حروف لاتین نوشته می شوند ! چه ضرورتی دارد که نام های محصولات داخلی ، حتی اسباب بازی و لوازم التحریر کودکان ، که همه برای مصرف کننده فارسی زبان تهیه می شوند با حروف لاتین نوشته شوند ؟ چرا کنار نام محصولات صادراتی که به انگلیسی نوشته می شود ، به فارسی نامش را نمی ننویسم ؟ چرا مجریان صدا و سیما ورادیو این همه از واژگان خارجی و انگلیسی استفاده ی کنند ؟ و از این هم بدتر ! گاهی شعرهای فارسی را هم به غلط می خوانند ! چرا این همه ترکیب های غلط فارسی که اغلب گرته برداری اشتباه از زبان های بیگانه است بین ما رایج شده است ؟ ( برای مثال استفاده از افعال به صورت کمکی های غیروارد و غیرصحیح است : گفتگو داشتن ، صدا داشتن ، حمام گرقتن و … ) . چرا به راحتی در استفاده از لوازم ارتباطی چون تلفن همراه کلمات فارسی را به غلط می نویسیم ؟ تمام این مثال ها نشان از تهاجم گسترده علیه زبان فارسی دارند .

« سالها پیش ما در این زمینه کار کردیم، اقدام کردیم، جمع کردیم کسانی را دُور هم بنشینند. من میبینم کار درستی در این زمینه انجام نمیگیرد و تهاجم به زبان زیاد است. همین‌طور دارند اصطلاحات خارجی [به‌کار میبرند]» باید اعتراف کنیم که در کار زبان فارسی تقصیر شده است. نه فقط در این چند ساله‌ی اول پیروزی انقلاب که هرکسی به کاری مشغول بود، به این مهم چندان پرداخته نشد، بلکه در گذشته نیز تقصیرهای بزرگتر و بیشتری صورت گرفت و با این‌که در این کشور ادبا و شعرا و فارسیدانان و فارسیگویانِ بزرگی بودند، اما در این سنین متمادی، زبان فارسی آن رشدی را که بایستی میکرد و آن سعه‌یی را که در دنیا باید پیدا میکرد، پیدا نکرد.

فرهنگستان زبان و ادب فارسی سال ها پیش برای حفظ زبان فارسی و رشد آن ایجاد شده است . اگرچه فرهنگستان معادل های فارسی اصطلاحات علمی در دانشگاه ها را منتشر کرده ( زیرا برای علمی که از خارج وارد دانشگاه های ما می شود به واژه های نو احتیاج داریم ) ، اماهنوز حرکت در خور توجهی برای رشد زبان فارسی انجام نداده است . زبان فارسی از جهت ترکیب پذیری یک زبان استثنائی است و می توان بی نهایت ترکیب های خوب از آن درست کرد . با واژه سازی و ایجاد اصطلاح است که راه برای نفوذ زبان هموار می شود . از نظر زبان شناسان زبان فارسی ظرفیت بسیار بالایی دارد و با رشد دادن آن ، دقیق ترین و ظریفترین علوم هم می توانند با آن بیان شوند . این امر شدنی است ؛ همان طوری که روزی از قسطنطنیه ( استانبول امروزی ) تا شبه قاره ی هند زبان علمی ، فارسی بود ، می شود دوباره به جایی رسید که کسانی که می خواهند از علم ایرانیان استفاده کنند مجبور شوند زبان فارسی را یاد بگیرند . نفوذ زبان فارسی در روزگاران گذشته غیر قابل انکار است . از دیرباز تاکنون زبان فارسی ، زبان دوم جهان اسلام بوده و شاعران بزرگ پارسی زبان نه فقط ایرانی بلکه از اهالی هند و امپراطوری عثمانی بوده اند. زبان فارسی در سالهایی زبان رسمی هند و امپراطوری عثمانی بوده که این کشورها در اقتدار کامل سیاسی به سر می بردند و حتی گاهی در ایران زبان و ادبیات فارسی آن رونقی را نداشته که در این کشورها داشته است . علت اصلی این نفوذ در کنار شیوایی و خوش آهنگی ویژه ی آن ( که از سایر زبان ها ممتازش می کند ) ، همراهی این زبان با معارف دینی است ؛ به طوری که زبان فارسی وسیله ای انحصاری است برای دست یافن به حکمت عظیم و بی نظیری که در میراث فرهنگی این زبان به صورت کتاب های علمی ، ادبی ، حکمت و اخلاق وجود دارد . کسی که دینی را می پذیرد ، زبان حامل آن را هم می پذیرد . امروزه هم در کشورهای عربی و غیر عربی کسان زیادی هستند که به خاطر علاقه به انقلاب اسلامی آن را یاد گرفته اند . در چنین شرایطی باید به این زبان رسید .

زبان خیلی مهم است برادران و خواهران عزیز! اهمیت زبان ملی یک کشور برای خیلی‌ها هنوز دانسته و شناخته نیست. زبان فارسی باید گسترش پیدا کند. باید نفوذ فرهنگیِ زبان فارسی در سطح جهان روزبه‌روز بیشتر شود. فارسی بنویسید، فارسی واژه‌سازی کنید و اصطلاح ایجاد کنید.

ب.ن1 : عنوان این مطلب اشاره به یکی از بیانات مقام معظم رهبری دارد که در آن خود را عاشق و شیفته ی زبان فارسی دانستند .

ب.ن2 : قسمت هایی که پررنگ شده اند عین بیانات معظم له هستند . بیانات ایشان بهترین راهنمای من برای نوشتن این مطلب بودند .

000000000000000000000000000000

اخبار مرتبط