پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

گفت و گو با سید محمد موسوی پدیده والیبال کشور

95232

باید توقعاتمان را کم و به چیزهای بهتری فکر کنیم/ موفقیت در والیبال پله پله اتفاق افتاده است

گروه ورزش- مونا قائمی: پدیده والیبال ایران و بهترین مدافع روی تور مسابقات لیگ جهانی 2013 با وجود افتخارات فراوانی که در کارنامه ورزشی خود به ثبت رسانده، آراسته به تواضع خاص پهلوانان ایران زمین است. او به‌رغم مشغله‌های فراوانی که این روزها دارد، گفتگوی ما را صمیمانه پذیرفت و باحوصله و دقت به سئوالات ما پاسخ گفت که بسیار سپاسگزاریم.

ابتدا مختصری از خود بگویید.

من سید محمد موسوی عراقی، متولد 31 مرداد 1366 در دزفول هستم.

پس برخلاف پسوند نام‌خانوادگی‌تان دزفولی هستید.

خیر، اصالتاً اراکی هستم، اما پدر و مادرم به دزفول مهاجرت کردند و من در آنجا به دنیا آمدم و به‌جای پسوند اراکی، پسوند عراقی در شناسنامه‌ام ثبت شده و این تصور به وجود آمده که اصالتم عراقی است!

بسیاری از کارشناسان شما را پدیده و استعداد خاص والیبال ایران می‌دانند. اولاً بفرمایید سابقه بازی در چه تیم‌هایی را دارید و آیا این عنوان را می‌پذیرید؟

این نظر لطف کارشناسان است. به هر حال من در هر تیمی که بوده‌ام، سعی کرده‌ام نهایت تلاش خودم را بکنم و خوشبختانه موفقیت باعث نشده است که هیچ‌وقت انگیزه‌ام را برای یادگیری و تمرین بیشتر از دست بدهم. من در تیم‌های پیکان، پتروشیمی بندر امام، گیتی‌پسند و آخرین بار در باشگاه والیبال کاله مازندران بازی کرده‌ام.

به هر حال وظیفه خود می‌دانم نتایج بسیار درخشان تیم ملی والیبال در لیگ جهانی و انتخاب شما به عنوان بهترین مدافع جهان را تبریک عرض کنم و بپرسم علت موفقیتی تا این حد سریع و غیرمنتظره را چه می‌دانید؟

خیلی هم سریع نبود، چون والیبال دارد پله پله مدارج ترقی را طی می‌کند.

بله، ولی ظاهراً پله‌ها را چند تا یکی بالا می‌رود. 

[می‌خندد] بله، ممکن است چند تا پله یکی بالا برود، ولی هر سال بدون استراحت سیر صعودی دارد و این طور نیست که این اتفاق به طور ناگهانی افتاده باشد.

95234

قطعاً هیچ موفقیتی خلق‌الساعه نیست، ولی گاهی برنامه‌ریزی‌ها چنان دقیق‌اند که در حداقل زمان و با کمترین هزینه، بهترین نتایج به دست می‌آید و غالبا بر عکس است، ولی در مورد والیبال خوشبختانه این اتفاق افتاده است که می‌تواند الگوی بسیار مناسبی برای سایر رشته‌های ورزشی و حتی فعالیت‌های اجتماعی دیگر باشد. به این علل مختصراً اشاره بفرمایید.

ده سال پیش که به فدراسیون والیبال آمدم، مشاهده کردم کارهای فراوانی دارد انجام می‌شود، خصوصاً آقای یزدانی‌خرم و آقای داورزنی برای پیشرفت والیبال تلاش زیادی کرده‌اند. برای مسابقات لیگ جهانی حقیقتاً تمرینات منظم و پیگیری داشتیم. بچه‌ها فوق‌العاده باانگیزه بودند و می‌خواستند خود را به هر شکل ممکن ثابت کنند. همه ما واقعاً می‌خواستیم ایران را به عنوان یکی از قدرت‌های برتر دنیا ثابت کنیم که خدا را شکر توانستیم این کار را بکنیم. رفاقتی که بین بچه‌ها وجود داشت باعث می‌شد هر جا که یکی از ما احساس خستگی می‌کرد یا نمی‌توانست کار و تمرین کند، بچه‌های دیگر او را دنبال خودشان می‌کشیدند.

یعنی یک تیم بودید.

بله، یک تیم به معنای واقعی بودیم و فکر می‌کنم در این مسابقات شانزده هفده نفر بازی کردند و هر یک هنگامی که به زمین آمدند به بهترین نحو ممکن کار کردند. من یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت تیم را رفاقت بچه‌ها و تمرینات منظم و درست می‌دانم.

و برنامه‌ریزی و مدیریت.

قطعاً همین طور است.

 

نقش مربیان خود را تا قبل از رسیدن به دست آقای ولاسکو چقدر مؤثر می‌دانید؟

باز برمی‌گردم به همان حرفی که قبلاً زدم، یعنی همه چیز پله پله اتفاق افتاده است، یعنی هر نفری که در خدمت والیبال بوده به این موفقیت کمک کرده است. آقای زوران گائیچ، آقای پارک کی وون، آقای معدنی و… هر کدام درصدی به والیبال ایران اضافه کردند. در زمان آقای معدنی نایب قهرمان بازی‌های آسیایی شدیم، بعد در کاپ آسیا قهرمان شدیم. در زمان ایشان مقام‌های خوبی آوردیم و والیبال ما نیاز به یک پله بالاتر داشت که خدا را شکر آقای ولاسکو آمدند و به قول شما پیشرفت والیبال چند پله یکی شده است.

به نظر می‌رسد شما بازیکنان مثل یک ارکستر هماهنگ با یک رهبری خوب هستید و هیچ‌کدام ساز مخالف نمی‌زنید.

معنای تیم بودن همین است. رفاقتی که بین بچه‌هاست باعث می‌شود وقتی جای هر یک از ما را با یک رزرو عوض می‌کنند نه‌تنها ناراحت نمی‌شویم که بیرون از زمین او را تشویق هم می‌کنیم و هیچ ‌یک از ما از این که هم‌تیمی‌ها بهتر بازی کند و درخشش بیشتری داشته باشد نه‌تنها راحت نمی‌شویم که به اندازه موفقیت خودمان خوشحال هم می‌شویم. تردید نداشته باشید که اگر تمام اعضای یک تیم همدل نباشند و چنین روحیه‌ای نداشته باشد نمی‌توانند نتیجه بگیرند، چون والیبال یک مسابقه جمعی است و این طور نیست که خودتان باشید و خودتان و داخل زمین که می‌روید، برد و باختتان پای خودتان باشد. در یک کار گروهی و موفقیت جمعی حتی ناشناس‌ترین فرد گروه هم تأثیر تعیین‌کننده دارد.

یکی از دوستان شما می‌گفتند در این موفقیت حتی باید آشپز و آبدارچی گروه را هم به حساب آورد. 

دقیقاً همین طور است. ماساژور تیم ما آقای علی پیش‌یاره در حکمشان ماساژور خورده است، ولی به اندازه پنج نفر تدارکات زحمت می‌کشیدند. ما مسافرت‌های ده پانزده ساعته داشتیم و وقتی به هتل می‌رسیدیم واقعاً توان حرکت نداشتیم. ایشان هم می‌توانست بگوید خسته‌ام و کارم را از فردا شروع می‌کنم و استراحت می‌کرد، اما این کار را نمی‌کرد و بلافاصله مشغول کار می‌شد. ایشان را به عنوان نمونه عرض کردم، وگرنه تک تک افرادی که به تیم ملی کمک می‌کردند این احساس مسئولیت را داشتند. 

با این که بار اول بود که در لیگ جهانی شرکت می‌کردید، اما به شکل بارزی شجاع و نترس بودید. چه عاملی باعث شده بود هیچ‌کدام نمی‌ترسیدید؟

عِرق و غیرت ایرانی بودنمان بود. ما ایرانی‌ها معمولاً دوست نداریم جلوی تیم‌های بزرگ‌تر از خودمان کم بیاوریم. هرچه تجربه بچه‌ها بیشتر می‌شود، طبیعتاً به خودباوری بیشتری می‌رسند. در بازی اول با روسیه که دچار استرس بودیم، نتوانستیم خوب بازی کنیم. بازی با روسیه در لیگ جهانی تقریباً یک جور بازی تدارکاتی برای ما بود. شش امتیاز را از دست دادیم، ولی برایمان خیلی خوب بود و از آن به بعد بازی‌های خوبی را ارائه دادیم.  

برخی معتقدند اگر بازی اول شما با روسیه نبود و مثلاً با کوبا بود، می‌بردید. نظر شما هم همین است؟

نمی‌دانم، شاید. به هر حال تیم روسیه بهترین تیم دنیاست و دیدید که قهرمان لیگ جهانی هم شد. از طرفی تیم امسال کوبا تیم قبلی آن نبود. 

 

اما تیم قدری بود و بازی با این تیم هم کار ساده‌ای نبود.

درست است. به هر حال ما در بازی اول استرس داشتیم و همین، کار را برایمان دشوار کرد، اما در بازی دوم که کمی راحت‌تر بازی کردیم توانستیم یک گیم از روسیه بگیریم. اگر کوبا بود شاید می‌توانستیم حداقل یک بازی را ببریم.

به نظر می‌رسد این همه توقع از تیمی که برای نخستین بار به لیگ جهانی رفته و چنین نتایج درخشانی را گرفته، کمی غیرمنطقی و غیرمنصفانه است. به هر حال دست همه شما درد نکند که مایه سربلندی ایران شدید. سئوالی که برایم مطرح است این است که آیا واقعاً تیم آلمان در بازی اول در شرایط ایده‌آل خود بود؟

بله، ولی ما طوری بازی کردیم که باعث بد بازی کردن آنها شدیم و کلاً سیستم بازی‌شان به هم ریخت، ولی در بازی دوم دور را از ما گرفتند.

چرا؟ اگر مسئله خستگی بود که در بازی اول هم خسته بودید. آیا انگیزه‌تان را از دست داده بودید؟

ما برای بازی اول انگیزه بیشتری داشتیم، چون کوبا و ایتالیا را برده بودیم و نمی‌خواستیم جلوی مردم خودمان که با آن همه عشق و علاقه برای تشویق ما آمده بودند کم بیاوریم. یادم هست هشت نه سال پیش که در سالن فدراسیون بازی می‌کردیم 200، 300 نفر بیشتر برای تماشای بازی‌های ما نمی‌آمدند، ولی این بار استادیوم 12 هزار نفری آزادی جوابگوی جمعیت نبود و عده زیادی هم پشت درهای بسته ماندند. من واقعاً خوشحالم که والیبال این قدر پیشرفت کرده است و طرفداران و علاقمندان آن این قدر زیاد شده‌اند. امیدوارم از این پتانسیل عظیم استفاده لازم شود. در بازی اول با آلمان اقبال مردم و موفقیت‌های قبلی باعث شد خستگی را فراموش کنیم، ولی در بازی دوم واقعاً خستگی خودش را نشان داد.

دفاع و اسپک شما حقیقتاً کم‌نظیر است. چگونه به این سطح رسیده‌اید؟

شما لطف دارید، ولی حقیقت این است که انسان در هر کاری که به عهده می‌گیرد باید سال به سال پیشرفت کند. تمرین و پیگیری اصل مهمی است. من هم سعی کرده‌ام تمریناتم را جدی بگیرم و در جا نزنم. دلیل خاصی ندارد جز تمرین و پیگیری و از همه مهم‌تر لطف خدا. خدا را شکر.

واقعاً خدا را شکر! لیگ ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید و آینده آن را چگونه می‌بینید؟

یادم هست هفت هشت سال پیش در اردوی تیم ملی نوجوانان و جوانان بازیکن ساخته و بعد به لیگ تحویل داده می‌شد. حالا این روند برعکس شده است، یعنی لیگ دارد بازیکنان ارزشمندی می‌سازد و تحویل تیم ملی بزرگسالان ما می‌دهد. همین حالا اگر ما با تیم «الف»مان بازی کنیم، شاید به زور 3ـ2 آنها را ببریم. الان بازیکنان خیلی خوبی داریم. کمیت در کنار کیفیت در والیبال خیلی زیاد شده، چون لیگ ما خوب شده است. درست است که پارسال یک مقدار حاشیه درست شد. بالاخره وقتی در جایی حساسیت وجود داشته باشد حاشیه هم درست می‌شود. پارسال هفت هشت تیم شانس صعود داشتند، درحالی که قبلاً یک تیم پیکان بود و یک تیم صنام و بقیه تیم‌ها توان مقابله با آنها را نداشتند، ولی تیم کاله که قهرمان پارسال شد، هفت هشت تا باخت داشت.

چه کنیم والیبالی که این قدر محبوبیت دارد و به تعبیر برخی پیشکسوتان بازی ملی ماست، گسترش بهتری پیدا کند و بشود از این پتانسیل استفاده بیشتری کرد؟

این به بخش مدیریتی برمی‌گردد. ما به عنوان والیبالیست داریم تلاش خودمان را می‌کنیم و خوشبختانه نگاه عامه مردم متوجه والیبال شده است و جوانان گرایش بیشتری به این ورزش پیدا کرده‌اند. حالا دیگر این وظیفه مسئولان است که ورزش مدارس و کانون‌های والیبال را تقویت کنند تا نوجوانان و جوانانی که دوست دارند در این رشته فعالیت کنند، امکان دسترسی به سالن، امکانات و مربی خوب را داشته باشند. اگر فدراسیون والیبال امکانات خوبی را در اختیار ما قرار نمی‌داد، تیم ملی نمی‌توانست چنین نتایجی بگیرد. باید در همه شهرستان‌ها این امکانات وجود داشته باشد تا بچه‌های بااستعداد شهرستان‌ها پیشرفت کنند.

در عین حال قبول دارید که صرفاً امکانات هم تیم خوب نمی‌سازد.

قطعاً همین طور است. بد نیست در این زمینه خاطره‌ای را برایتان تعریف کنم. قبل از این که به کوبا برویم، از زیبایی و پیشرفت هاوانا برایمان زیاد تعریف کرده بودند. وقتی رسیدیم دیدیم یک جایی مثل تهران 50 سال پیش است. در آنجا سه سالن والیبال در کنار هم داشتند، اما وقتی خواستیم لباس‌هایمان را عوض کنیم، ما را به جایی بردند که هر چه بود، رختکن نبود. راستش خیلی به ما برخورد که تیم‌ها وقتی به تهران می‌آیند ما بهترین پذیرایی را از آنها می‌کنیم، ولی حالا آنها حتی در حد یک رختکن مناسب هم به ما سرویس نمی‌دهند، ولی مربی ما حرفی را به ما زد که من واقعاً درس بزرگی گرفتم و آن هم این بود که اینها همین را دارند. شاید باورتان نشود کوبایی‌ها با این امکانات زندگی و ورزش می‌کنند. بازیکنان بزرگی که هر کشوری آرزو دارد آنها را داشته باشد، پیش ما می‌آمدند و درخواست وسایل ورزشی می‌کردند. آن وقت با چنین امکاناتی پشت سر هم در المپیک و بازی‌های جهانی افتخار کسب می‌کنند. 

ما باید این را در زندگی شخصی و ورزشی خودمان لحاظ کنیم که با امکاناتی که واقعاً ده‌ها برابر آنهاست، نتایجی را که کوبایی‌ها در رشته‌های مختلف ورزشی می‌گیرند، نمی‌گیریم. ما باید یک مقدار توقعاتمان را کم و به چیزهای بهتری فکر کنیم و به یک زندگی معمولی، اما سرافرازانه بیندیشیم. امکانات کشور ما نسبت به آنها بسیار خوب است و می‌توانیم نتایج بسیار خوبی بگیریم.  امکانات ما حتی اگر از این هم کمتر باشد، می‌توانیم کارهای بزرگی کنیم.

با آرزوی توفیق برای شما و تیم ملی والیبال و با این امید که این رشته ورزشی ارزشمند دچار حاشیه‌ها و مسائل فوتبال نشود و روز به روز پیشرفت‌های بیشتری داشته باشد، اگر صحبت دیگری دارید بفرمایید.

من هم از فرصتی که در اختیارم گذاشتید ممنونم و امیدوارم اقبال عمومی به ورزش والیبال روز به روز بیشتر شود و با برنامه‌ریزی، پشتکار و غیرت قهرمانی بتوانیم درخشش‌های بیشتری را که مردم ما واقعاً شایسته آن هستند به دست بیاوریم.

ممنون از لطف شما و موفق باشید.

 

اخبار مرتبط