پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

آرمانگرایی

هوالعلیم

رهبری بزرگوار در طول سال چندین برنامه برای سخنرانی دارند که از مهم ترین آنها همین دیدار با دانشجویان در ماه مبارک رمضان است. امسال هم مانند سالهای گذشته ایشان مطالبی را عنوان کردند که می تواند راه گشای خیلی از مسائل درون دانشگاه و حتی کشور باشد. همه فرمایشات ایشان در دیدار اخیر قابل توجه و حائز اهمیت است اما من به تناسب توانم و موضوعی که قصد پرداختن به آن را دارم به دو فراز از فرمایشات ایشان اشاره میکنم.

نخست اینکه ایشان بیان کردند: آرمانگرایی بدون دیدن واقعیتها به توهم خواهد انجامید. همواره در بحث هایم با رفقا و اطرافیانم این موضوع مورد بحث و تبادل نظر قرار میگرفت که همه آحاد مردم چه مسئولان رده های بالا و پایین و چه سایر ملت، خواهان رسیدن به پیشرفت و تحقق همه آرمانهای انقلابی و انسانی هستند. مگر میشود کسی ایرانی و مسلمان باشد اما خواهان پیشرفت و سعادت ایران و ایرانی نباشد؟ همه می خواهند در مسیر درست گام بردارند و آرمان ها را محقق کنند. اما در این میان همه موفق نیستند، بعضی ها در جا میزنند و بعضی ها هم متاسفانه در خلاف جهت حرکت می کنند…

گروهی از این افراد ناموفق، اصلا کاری به واقعیات ندارند. فقط آرمان های بلند و به فرموده رهبری درجه یک را می بینند و بس! برای آنها زمان و مقتضیاتش معنای خاصی ندارد و به شدت از تحلیل مسائل روز گریزانند. تاریخ را می خوانند که خوانده باشند و قصه ایی شنیده باشند و نه برای عبرت گرفتن. در دانشگاهها تعداد این نوع افراد کم نیستند و قابل ملاحظه اند….

 مثلا اینکه ما در تجارت و همچنین در امر گردشگری و سایر مناسبات با کشور انگلستان که سلطنتی عوام فریب و خبیث دارد رابطه داریم یک واقعیت است. عرف مناسبات جهانی یک واقعیت است. اما این افراد گوششان به این حرفا بدهکار نیست و فقط آرمان استکبار ستیزی را می بینند و معتقدند هر طور شده باید سفارت انگلستان را در ایران تعطیل کرد.

این که در نقاطی از کشور ممکن است علیرغم تلاشهای زیادی که نظام انجام داده است مدرسه ایی با امکانات رفاهی و آموزشی کمتر وجود داشته باشد یک واقعیت است. این که حتی در نقاط بیشتر برخوردار هم ممکن است اتفاقی نظیر آتش سوزی رخ بدهد هم یک واقعیت است. اما کسانی به نام عدالتخواهی که عدالت طلبی یک آرمان بزرگ و درجه یک است و با نادیده گرفتن همه خدماتی که برای مردم صورت گرفته، به وزیر مربوطه پیشنهاد استعفا می دهند و حتی او و شاید رئیس جمهور را با اوبامای شرور در جنایت سندی هوک مقایسه میکنند که او اشک تمساح ریخت و این نریخت.

این که مردم ممکن است همه اعتقادات ما را با همان مختصات نسبت به موارد گوناگون دینی قبول نداشته باشند، چه خوب و چه بد فعلا یک واقعیت است. این که شبکه های متفاوت ماهواره ایی و سایت های اینترنتی سبک و شیوه زندگی بعضی از هموطنان را تحت تاثیر قرار داده اند یک واقعیت است. این که صدا و سیما در امر تولید محتوا با توجه به تفکرات خاص بعضی از تهیه کنندگانش با مشکل مواجه است یک واقعیت است. اما این افراد صدا وسیما را می خواهند با مقیاس اعتقادی خودشان. آن را صرفا با یک رسانه اسلامی همه جانبه ایده آل مقایسه می کنند و تا می توانند نقدهای بیخودی می زنند چون اصلا واقعیات جامعه را ندیده اند و نمی بینند.

واقعیت تحریم های ناجوانمردانه و یک طرفه غرب علیه ملت ایران را نمی بینند. واقعیت تلاشهای همه جانبه و گسترده مسئولان دولتی و سایرین در دور زدن تحریم ها و تلاش آنها برای کم کردن فشار بیشتر بر مردم را نمی بینند و آنوقت دم از آرمان رسیدن به یک کشور پیشرفته و مرفه را فریاد می زنند و آنقدر با کوته بینی و قیاسهای مع الفارقشان فضا را تیره و تار می کنند که حد ندارد.

گروه دیگری هستند که یا اصلا تلاشی برای آرمانها نمی کنند و فقط دوست دارند که آرمانها محقق بشود و یا واقعیت ها را آنگونه که هست نمی بینند. این دسته از افراد راحت تر و سریعتر می توانند خود را اصلاح کنند. چون تعصبی ندارند و فقط تحت تاثیر رسانه های مغرض قرار گرفته اند که معمولا با کار تبلیغاتی و رسانه ای و فرهنگی هوشمند بر می گردند. در این باره فقط می توان بگویم که رسانه ها لزوما نه راست می گویند و نه لزوما همه واقعیت را می گویند. درباره رسانه ها حرف زیاد است که در اینجا نمی گنجد.

دوم اینکه ایشان فرمودند: این که تصور کنیم تکلیف‌گرائى معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستى نیست. بعضی ها مثل توابین در سریال مختارنامه هستند. میل مردن و شهید شدن را دارند تا کشتن و قصاص قاتلان. افق دیدشان پایین است و فردا را نمی بینند. کار ها را انجام می دهند که انجام داده باشند. متاسفانه در جامعه و در سطوح مختلف آن زیاد با این مورد مواجه شده ام. کارها را انجام می دهیم که کاری کرده باشیم و نه اینکه به هدف برسیم. در مساجد ما این زیاد به چشم می خورد گاهی آنقدر به ریز کار توجه می کنیم که اصلا یادمان می رود برای چه داریم این کار را میکنیم. خداوند متعال و قرب الهی غایت تمام عبادات ماست و این مهم باید در لحظه لحظه برنامه هایمان مورد توجه قرار بگیرد. در سالهای اخیر بعضی از اداره های خصوصا فرهنگی مثلا بنری در سطح حوزه فعالیتشان  نصب می کردند که کار فرهنگی کنند ولی آنقدر درگیر طراحی و نصب و هزینه های مربوطه میشدند که اصل کار فراموش میشد. نیاز سنجی و مخاطب شناسی هم که خیلی انجام نمی گیرد چون هدف را خود کار تعریف کرده ایم و نه نتیجه کار!  در این زمینه حرف ها و مثال های زیادی هست که بیانشان چهارچوب مطلب را از هم می پاشاند. باید دانست تلاش برای رسیدن به هدف و نتیجه دلخواه و مطلوب خود جزئی از وظیفه و تکلیف است و از این رو رهبری هم اشاره کردند که این دو با هم منافاتی ندارند.

تی فرنگ: در باب صدا وسیما انتقادات فراوانی مطرح هست. منظور من، انتقادات بیخودی است که نشان می دهد انتقاد کننده اطلاعات چندانی از جامعه ندارد.

000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000

اخبار مرتبط