پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

به بهانه سومین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار

به بهانه سومین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار
سخن را با گزیده ای از سخنانی آشنا و تامل برانگیز که در وجدان های بیدار عرصه فرهنگ همچنان در حال تکرار است، آغاز می کنیم.سید شهید مرتضی آوینی در مقاله ای تحت عنوان “آینه جادو” مباحثی را مطرح نمودکه بدون شک دوری عرصه سینما، دوری مجامع آکادمیک و هنری از این نظرات منجر به خسارات فرهنگی و اجتماعی فراوانی شده است.
“فرصت تمام شد و ما ناچاریم بحث رابه همین صورت ناتمام رها کنیم و بگذریم، با این تذکر که آینده انقلاب اسلامی در همه وجوه توسط کسانی محقق می‌شود که اسلام را بشناسند و مهم‌تر از شناختن، با جان و دل بدان پیوسته باشند. پس اجازه دهید که امید ما برای آینده سینمای ایران جز به هنرمندان مؤمن خط‌شکن نباشد که نباشد. امام بت‌شکن بود و بسیجی‌ها به تبعیت از ایشان، خط شکن؛ و سینمای متعهد ما نیز باید خاکریزهای تثبیت شده سینمای غرب را بشکند و راهی تازه باز کند. راه ما از آنجا که غربی‌ها رفته‌اند و می‌روند نمی‌گذرد و باید متوقع بود که اگر افق‌هایمان با یکدیگر متفاوت است، راه‌هایمان نیز متفاوت باشد؛ روش‌هایمان نیز.”

شاید امروز باید تعریف خود را از جنگ و مبارزه تغییر دهیم، زیرا هیچ تشابهی با سبک زندگی امروزیمان نمی‌بینیم و حال آیا باید باور کنیم که خط شکن بودن مخصوص انسانهایی فرازمینی است؟!
صاحبان مدیریت فرهنگی کشور که خود را وابسته به جریان انقلاب می‌دانند و از طرفی روزمرگی و نگاه غلط آنان به عرصه‌ی فرهنگ انقلاب منجر به خرج میلیون‌ها تومان از بیت‌المال برای دفاعی مخرب از ارزش‌ها و آرمان‌ها آنهم با ژستی انقلابی گونه می‌شود، تا کی و کجا به این روال خود ادامه خواهند داد! و اگر این چنین است «خون شهدا» را چه باید کرد؟ در گوشه‌ای دیگر عرصه فرهنگ و هنر انقلاب را اینچنین باور کنیم و فقط برای توجیه غفلت خود آهی در دل بکشیم که آقا روشنفکری غرب‌زده پدرمان را درآورد و عرصه‌ی فرهنگ دست نااهلانش افتاد! و اگر اینچنین است خون هزاران مجاهد از خانواده گذشته را چه کنیم!
اگر چه روزگاری کم بودند نیروهای جریان‌ساز متعهد متحد در عرصه‌ی فرهنگ و هنر انقلاب که خالصانه برای بازپس‌گیری سنگرهای فرهنگی دست به اقدامی خط‌شکنانه بزنند و با به تصویر کشیدن ظرفیت‌های عظیم هنری و دراماتیک انقلاب به رسیدن آرمان‌ها سرعت ببخشند و شاید الگوی جهانی ایرانی اسلامی برای برخی دور از باور نباشد. اما حال که جمعی با عنوان «عمار»‌های این عرصه خود را باور کرده‌اند و دور از قواعد و تعریف‌های آلوده به مکاتب غربی مجامع هنری، جشنواره‌ای برای آرمان‌ها و دغدغه‌های انقلاب و با شعار «برای مردم» به میدان آمده‌اند، همچنان غریبانه و دور از فضای مدیریت فرهنگی-دولتی و رسانه‌اش دست به اقدامی جریان‌ساز می‌زنند، اما آنچان که باید مورد توجه قرار نمی‌گیرند. تنها یک چیز وجدان اسلامی ما را به تامل وا می‌دارد و آنهم اولویت نداشتن قالب‌های هنری عرصه‌ی فرهنگ برای مبارزه در این تقابل تاریخی است! بدون شک اگر فضای فرهنگی-رسانه‌ای کشور در دست فرزندان انقلاب بود، امروز بسیار به اهداف و آرمان‌ها نزدیک‌تر بودیم!
مگر غیر از این است که اگر سینمای امروز بخواهد دوباره برای دغدغه‌های اصیل مردم و انقلاب به فعالیت بپردازد باید با قالبی مشابه جایگزین شود. سینمای مردمی بجای سینمای غرب‌زده روشنفکرمآب! سینمایی که از جیب مردم می‌گیرد و علیه اعتقادات و دغدغه‌های مردم به فعالیت می‌پردازد.
آنان که تخصص و دغدغه خود را نزدیک به این عرصه نمی‌‌بینند، بهتر است بیاد آورند دانشمندان و دانشجویانی که فرماندهان جنگ‌های نظامی و چریکی شدند! کارگران و کارمندان و معلمانی که سرباز جنگ سختی با تمامی ابزار غیر آشنایش شدند! آن روز اولویت‌ها اینچنین می‌نمود، و مگر اولویت‌های امروز ناشی از بمباران و موشک‌باران اعتقادات و ارزش‌های جامعه نیست؟ شاید بهتر است کمی وصیت نامه شهدا را بخوانیم، از کجا آمده‌ایم و به کجا باید برویم!
«جشنواره‌ی مردمی فیلم عمار» با ورود به موضوعات انقلابی و مردمی با توجه به خلائی عظیم در حال خط‌شکنی این عرصه است و اما ما کجای این جریان نقش خود را ایفا می‌کنیم؟ با یک پیامک و یا درج یک پوستر در محل کار و شهر خود؟ یا با اکران فیلم‌هایش در مسجد محله‌هایمان! همانند حضوری از همان جنس سال‌های آغازین انقلاب.
روزگاری پیام‌های امام را به سرعت به شکل‌های گوناگون منتشر و تکثیر می‌کردند. عده‌ای از دانش‌آموزان چندین بار از روی آن می‌نوشتند، عده‌ای از طریق کیوسک تلفن با شهرستان‌ها تماس می‌گرفتند و برای مجاهدی می‌خواندند و او یادداشت می‌کرد و اگر نبود این جریان متحد مردمی برای تحولی عظیم، شاید انقلاب سال‌ها به تاخیر می‌افتاد و همچنان مردم خسارت می‌دادند!

اخبار مرتبط