پایگاه خبری تحلیلی دزمهراب

تروخشک باهم سوختند!

بسم الله الرحمن الرحیم

نقدی بر فیلم سینمایی “خط ویژه” / تر و خشک با هم سوختند!

رحیم قاسمی

“خط ویژه” عنوان فیلمی است که در سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر موفق شد جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را به صورت مشترک(با فیلم شیار143) به خود اختصاص دهد. این فیلم که این روزها مهمان روی پرده ی مجتمع فرهنگی سینمایی شهرمان است ، به صورت همزمان در شبکه خانگی توزیع شده است! و این امر حاکی از همزمانی اکران های سینما دزفول با سینماهای تهران است!

“خط ویژه” بعد از “ضد گلوله” و “بعد از ظهر سگی سگی”سومین اثر بلند سینمایی کارگردان و فیلمنامه نویس جوان کشورمان مصطفی کیایی است که روند بسیار رو به رشد او در فیلم های وی به خوبی قابل مشاهده است.

مهراب 12

مصطفی کیایی در دو فیلم قبلی خود نشان داد که دوست دارد برای مردم فیلم بسازد و تلاش می کند تا مخاطبان بیشتری را برای فیلمش به سینما بکشاند. این رویه او در فیلم سوم وی نیز ادامه پیدا کرد به طوری که وی در روز مراسم اختتامیه جشنواره فجر در یک مصاحبه گفت:

“تنها یک چیز خوب برای فیلمسازها باقی می ماند و آن حال خوب است زمانی که من به عنوان کارگردان به سینماهای مردمی می روم تا فیلمم را در کنار مخاطب عام ببینم وقتی که می بینم مردم چطور از فیلم استقبال کرده و چهره من را به عنوان کارگردان فیلم می شناسند و با من در رابطه با فیلم صحبت می کنند آنقدر حالم خوب می شود که سیمرغ و حتی مسئولان و مدیران سینمایی جلوی من رنگ می بازند.”

فیلم وی در جشنواره فجر با استقبال زیاد منتقدان و مخاطبان مواجه شد و در گیشه نیز استقبال خوبی از آن صورت گرفت البته پیش از اکران این فیلم منصور لشکری قوچانی تهیه کننده آن بصورت غلوآمیز پیش بینی کرده بود که این فیلم آمار فروش سینماها را جابه جا خواهد کرد! که در نهایت موفق به فروش دو و نیم میلیاردی شد و هیچ رکوردی هم جا به جا نشد!

مهراب13

فیلمنامه این فیلم دارای ریتمی بسیار خوب و سرزنده است و با روندی قابل قبول مخاطب را با خود همراه می کند و دیالوگ های فیلم به صورتی واقعی و نه کلیشه ای کنار هم قرار گرفته اند گرچه بعضی دیالوگ های دختر-پسری نیز در فیلمنامه وجود دارد که هیچ کمکی به پیشبرد فیلمنامه نمی کنند و هیچ لزومی برای وجود این دیالوگها در فیلم نامه یافت نمی شود و این مساله بیم اینکه شاید نویسنده با این دیالوگ ها قصد ایجاد جاذبه مصنوعی برای فیلم خود داشته است را در مخاطب به وجود می آورد و از شرافت فیلم می کاهد.

در تبلیغات میدانی این فیلم از آن به عنوان “جدی ترین فیلم طنز سال” یاد شده است که نشان از هوشمندی فیلمنامه‌نویس این اثر دارد که توانسته است ورای لایه طنزی که در فیلم وجود دارد پیام جدی خود را به درستی به مخاطب بقبولاند. از نقاط قوت این فیلم پیام جدی آن یعنی اعتراض و تلنگری به وضع غیرقابل قبول عدالت اقتصادی در جامعه کنونی کشورمان و فاصله طبقاتی میان خواص و عوام جامعه است و بنده نیز تا حد بسیار زیادی بر این مسئله صحه گذاشته و دراین امر مناقشه ای نمی کنم و افتخار هم می کنم که جوانان هنرمند سرزمین من به شکل هوشمندانه ای وضعیت عدالت را در کشور مورد توجه قرار می دهند و برای مردم فیلم می سازند نه برای خوشایند روشنفکران. ولی نقطه منفی این است که مخاطب پس از تماشای این فیلم و خروج از سالن سینما به خاطر ساختار و روندی که فیلمنامه طی کرده است به کلیه مسئولین نظام و جوانان حزب اللهی طرفدار نظام بد بین شده و به همه به یک چشم می نگرد و حسی بدبینی شدیدی در او ایجاد می شود که در زاویه دید او نسبت مسائل اقتصادی جامعه به شدت تاثیر گذار خواهد بود. علاوه بر این در پایان این فیلم هیچ گونه امید خاصی برای اصلاح این وضعیت به مخاطبان این فیلم انتقال داده نمی شود و اگر هم نمایش برخی تیتر های روزنامه ها با این هدف انجام شده باشد باز هم به اندازه کافی بدان پرداخته نشده است پس بنابراین مخاطب پس از این فیلم حال خوبی ندارد و با امید از سالن سینما خارج نمی شود.

و اما در رابطه با صحنه پایانی و جنجالی فیلم باید اندکی تامل کرد. در این صحنه شخصیت اول فیلم و همسرش پس از تعقیب و گریز بسیار توسط پلیس محاصره شده و دیگر راهی برای فرار نمی بینند و پول هایی را که از مبلغ وام آقازاده فیلم برداشته اند از روی پل عابر پیاده بر روی اتومبیل هایی که در اتوبان در حال حرکت هستند می ریزند و مردم نیز با توقف اتومیبل ها شروع به برداشتن پول ها از روی زمین می کنند! در مورد این صحنه مخاطب امکان برداشت دو پیام را دارد برداشت اول اینکه این دو نفر سعی دارند با این کار خود پول هایی که قرار بوده از طریق رانت به آقازاده فیلم وام داده شود به مردم باز گردانند و اینگونه بیان کنند که این پول ها مربوط به همه مردم است. برداشت دوم مخاطب ممکن است این باشد که مقابل چشمان او حقارت و ذلت ملت ایران تصویر شده است و این تصور در ذهن او بارور می شود که مردم کشور من آنقدر ذلیلند که حاضرند به خاطر مقداری پول وسط اتوبان توقف کرده و دست خود را برای گرفتن پول ها دراز کنند و این سکانس نوعی توهین به مردم ایران باشد. در واقع تصویر چنین سکانسی در لحظات پایانی این فیلم جنبه ای مثبت داشته و جنبه ای منفی که به نظر می رسد جنبه منفی آن بر جنبه مثبت آن می چربد.

 

اخبار مرتبط